پنجشنبه ۲۷ شهریور ۰۴

رشته معماري

معرفي تمامي رشته هاي تحصيلي

رشته پرطرفدار معماري

۴۸ بازديد

معماري

معماري (Architectura لاتين ، از يوناني ἀρχιτέκτων arkhitekton "معمار" ، از ἀρχι- "رئيس" و τέκτων "خالق") هم فرآيند و هم محصول برنامه ريزي ، طراحي و ساخت ساختمانها يا ساير سازه ها است. [3] آثار معماري ، به شكل مادي ساختمان ها ، اغلب به عنوان نمادهاي فرهنگي و به عنوان آثار هنري درك مي شوند. تمدن هاي تاريخي اغلب با دستاوردهاي معماري برجاي مانده خود شناخته مي شوند. [4]

ريشه ها و معماري بومي مقاله اصلي: معماري بومي ساختمان ابتدا خارج از پويايي بين نيازها (پناهگاه ، امنيت ، عبادت و غيره) و وسايل (مصالح ساختماني موجود و مهارت هاي خدمه) تكامل يافته است. همزمان با توسعه فرهنگ هاي انساني و رسميت يافتن دانش از طريق سنت ها و شيوه هاي شفاهي ، ساختمان به يك كاردستي تبديل شد و "معماري" نامي است كه به رسمي ترين و معتبرترين نسخه هاي آن كار گفته مي شود. به طور گسترده اي تصور مي شود كه موفقيت معماري محصول فرآيند آزمون و خطا است ، به تدريج با آزمايش كمتر و تكرار بيشتر ، زيرا نتايج فرآيند به طور فزاينده اي رضايت بخش است. آنچه در اصطلاح معماري بومي است در بسياري از نقاط جهان همچنان توليد مي شود.

 

رشته معماري

معماري ماقبل تاريخ سكونتگاه هاي اوليه بشر بيشتر روستايي بود. اقتصاد در حال ايجاد منجر به ايجاد مناطق شهري شد كه در بعضي موارد بسيار سريع رشد و تكامل يافت ، مانند منطقه چاتال هيوك در آناتولي و موهنجو داروو از تمدن دره سند در پاكستان امروزي. سكونتگاه ها و "شهرهاي" نوسنگي شامل گوبكلي تپه و چاتالهيوك در تركيه ، جريكو در شام ، مهرگار در پاكستان ، ناپ هوار و اسكارا بري ، جزاير اوركني ، اسكاتلند و شهرك هاي فرهنگي Cucuteni-Trypillian در روماني ، مولداوي و اوكراين است. معماري باستان در بسياري از تمدن هاي باستان مانند مصر و بين النهرين ، معماري و شهرنشيني نشان دهنده تعامل مداوم با الهي و ماوراالطبيعه است و بسياري از فرهنگ هاي باستان براي نشان دادن نمادين قدرت سياسي حاكم ، نخبگان حاكم يا خود دولت معماري و شهرنشيني تمدنهاي كلاسيك مانند يوناني و رومي از آرمانهاي مدني به جاي آرمانهاي مذهبي يا تجربي تكامل يافته و انواع جديدي از ساختمان بوجود آمده است. "سبك" معماري در قالب دستورات كلاسيك توسعه يافت. معماري رومي تحت تأثير معماري يوناني قرار گرفت زيرا آنها بسياري از عناصر يوناني را در ساخت و ساز خود گنجانيدند. [17] متون مربوط به معماري از زمان هاي بسيار قديم نوشته مي شده است. اين متون هم توصيه هاي كلي و هم نسخه هاي رسمي يا قوانين رسمي را ارائه مي دادند. چند نمونه از قوانين در نوشته هاي معمار رومي ويتروويوس در قرن اول قبل از ميلاد يافت مي شود. برخي از مهمترين نمونه هاي اوليه معماري كانوني مذهبي هستند.

