پنجشنبه ۲۷ شهریور ۰۴

معرفي رشته

معرفي تمامي رشته هاي تحصيلي

معرفي رشته زبان شناسي

۴۷ بازديد

زبان شناسي

زبان شناسي مطالعه علمي زبان است. [1] اين شامل تجزيه و تحليل فرم زبان ، معني زبان و زبان در زمينه است. [2] زبان شناسان به طور سنتي با مشاهده تعامل بين صدا و معنا ، زبان انسان را تحليل مي كنند. [3] زبانشناسي همچنين با عوامل اجتماعي ، فرهنگي ، تاريخي و سياسي تأثيرگذار بر زبان سروكار دارد ، كه از طريق آنها اغلب زمينه هاي زباني و زبان محور تعيين مي شود. [4] تحقيقات در مورد زبان از طريق زير شاخه هاي زبان شناسي تاريخي و تكاملي نيز بر چگونگي تغيير و رشد زبان ها ، به ويژه در يك دوره طولاني تمركز دارد. فعاليتهاي اوليه در اسناد و توصيف زبان به دستور زبان هند هندوستان در قرن 6 قبل از ميلاد Pāṇini نسبت داده شده است [5] [6] كه شرح رسمي زبان سانسكريت را در Aṣṭādhyāyī خود نوشت. [7] زمينه هاي مرتبط تحصيل شامل رشته هاي نشانه شناسي (مطالعه زبان مستقيم و غيرمستقيم از طريق نشانه ها و نمادها) ، نقد ادبي (تحليل تاريخي و ايدئولوژيك ادبيات ، سينما ، هنر يا مطالب منتشر شده) ، ترجمه (تبديل و مستند سازي معني در متن نوشتاري / گفتاري از يك زبان يا گويش به زبان ديگر) ، و آسيب شناسي گفتار - زبان (يك روش اصلاحي براي درمان ناتواني هاي آوايي و اختلالات در سطح شناختي).

رشته زبان شناسي

زبان شناسي تاريخي مطالعه تغيير زبان در طول زمان به ويژه در مورد يك زبان خاص يا گروهي از زبان ها است. زبان شناسي تاريخي از اولين زيرشاخه هاي زبان شناسي بود و متداول ترين شيوه زبان شناسي در اواخر قرن نوزدهم بود. [نياز به منبع] در اوايل قرن بيستم تغيير تمركز به رويكرد همزماني وجود داشت ( مطالعه سيستميك مرحله فعلي در زبانها) ، اما تحقيقات تاريخي همچنان يك زمينه تحقيق زباني است. رشته هاي فرعي شامل مطالعات تغيير زبان و گرامري سازي است. زبان شناسي تاريخي مدرن غربي از اواخر قرن 18 آغاز مي شود. اين امر از رشته قبلي فلسفه ، [8] مطالعه متون و اسناد باستاني مربوط به دوران باستان رشد كرد. در ابتدا ، زبان شناسي تاريخي به عنوان سنگ بناي زبانشناسي تطبيقي ​​در درجه اول به عنوان ابزاري براي بازسازي زبان شناخته شد. [9] دانشمندان عمدتاً به فكر تأسيس خانواده هاي زباني و بازسازي زبان هاي پيش از تاريخ با استفاده از روش مقايسه اي و بازسازي داخلي بودند. [9] در ابتدا تمركز بر روي زبانهاي شناخته شده هند و اروپايي بود ، كه بسياري از آنها داراي تاريخچه طولاني نوشته شده بودند. دانشمندان همچنين زبانهاي اورالي را مطالعه كردند ، يكي ديگر از خانواده هاي زبان اروپايي كه مطالب مكتوب كمتري براي آن وجود دارد. از آن زمان ، كارهاي زباني تطبيقي ​​قابل توجهي در حال گسترش در خارج از زبانهاي اروپايي نيز بوده است ، از جمله در مورد زبانهاي استرونزي و خانواده هاي مختلف زبانهاي بومي آمريكا ، و بسياري ديگر. با اين حال ، زبانشناسي تطبيقي ​​فقط بخشي از يك رشته زبانشناسي تاريخي است كه به طور گسترده تر تصور مي شود. براي زبانهاي هند و اروپايي ، مطالعه مقايسه اي اكنون يك زمينه كاملاً تخصصي است. بيشتر تحقيقات در مورد توسعه بعدي اين زبانها ، به ويژه توسعه انواع استاندارد مدرن در حال انجام است. برخي از محققان در تلاشند تا خانواده هاي فوق خانواده اي را تاسيس كنند و براي مثال خانواده هاي هندواروپايي ، اورالي و ديگر خانواده ها را به Nostratic پيوند دهند. اين تلاش ها به طور گسترده اي پذيرفته نشده است. اطلاعات لازم براي ايجاد رابطه با افزايش عمق زمان كمتر مي شود. عمق زماني روش هاي زباني به دليل شباهت هاي كلمه اي و تفاوت هاي بين گروه هاي زباني محدود است ، اما غالباً محدوديتي در حدود 10،000 سال فرض مي شود. [10] دوست يابي از زبانهاي مختلف اوليه نيز دشوار است. چندين روش براي دوست يابي در دسترس است ، اما فقط نتايج تقريبي را مي توان بدست آورد.