معماري آسيايي معماري مناطق مختلف آسيا در امتداد خطوط متفاوت از اروپا توسعه يافته است. معماري بودايي ، هندو و سيك هر كدام داراي ويژگي هاي مختلفي هستند. معماري هندي و چيني تأثير زيادي در مناطق اطراف داشته اند ، در حالي كه معماري ژاپني اين تأثير را نداشته است. به ويژه معماري بودايي از تنوع منطقه اي زيادي برخوردار بود. معماري معبد هندو ، كه از حدود قرن پنجم ميلادي توسعه يافت ، از نظر تئوري با مفاهيمي كه در شستراس وضع شده است ، اداره مي شود و به بيان كلان و عالم كوچك مربوط مي شود. در بسياري از كشورهاي آسيايي ، آيين پانتئيستي منجر به شكل هاي معماري شد كه به طور خاص براي ارتقا the چشم انداز طبيعي طراحي شده بودند. در بسياري از مناطق آسيا ، حتي بزرگترين خانه ها داراي سازه هايي نسبتاً سبك بودند كه عمدتا از چوب تا دوره هاي اخير استفاده مي شد و تعداد كمي از افراد زنده مانده در سنين بزرگ وجود دارد. بوديسم با حركت به سمت سازه هاي مذهبي سنگ و آجر همراه بود ، احتمالاً از معماري صخره اي شروع شده است ، كه اغلب به خوبي زنده مانده است. نوشته هاي اوليه آسيا درباره معماري شامل كائو گونگ جي چين از قرن 7 تا 5 قبل از ميلاد است. Shilpa Shastras هند باستان ؛ مانجوسري واستو ويديا ساسترا از سريلانكا و آرانيكو از نپال.

معماري اسلامي مقاله اصلي: معماري اسلامي معماري اسلامي از قرن هفتم ميلادي آغاز شد و داراي اشكال معماري از خاورميانه باستان و بيزانس بود ، اما ويژگي هايي متناسب با نيازهاي مذهبي و اجتماعي جامعه را نيز در بر مي گرفت. نمونه هايي را مي توان در سراسر خاورميانه ، تركيه ، آفريقاي شمالي ، شبه قاره هند و در مناطقي از اروپا مانند اسپانيا ، آلباني و كشورهاي بالكان در نتيجه گسترش امپراتوري عثماني يافت. [18] [19]

قرون وسطي در اروپا در دوره قرون وسطايي ، اصناف توسط صنعتگران تشكيل مي شد تا تجارت خود را سازمان دهند و قراردادهاي كتبي به ويژه در رابطه با ساختمانهاي كليسايي باقي مانده است. نقش معمار معمولاً با نقش استاد ميسون يا Magister lathomorum يكي بود كه بعضي اوقات در اسناد معاصر توصيف مي شود. مهمترين اقدامات معماري ، ساختمانهاي صومعه ها و كليساهاي جامع بود. از حدود 900 سال بعد از ميلاد مسيح ، جنبش هاي روحانيون و بازرگانان دانش معماري را در سراسر اروپا حمل مي كردند ، و در نتيجه سبك هاي پان اروپايي به سبك رومانيك و گوتيك حاصل مي شد. همچنين ، بخش قابل توجهي از ميراث معماري قرون وسطي ، استحكامات متعددي در سراسر قاره است. از بالكان تا اسپانيا و از مالت تا استوني ، اين ساختمان ها نمايانگر بخش مهمي از ميراث اروپا هستند.

رنسانس و معمار مقاله اصلي: معماري رنسانس در اروپاي رنسانس ، از حدود سال 1400 به بعد ، احياي يادگيري كلاسيك همراه با توسعه انسان گرايي رنسانس وجود داشت ، كه تأكيد بيشتري بر نقش افراد در جامعه نسبت به دوره قرون وسطي داشت. بناهايي به معماران خاص نسبت داده مي شد - برونلسكي ، آلبرتي ، ميكل آنژ ، پالاديو - و كيش فرد آغاز شده بود. هنوز بين هنرمند ، معمار و مهندس ، يا هيچ يك از مشاغل مرتبط ، هيچ مرز تفكيكي وجود نداشت و نامگذاري اغلب يكي از ارجحيت هاي منطقه اي بود. احياي سبك كلاسيك در معماري با رو به رشد علم و مهندسي همراه بود ، كه بر نسبت و ساختار ساختمان ها تأثير گذاشت. در اين مرحله هنوز براي يك هنرمند امكان طراحي پل وجود داشت زيرا سطح محاسبات ساختاري مربوط به حوزه عمومي بود.

اوايل مدرن و عصر صنعتي با ظهور دانش در زمينه هاي علمي و ظهور مواد و فناوري جديد ، معماري و مهندسي از هم جدا شدند و معمار تمركز خود را بر زيبايي و جنبه هاي اومانيستي ، اغلب به هزينه جنبه هاي فني طراحي ساختمان ، آغاز كرد. همچنين ظهور "نجيب زاده معمار" كه معمولاً با مشترياني ثروتمند سر و كار داشت و عمدتاً بر ويژگي هاي بصري كه معمولاً از نمونه هاي اوليه تاريخي متشكل مي شوند ، متمركز مي شود ، نمونه اي است كه توسط بسياري از خانه هاي كشور بريتانيا ساخته شده است كه در سبك باروني نئوگوتيك يا اسكاتلند ايجاد شده اند. آموزش رسمي معماري در قرن نوزدهم ، به عنوان مثال در École des Beaux-Arts در فرانسه ، تأكيد زيادي بر توليد نقاشي هاي زيبا داشت و اهميت كمي در زمينه و امكان سنجي داشت. در همين حال ، انقلاب صنعتي درهاي توليد و مصرف انبوه را گشود. زيبايي شناسي ملاك طبقه متوسط ​​قرار گرفت زيرا محصولات تزئيني ، كه در استان ساخت گران قيمت بودند ، در توليد ماشين آلات ارزان تر مي شدند. معماري بومي به طور فزاينده اي تزئيني شد. سازندگان خانه مي توانند با تركيب ويژگي هاي موجود در كتاب هاي الگو و مجلات معماري ، از طراحي معماري فعلي در كار خود استفاده كنند.

مدرنيسم مقاله اصلي: معماري مدرن تقريباً در اوايل قرن 20 ، عدم رضايت عمومي از تأكيد بر معماري احياگرانه و تزئينات دقيق باعث ايجاد بسياري از تفكرات جديد شد كه به عنوان پيشرو معماري مدرن عمل مي كردند. در ميان اين موارد Deutscher Werkbund قابل توجه است كه در سال 1907 براي توليد اشيا objects ساخت ماشين با كيفيت بهتر تشكيل شد. ظهور حرفه طراحي صنعتي معمولاً در اينجا قرار مي گيرد. به دنبال اين هدايت ، مكتب باهاوس ، كه در سال 1919 در ويمار ، آلمان تأسيس شد ، مرزهاي قبلي معماري را در طول تاريخ بازتعريف كرد و ايجاد يك ساختمان را به عنوان آخرين تركيب - اوج - هنر ، صنايع دستي و فناوري مشاهده كرد. وقتي معماري مدرن براي اولين بار مورد استفاده قرار گرفت ، اين يك جنبش آوانگارد با زيربناهاي اخلاقي ، فلسفي و زيبايي شناختي بود. بلافاصله پس از جنگ جهاني اول ، معماران پيشگام مدرنيست سعي در ايجاد سبك كاملاً جديدي متناسب با نظم جديد اقتصادي و اجتماعي پس از جنگ ، متمركز بر تأمين نيازهاي طبقات متوسط ​​و كارگر داشتند. آنها شيوه معماري پالايش آكادميك سبكهاي تاريخي را كه نظم اشرافي را به سرعت رو به زوال بود ، رد كردند. رويكرد معماران مدرنيست اين بود كه ساختمانها را به اشكال خالص بردارند ، منابع و زيور آلات تاريخي را به نفع جزئيات عملكردي حذف كنند. ساختمانها عناصر عملكردي و ساختاري خود را به نمايش مي گذارند ، به جاي اينكه آنها را در پشت اشكال تزئيني پنهان كنند ، تيرهاي فولادي و سطوح بتني را در معرض ديد قرار مي دهند. معماراني مانند فرانك لويد رايت معماري ارگانيك را توسعه دادند ، كه در آن فرم با توجه به محيط و هدف آن تعريف شد ، با هدف ترويج هماهنگي بين سكونت انسان و جهان طبيعي با مثالهاي برجسته Robie House و Fallingwater. معماراني مانند ميس ون در روهه ، فيليپ جانسون و مارسل بروئر براي ايجاد زيبايي بر اساس ويژگي هاي ذاتي مصالح ساختماني و تكنيك هاي مدرن ساخت و ساز ، تجارت فرم هاي سنتي سنتي براي اشكال هندسي ساده ، تجليل از روش ها و روش هاي جديد ساخته شده توسط صنايع تلاش كردند. انقلاب ، از جمله ساخت اسكلت فلزي ، كه باعث ايجاد روبناهاي بلند مرتبه شد. توسعه ساختار لوله فاضلر رحمان خان يك پيشرفت تكنولوژيكي در ساخت هرچه بالاتر بود. در اواسط قرن ، مدرنيسم به سبك بين المللي تبديل شد ، زيبايي شناسي كه از بسياري جهات توسط برجهاي دوقلوي مركز تجارت جهاني نيويورك طراحي شده توسط مينورو ياماساكي تجسم يافته است.