نحو و مورفولوژي

نحو و مورفولوژي شاخه هايي از زبان شناسي هستند كه به ترتيب و ساختار واحدهاي زباني معنادار مانند كلمات و اصطلاحات مربوط مي شوند. نحوي ها قواعد و محدوديت هاي حاكم بر چگونگي چگونگي سازمان دهي كلمات به زبان ها به جملات را مطالعه مي كنند. ريشه شناسان قوانين مشابهي را براي ترتيب اصطلاحات - واحدهاي فرعي مانند پيشوندها و پسوندها - و چگونگي تركيب آنها براي تشكيل كلمات مطالعه مي كنند. در حالي كه كلمات ، همراه با كلمات كليدي ، به عنوان كوچكترين واحد نحو پذيرفته مي شوند ، در اكثر زبان ها ، اگر نه در همه ، بسياري از كلمات را مي توان با قواعدي كه به طور جمعي دستور زبان را براي آن زبان توصيف مي كنند ، به كلمات ديگر مرتبط دانست. به عنوان مثال ، انگليسي زبانان تشخيص مي دهند كه كلمات سگ و سگ با هم ارتباط نزديك دارند ، فقط با مضارب كثرت "-s" از يكديگر متفاوت مي شوند ، فقط به عبارات اسمي محدود مي شوند. سخنرانان انگليسي ، يك زبان تركيبي ، اين روابط را از طريق دانش ذاتي خود در مورد قوانين واژه سازي انگليسي تشخيص مي دهند. آنها به طور شهودي استنباط مي كنند كه سگ براي سگ مانند گربه براي گربه است. و به همين ترتيب ، سگ براي شستن ظرف و ماشين ظرفشويي است. در مقابل ، زبان چيني كلاسيك ريخت شناسي بسيار كمي دارد و تقريباً منحصراً از اصطلاحات نامحدود (اصطلاحات "آزاد") استفاده مي كند و بسته به ترتيب كلمات براي انتقال معني است. (با اين حال ، بيشتر كلمات در چيني استاندارد مدرن ["ماندارين"]) تركيباتي هستند و اكثر ريشه ها به هم پيوند مي خورند.) اينها به صورت دستور زبان هايي كه بيانگر ريخت شناسي زبان هستند ، درك مي شوند. قوانيني كه توسط گوينده درك مي شود ، الگوها يا ضوابط خاصي را در نحوه تشكيل كلمات از واحدهاي كوچكتر در زباني كه استفاده مي كنند و نحوه تعامل آن واحدهاي كوچكتر را در بيان بيان مي كند. به اين ترتيب ، مورفولوژي شاخه اي از زبان شناسي است كه الگوهاي شكل گيري كلمات را در داخل و در ميان زبان ها بررسي مي كند و سعي در تدوين قوانيني دارد كه دانش گويندگان آن زبانها را مدل مي كند. اصلاحات واجي و اصطلاحات بين يك كلمه پايه و اصل آن ممكن است جزئي از مهارت هاي سواد باشد. مطالعات نشان داده اند كه وجود اصلاح در واج شناسي و املايي ، درك واژه هاي پيچيده از نظر ريخت شناسي را دشوارتر مي كند و عدم وجود تغيير بين يك كلمه پايه و اصل آن ، درك كلمات پيچيده از لحاظ ريخت را آسان مي كند. درك كلمات پيچيده از لحاظ ريخت شناسي وقتي شامل يك كلمه پايه باشد راحت تر است. [11]

زبانهاي چند سنتتيكي ، مانند Chukchi ، داراي كلماتي هستند كه از بسياري از اصطلاحات تشكيل شده اند. به عنوان مثال كلمه Chukchi "təmeyŋəlevtpəγtərkən" ، به معني "من سردرد شديدي دارم" ، از هشت اصطلاح t-ə-meyŋ-ə-levt-pəγt-ə-rkən تشكيل شده است كه ممكن است براق شود. ريخت شناسي چنين زبان هايي اين امكان را براي هر صامت و مصوت به عنوان اصطلاحات درك مي كند ، در حالي كه دستور زبان اين زبان بيانگر كاربرد و درك هر يك از اصطلاحات است. رشته اي كه به طور خاص با تغييرات صوتي رخ داده در فرم هاي مختلف سروكار دارد ، مورفوفونولوژي است.

معناشناسي و عمل گرايي

معناشناسي و عمل گرايي شاخه هايي از زبان شناسي هستند كه به معنا توجه دارند. اين زيرشاخه ها به طور سنتي توسط نقش زمينه هاي زباني و اجتماعي در تعيين معنا تقسيم مي شوند. معناشناسي در اين برداشت مربوط به معاني اصلي و عمل گرايي مربوط به معنا در متن است. عمل گرايي شامل تئوري كنش گفتار ، استلزام گفتگو ، گفتگو در تعامل و رويكردهاي ديگر رفتار زبان در فلسفه ، جامعه شناسي ، زبان شناسي و انسان شناسي است. [12] برخلاف معناشناسي ، كه معناي متعارف يا "رمزگذاري شده" را در يك زبان معين بررسي مي كند ، عملگرايي بررسي مي كند كه چگونه انتقال معنا نه تنها به دانش ساختاري و زباني (دستور زبان ، فرهنگ لغت و غيره) گوينده و شنونده بلكه به زمينه بيان ، [13] هر گونه دانش قبلي در مورد افراد درگير ، هدف استنباط شده سخنران و ساير عوامل. [14] از اين نظر ، عمل گرايي توضيح مي دهد كه چگونه كاربران زبان قادر به غلبه بر ابهام ظاهري هستند زيرا معنا به روش ، مكان ، زمان و غيره يك گفته متكي است.

آوايي و واج شناسي

آواشناسي و واج شناسي شاخه هايي از زبان شناسي هستند كه به اصوات (يا جنبه هاي معادل زبان اشاره) مربوط مي شوند. آوايي تا حد زيادي به جنبه هاي فيزيكي اصوات مانند آكوستيك ، توليد و درك آنها مربوط مي شود. واج شناسي مربوط به انتزاع هاي زباني و دسته بندي اصوات است.

معرفي رشته جذاب عكاسي

۳۲ بازديد

معرفي رشته عكاسي

عكاسي هنر ، كاربرد و عمل ايجاد تصاوير با دوام از طريق ضبط نور است ، يا به صورت الكترونيكي با استفاده از حسگر تصوير ، يا به صورت شيميايي با استفاده از ماده اي حساس به نور مانند فيلم عكاسي. اين ماده در بسياري از زمينه هاي علمي ، توليدي (به عنوان مثال ، فوتوليتوگرافي) و تجارت و همچنين استفاده هاي مستقيم تر آن براي هنر ، توليد فيلم و فيلم ، اهداف تفريحي ، سرگرمي و ارتباط جمعي به كار مي رود.