پست مدرنيسم مقاله اصلي: معماري پست مدرن بسياري از معماران در برابر مدرنيسم مقاومت كردند و آن را فاقد غناي تزئيني سبك هاي تاريخي دانستند. از آنجا كه نسل اول مدرنيست ها پس از جنگ جهاني دوم شروع به مرگ كردند ، نسل دوم معماران از جمله پل رودولف ، مارسل بروئر و Eero Saarinen سعي كردند زيبايي شناسي مدرنيسم را با بروتاليسم گسترش دهند ، ساختمانهايي با نماي مجسمه سازي رسا از بتن ناتمام. اما حتي نسل جديدتر پس از جنگ مدرنيسم و ​​بروتاليسم را به دليل سخت گير بودن ، استاندارد بودن ، يكنواختي و در نظر نگرفتن غناي تجربه انساني ارائه شده در بناهاي تاريخي در طول زمان و در مكان ها و فرهنگ هاي مختلف ، مورد انتقاد قرار داد. يكي از اين واكنش ها در برابر زيبايي شناسي سرد مدرنيسم و ​​بروتاليسم ، مكتب معماري استعاره است كه شامل مواردي مانند بيومورفيسم و ​​معماري زومورفيك است ، هر دو از طبيعت به عنوان منبع اصلي الهام و طراحي استفاده مي كنند. در حالي كه برخي آن را صرفاً جنبه اي از پست مدرنيسم مي دانند ، برخي ديگر آن را مكتبي در نوع خود و توسعه بعدي معماري اكسپرسيونيسم مي دانند. [20] از اواخر دهه 1950 و 1960 ، پديدارشناسي معماري به عنوان يك جنبش مهم در اوايل واكنش عليه مدرنيسم ظاهر شد ، با معماراني مانند چارلز مور در ايالات متحده ، كريستين نوربرگ-شولز در نروژ ، و ارنستو ناتان راجرز و ويتوريو گروگتي ، ميشل والوري ، برونو زوي در ايتاليا ، كه در مجموع علاقه به معماري جديد معاصر را با هدف گسترش تجربه بشري با استفاده از بناهاي تاريخي به عنوان الگو و نمونه محبوب كرد. [21] پست مدرنيسم سبكي را توليد كرد كه تلفيقي از فن آوري معاصر ساختمان و مصالح ارزان قيمت ، با زيبايي شناسي سبك هاي قديمي قبل از مدرن و غير مدرن ، از معماري كلاسيك بالا گرفته تا سبك هاي ساختاري محلي و بومي است. رابرت ونتوري معماري پست مدرن را به عنوان يك "سوله تزئين شده" (ساختماني معمولي كه در داخل طراحي شده و در بيرون تزئين مي شود) تعريف كرد و آن را در برابر "اردك" هاي مدرنيست و بروتاليست (ساختمانهايي با اشكال تكتونيكي غير ضروري بيانگر) حمايت كرد. [22]