به طور معمول ، از لنز براي تمركز نور منعكس شده يا ساطع شده از اشيا به يك تصوير واقعي بر روي سطح حساس به نور درون دوربين در طي يك قرار گرفتن در معرض به موقع استفاده مي شود. با يك سنسور تصوير الكترونيكي ، اين يك بار الكتريكي در هر پيكسل توليد مي كند ، كه به صورت الكترونيكي پردازش و در يك پرونده تصوير ديجيتال ذخيره مي شود تا براي نمايش يا پردازش بعدي ذخيره شود. نتيجه حاصل از امولسيون عكاسي ، يك تصوير نهان نامرئي است كه بعداً از نظر شيميايي به يك تصوير مرئي "منفي" يا مثبت بسته به هدف ماده عكاسي و روش پردازش "توسعه" مي يابد. از تصوير منفي روي فيلم به طور سنتي براي ايجاد يك عكس مثبت روي پايه كاغذ استفاده مي شود ، كه به عنوان چاپ شناخته مي شود ، يا با استفاده از بزرگتر يا چاپ تماسي.

در فرآيند ثبت تصاوير براي عكاسي ، از طيف وسيعي از تكنيك ها و رسانه هاي عكاسي استفاده مي شود. اين شامل دوربين است. استريوسكوپي عكسبرداري دوتايي رسانه هاي تمام طيف ، ماوراio بنفش و مادون قرمز ؛ عكاسي از ميدان نور؛ و ساير تكنيك هاي تصويربرداري. ويرايش دوربين ها مقاله اصلي: دوربين دوربين دستگاه شكل دهنده تصوير است و صفحه عكاسي ، فيلم عكاسي يا حسگر تصوير الكترونيكي سيليكون واسطه ثبت است. رسانه ضبط مربوطه مي تواند صفحه يا فيلم يا حافظه مغناطيسي يا الكترونيكي ديجيتال باشد. [44] عكاسان دوربين و لنز را كنترل مي كنند تا مواد ضبط كننده نور را در نور مورد نياز قرار دهند تا يك "تصوير نهفته" (روي صفحه يا فيلم) يا فايل RAW (در دوربين هاي ديجيتال) تشكيل دهند كه پس از پردازش مناسب ، به يك تصوير قابل استفاده دوربين هاي ديجيتال از يك سنسور تصوير الكترونيكي مبتني بر الكترونيك حساس به نور مانند دستگاه همراه شارژ (CCD) يا فناوري مكمل نيمه هادي فلز اكسيد (CMOS) استفاده مي كنند. تصوير ديجيتالي حاصل به صورت الكترونيكي ذخيره مي شود ، اما مي تواند روي كاغذ توليد شود. دوربين (يا 'camera obscura') يك اتاق يا محفظه تاريك است كه تا آنجا كه ممكن است ، تمام نور به جز نوري كه تصوير را تشكيل مي دهد ، از آن خارج مي شود. در قرن شانزدهم توسط نقاشان كشف و مورد استفاده قرار گرفت. سوژه اي كه از آن عكس گرفته مي شود ، بايد روشن شود. دوربين ها مي توانند از كوچك تا خيلي بزرگ متغير باشند ، يك اتاق كامل كه تاريك نگه داشته مي شود در حالي كه شي object مورد عكاسي در اتاق ديگري است كه به درستي روشن شده است. اين براي عكاسي از توليد مثل كپي مسطح هنگام استفاده از نگاتيوهاي فيلم بزرگ معمول بود (به دوربين پردازش مراجعه كنيد). به محض اينكه "مواد" عكاسي به اندازه كافي "سريع" (حساس) براي گرفتن عكسهاي صريح يا پنهاني "سريع" شد ، دوربين هاي كوچك "كارآگاهي" ساخته شدند ، برخي از آنها در واقع به عنوان كتاب يا كيف دستي يا ساعت جيبي (دوربين Ticka) مبدل شده و يا حتي در پشت لباس پنهان شده اند گردنبند Ascot با سنجاق كراواتي كه واقعاً لنز بود.

معرفي رشته عكاسي

دوربين فيلم نوعي دوربين عكاسي است كه دنباله اي سريع از عكس ها را در محيط ضبط مي گيرد. بر خلاف دوربين عكاسي ساكن ، كه همزمان يك عكس فوري مي گيرد ، دوربين فيلم يك سري عكس مي گيرد كه هركدام "فريم" ناميده مي شوند. اين كار از طريق يك مكانيزم متناوب انجام مي شود. فريم ها بعداً در يك پروژكتور فيلم با سرعت خاصي پخش مي شوند كه "نرخ فريم" (تعداد فريم در ثانيه) ناميده مي شود. هنگام مشاهده ، چشم و مغز فرد تصاوير جداگانه را ادغام كرده و توهم حركت ايجاد مي كند. [45] ويرايش استريوسكوپي مقاله اصلي: استريوسكوپي عكس ها ، چه تك رنگ و چه رنگي ، مي توانند از طريق دو تصوير كنار هم كه از ديد استريوسكوپي انسان تقليد مي كند ، گرفته و نمايش داده شوند. عكاسي استريوسكوپي اولين عكسي است كه چهره هايي را در حركت ثبت مي كند. [46] در حالي كه به زبان عاميانه به عنوان عكاسي "3-D" شناخته مي شود ، اصطلاح دقيق تر آن استريوسكوپي است. چنين دوربينهايي مدتهاست كه با استفاده از فيلم و اخيراً در روشهاي الكترونيكي ديجيتال (از جمله دوربينهاي تلفن همراه) تحقق يافته اند.

دو عكاسي

Dualphotography شامل عكاسي از يك صحنه از دو طرف دستگاه عكاسي به طور همزمان است (به عنوان مثال دوربين براي عكسبرداري دوتايي از پشت به پشت ، يا دو دوربين شبكه براي عكسبرداري از صفحه دوتايي). از دستگاه dualphoto مي توان براي گرفتن همزمان سوژه و عكاس يا هر دو طرف يك مكان جغرافيايي به طور همزمان استفاده كرد ، بنابراين يك لايه روايي مكمل به يك تصوير واحد اضافه مي شود.

ماوراlet بنفش و مادون قرمز

فيلم هاي ماوراio بنفش و مادون قرمز براي دهه هاي زيادي در دسترس بوده و از دهه 1960 در خيابان هاي مختلف عكاسي به كار گرفته مي شوند. گرايشهاي جديد فن آوري در عكاسي ديجيتال جهت جديدي را در عكاسي با طيف كامل گشوده است ، جايي كه انتخاب فيلتر دقيق در اشعه ماوراio بنفش ، مرئي و مادون قرمز منجر به ديدگاه هاي هنري جديد مي شود. دوربين هاي ديجيتال اصلاح شده مي توانند اشعه ماوراio بنفش ، همه قابل مشاهده و بيشتر طيف مادون قرمز نزديك را تشخيص دهند ، زيرا بيشتر سنسورهاي تصويربرداري ديجيتال از حدود 350 نانومتر تا 1000 نانومتر حساس هستند. يك دوربين ديجيتال خارج از قفسه شامل يك فيلتر آينه داغ مادون قرمز است كه اكثر مادون قرمز و كمي اشعه ماورا بنفش را مسدود مي كند كه در غير اين صورت توسط سنسور تشخيص داده مي شود و محدوده مورد قبول را از حدود 400 نانومتر به 700 نانومتر محدود مي كند. [48] جايگزيني آينه داغ يا فيلتر انسداد مادون قرمز با يك عبور مادون قرمز يا يك فيلتر انتقال دهنده طيفي گسترده به دوربين اجازه مي دهد تا نور طيف وسيع تري را با حساسيت بيشتري تشخيص دهد. بدون آينه داغ ، ميكرو فيلترهاي قرمز ، سبز و آبي (يا فيروزه اي ، زرد و سرخابي) كه روي عناصر سنسور قرار گرفته اند ، مقادير مختلفي از ماوراio بنفش (پنجره آبي) و مادون قرمز عبور مي كنند (در درجه اول قرمز و تا حدودي سبز و آبي ميكرو فيلتر) موارد استفاده از عكاسي با طيف كامل براي عكاسي از هنرهاي زيبا ، زمين شناسي ، پزشكي قانوني و اجراي قانون است.