معماري امروز مقاله اصلي: معماري معاصر از دهه 1980 ، با افزايش پيچيدگي ساختمان ها (از نظر سيستم هاي ساختاري ، خدمات ، انرژي و فن آوري ها) ، رشته معماري با رشته هاي تخصصي براي هر نوع پروژه ، تخصص فن آوري يا روش هاي تحويل پروژه ، چند رشته اي شد. علاوه بر اين ، يك جداسازي معمار "طراحي" [يادداشت هاي 1] از معمار "پروژه" افزايش يافته است كه اطمينان حاصل مي كند پروژه مطابق با استانداردهاي لازم است و با مسئوليت هايي برخورد مي كند. [يادداشت 2] مراحل آماده سازي براي طراحي از هر ساختمان بزرگ به طور فزاينده اي پيچيده شده و نياز به مطالعات مقدماتي در مورد مواردي مانند دوام ، پايداري ، كيفيت ، پول و انطباق با قوانين محلي دارد. يك سازه بزرگ ديگر نمي تواند طراحي يك شخص باشد بلكه بايد كار بسياري باشد. مدرنيسم و ​​پست مدرنيسم توسط برخي از اعضاي حرفه معماري مورد انتقاد قرار گرفته اند كه احساس مي كنند معماري موفق دنباله روي شخصي ، فلسفي يا زيبايي شناختي فردگرايان نيست. بلكه بايد نيازهاي روزمره افراد را در نظر بگيرد و از فناوري براي ايجاد محيط هاي قابل زندگي استفاده كند ، با فرآيند طراحي كه توسط مطالعات علوم رفتاري ، محيطي و اجتماعي اطلاع رساني مي شود. پايداري محيط زيست به يك موضوع اصلي تبديل شده است ، و تأثير زيادي بر حرفه معماري دارد. بسياري از توسعه دهندگان ، كساني كه از تأمين مالي ساختمان ها حمايت مي كنند ، به جاي راه حلهايي كه اساساً بر اساس هزينه فوري انجام مي شود ، براي تشويق در تسهيل طراحي پايدار محيط زيست آموزش ديده اند. نمونه هاي عمده آن را مي توان در طراحي منفعل خورشيدي ساختمان ، طراحي سبزتر سقف ، مواد قابل تجزيه زيست و توجه بيشتر به مصرف انرژي سازه يافت. اين تغيير عمده در معماري همچنين مدارس معماري را تغيير داده تا بيشتر روي محيط زيست تمركز كنند. در تعداد ساختمانهايي كه به دنبال رعايت اصول طراحي پايدار ساختمان سبز هستند ، تسريع شده است. شيوه هاي پايدار كه در هسته اصلي معماري بومي بودند به طور فزاينده اي الهام بخش تكنيك هاي معاصر زيست محيطي و اجتماعي هستند. [23] سيستم رتبه بندي LEED (رهبري در انرژي و طراحي محيط زيست) شوراي ساختمان سبز ايالات متحده در اين امر بسيار مثر بوده است. [24] [كمي]

همزمان ، جنبش هاي اخير شهرسازي جديد ، معماري استعاره اي و معماري كلاسيك جديد ، رويكردي پايدار نسبت به ساخت و ساز را ترويج مي دهد كه رشد هوشمند ، سنت معماري و طراحي كلاسيك را ارزيابي و توسعه مي دهد. [25] [26] اين برخلاف معماري مدرنيست و يكنواخت جهاني و همچنين تكيه بر خانه هاي مسكوني انفرادي و پراكندگي حومه است. [27] ديوارهاي پرده شيشه اي ، كه مشخصه زندگي فوق مدرن شهري در بسياري از كشورها بود ، حتي در كشورهاي در حال توسعه مانند نيجريه كه سبك هاي بين المللي از اواسط قرن 20 نشان داده شده بود ، بيشتر به دليل گرايش معماران آموزش ديده خارجي ظاهر شد.