قسمت نور

روش هاي ديجيتالي ضبط تصوير و پردازش صفحه نمايش ، فناوري جديد "عكاسي از ميدان نور" (كه به آن عكس ديافراگم مصنوعي نيز گفته مي شود) را فعال كرده است. اين فرآيند اجازه مي دهد تا پس از گرفتن عكس ، فوكوس در اعماق مختلف ميدان انتخاب شود. [49] همانطور كه مايكل فارادي در سال 1846 توضيح داد ، "ميدان نور" به عنوان 5 بعدي شناخته مي شود ، هر نقطه در فضاي 3 بعدي داراي ويژگي هاي دو زاويه ديگر است كه جهت عبور هر اشعه از آن نقطه را مشخص مي كند. اين ويژگي هاي اضافي برداري را مي توان با استفاده از ميكرولينزها در هر نقطه پيكسل درون حسگر تصوير 2 بعدي به صورت نوري ثبت كرد. هر پيكسل از تصوير نهايي در واقع انتخابي از هر زير آرايه است كه در زير هر ميكرولن قرار گرفته است ، همانطور كه توسط الگوريتم تمركز تصويربرداري پس از تصوير مشخص شده است.

ويرايش ديگر علاوه بر دوربين ، روشهاي ديگري براي تشكيل تصاوير با نور نيز موجود است. به عنوان مثال ، يك دستگاه فتوكپي يا زيراگرافي تصاوير دائمي را تشكيل مي دهد اما از انتقال بارهاي الكتريكي ساكن به جاي محيط عكاسي استفاده مي كند ، از اين رو اصطلاح الكتروفوتوگرافي است. فتوگرام ها ، تصاويري هستند كه بدون استفاده از دوربين توسط سايه هاي اشيا cast ريخته شده روي كاغذ عكاسي توليد مي شوند. اشيا also همچنين مي توانند مستقيماً روي شيشه اسكنر تصوير قرار بگيرند تا تصاوير ديجيتالي توليد كنند.

 

معرفي رشته دانشگاهي هيجاني جغرافيا

۴۷ بازديد

جغرافيا

جغرافيا (از يوناني: γεωγραφία ، جغرافيا ، به معناي واقعي كلمه "توصيف زمين") يك رشته علمي است كه به مطالعه سرزمين ها ، ويژگي ها ، ساكنان و پديده هاي زمين و سيارات اختصاص دارد. اولين شخصي كه از كلمه γεωγραφία استفاده كرد Eratosthenes (276–194 قبل از ميلاد) بود. جغرافيا يك رشته فراگير است كه به دنبال درك درستي از زمين و پيچيدگي هاي انساني و طبيعي آن است - نه فقط در مكان اشيا ، بلكه همچنين از چگونگي تغيير و شكل گيري آنها.

جغرافيا اغلب بر اساس دو شاخه تعريف مي شود: جغرافياي انساني و جغرافياي فيزيكي. جغرافياي انساني به مطالعه افراد و جوامع آنها ، فرهنگ ها ، اقتصاد و تعاملات با محيط با مطالعه روابط آنها با فضا و مكان مربوط مي شود. جغرافياي فيزيكي مربوط به مطالعه فرايندها و الگوهاي موجود در محيط طبيعي مانند جو ، هيدروسفر ، زيست كره و ژئوسفر است. چهار سنت تاريخي در تحقيقات جغرافيايي ، تجزيه و تحليل فضايي پديده هاي طبيعي و انساني ، مطالعات منطقه اي مناطق و مناطق ، مطالعات روابط انسان و زمين و علوم زمين است. جغرافيا "رشته جهاني" و "پل ارتباطي بين علوم انساني و فيزيكي" ناميده شده است.

رشته جغرافيا

از آنجا كه روابط متقابل مكاني كليدي اين علم هم زمان است ، نقشه ها ابزاري اساسي هستند. نقشه برداري كلاسيك با رويكرد مدرن تري به تجزيه و تحليل جغرافيايي ، سيستم هاي اطلاعات جغرافيايي مبتني بر رايانه (GIS) پيوست. در مطالعه خود ، جغرافيدانان از چهار رويكرد مرتبط استفاده مي كنند: سيستماتيك - دانش جغرافيايي را در دسته هايي دسته بندي مي كند كه مي توانند در سطح جهاني كاوش شوند. منطقه اي - روابط سيستماتيك بين دسته ها را براي يك منطقه يا مكان خاص در اين سياره بررسي مي كند. توصيفي - به سادگي مكان ويژگي ها و جمعيت ها را مشخص مي كند. تحليلي - مي پرسد كه چرا ما در يك منطقه خاص جغرافيايي ويژگي ها و جمعيت را پيدا مي كنيم.

نقشه برداري

نقشه برداري نمايش سطح زمين را با نمادهاي انتزاعي (نقشه برداري) مطالعه مي كند. گرچه زيرشاخه هاي ديگر جغرافيا براي ارائه تجزيه و تحليل خود به نقشه ها تكيه مي كنند ، اما ساخت واقعي نقشه ها آنقدر انتزاعي است كه جداگانه مورد توجه قرار گيرد. نقشه برداري از مجموعه تكنيك هاي پيش نويس به يك علم واقعي تبديل شده است. نقشه برداران بايد روانشناسي شناختي و ارگونومي را بفهمند كه كدام نمادها اطلاعات مربوط به زمين را به طور موثر انتقال مي دهند و روانشناسي رفتاري خوانندگان نقشه هاي خود را وادار مي كنند تا بر اساس اطلاعات عمل كنند. آنها بايد ژئودزي و رياضيات نسبتاً پيشرفته را بياموزند تا بفهمند چگونه شكل زمين بر تحريف نمادهاي نقشه اي كه براي مشاهده بر روي يك سطح صاف پيش بيني شده تأثير مي گذارد. بدون جنجال زياد مي توان گفت كه نقشه كاري نطفه اي است كه حوزه بزرگتر جغرافيا از آن رشد كرد. اكثر جغرافي دانان ، علاقه به دوران كودكي با نقشه ها را به عنوان نشانه اي از ابتداي كار در اين زمينه ذكر مي كنند. سيستم هاي اطلاعات جغرافيايي مقاله اصلي: سيستم اطلاعات جغرافيايي سيستم هاي اطلاعات جغرافيايي (GIS) با ذخيره سازي اطلاعات مربوط به زمين براي بازيابي خودكار توسط رايانه ، به روشي دقيق متناسب با هدف اطلاعات ، سرو كار دارند. علاوه بر تمام زيرشاخه هاي ديگر جغرافيا ، متخصصان GIS بايد علوم كامپيوتر و سيستم هاي پايگاه داده را درك كنند. GIS انقلابي در زمينه نقشه برداري ايجاد كرده است: اكنون تقريباً همه نقشه برداري با كمك نوعي از نرم افزار GIS انجام مي شود. GIS همچنين به علم استفاده از نرم افزار GIS و تكنيك هاي GIS براي نمايش ، تحليل و پيش بيني روابط فضايي اشاره دارد. در اين زمينه ، GIS مخفف علم اطلاعات جغرافيايي است. سنجش از دور مقاله اصلي: سنجش از دور سنجش از دور علم به دست آوردن اطلاعات در مورد ويژگي هاي زمين از اندازه گيري هاي انجام شده در فاصله است. داده هاي سنجش از دور اشكال مختلفي دارند ، مانند تصاوير ماهواره اي ، عكسبرداري هوايي و داده هاي به دست آمده از سنسورهاي دستي. جغرافي دانان به طور فزاينده اي از داده هاي سنجش از دور براي بدست آوردن اطلاعات در مورد سطح زمين ، اقيانوس و جو زمين استفاده مي كنند ، زيرا: منطقه مورد علاقه ، (ج) دسترسي به سايت هاي دور و غير قابل دسترسي را فراهم مي كند ، (د) اطلاعات طيفي را در خارج از قسمت قابل مشاهده از طيف الكترومغناطيسي فراهم مي كند ، و (ه) مطالعات نحوه تغيير ويژگي ها / مناطق با گذشت زمان را تسهيل مي كند. داده هاي سنجش از دور ممكن است به طور مستقل يا در ارتباط با ساير لايه هاي داده ديجيتال (به عنوان مثال ، در يك سيستم اطلاعات جغرافيايي) تجزيه و تحليل شوند.

روشهاي كمي مقاله اصلي: آمار زمين شناسي آمار زمين شناسي با تجزيه و تحليل كمي داده ها ، به ويژه استفاده از روش آماري براي اكتشاف پديده هاي جغرافيايي سروكار دارد. از آمار زمين در زمينه هاي مختلف از جمله آب شناسي ، زمين شناسي ، اكتشاف نفت ، تجزيه و تحليل هوا ، برنامه ريزي شهري ، تداركات و اپيدميولوژي بسيار استفاده مي شود. مبناي رياضي براي آمار زمين شناسي از تجزيه و تحليل خوشه اي ، تجزيه و تحليل تفكيكي خطي و آزمون هاي آماري غير پارامتريك و موضوعات مختلف ديگر ناشي مي شود. كاربردهاي آماري زمين به ويژه براي درون يابي (برآورد) نقاط اندازه گيري نشده به شدت به سيستم هاي اطلاعات جغرافيايي متكي هستند. جغرافي دانان كمك قابل توجهي به روش تكنيك هاي كمي مي كنند. روشهاي كيفي مقاله اصلي: مردم نگاري روش هاي كيفي جغرافيايي يا روش هاي تحقيق قومي ، توسط جغرافي دانان انساني استفاده مي شود. در جغرافياي فرهنگي سنتي وجود دارد كه از تكنيك هاي تحقيق كيفي استفاده مي شود ، همچنين در انسان شناسي و جامعه شناسي استفاده مي شود. مشاهدات و مصاحبه هاي عميق شركت كنندگان داده هاي كيفي را در اختيار جغرافي دانان قرار مي دهد.

رشته پرطرفدار حسابداري

۵۲ بازديد

حسابداري يا حسابداري اندازه گيري ، پردازش و ارتباطات اطلاعات مالي و غيرمالي در مورد نهادهاي اقتصادي است [1] [2] مانند مشاغل و شركت ها. حسابداري ، كه به آن "زبان تجارت" گفته مي شود ، [3] نتايج فعاليت هاي اقتصادي يك سازمان را اندازه گيري مي كند و اين اطلاعات را به كاربران مختلفي از جمله سرمايه گذاران ، بستانكاران ، مديريت و تنظيم كنندگان منتقل مي كند. [4] مشاغل حسابداري به عنوان حسابدار شناخته مي شوند. اصطلاحات "حسابداري" و "گزارشگري مالي" اغلب به عنوان مترادف استفاده مي شوند. حسابداري را مي توان به چندين زمينه از جمله حسابداري مالي ، حسابداري مديريت ، حسابرسي خارجي ، حسابداري مالياتي و حسابداري هزينه تقسيم كرد. [5] [6] سيستم هاي اطلاعات حسابداري براي پشتيباني از عملكردهاي حسابداري و فعاليت هاي مرتبط طراحي شده اند. حسابداري مالي بر گزارش اطلاعات مالي سازمان ، از جمله تهيه صورتهاي مالي ، به كاربران خارجي اطلاعات مانند سرمايه گذاران ، تنظيم كنندگان و تأمين كنندگان متمركز است. [7] و حسابداري مديريت بر اندازه گيري ، تجزيه و تحليل و گزارش اطلاعات براي استفاده داخلي توسط مديريت. [1] [7] ثبت معاملات مالي ، به منظور اينكه خلاصه اي از منابع مالي در گزارش هاي مالي ارائه شود ، به عنوان دفترداري شناخته مي شود ، كه دفترداري دوبار ورود به سيستم معمول ترين سيستم آن است. [8] حتي اگر حسابداري در بسياري از جوامع بشري به اشكال و سطوح مختلف وجود داشته باشد ، سيستم حسابداري دوبار استفاده كه امروزه در اروپاي قرون وسطايي ، به ويژه در ونيز ساخته شده است ، و معمولاً به رياضيدان ايتاليايي و ناوچه فرانسيسان لوكا پاچيولي نسبت داده مي شود. [ 9] امروزه حسابداري توسط سازمانهاي حسابداري مانند تنظيم كنندگان استاندارد ، شركتهاي حسابداري و نهادهاي حرفه اي تسهيل مي شود. صورتهاي مالي معمولاً توسط م accountingسسات حسابداري حسابرسي مي شود ، [10] و مطابق با اصول پذيرفته شده حسابداري (GAAP) تهيه مي شود. [7] GAAP توسط سازمانهاي مختلف تنظيم كننده استاندارد مانند هيئت استانداردهاي حسابداري مالي (FASB) در ايالات متحده [1] و شوراي گزارشگري مالي در انگلستان تنظيم شده است. از سال 2012 ، "همه اقتصادهاي بزرگ" برنامه هايي براي همگرايي يا پذيرش استانداردهاي بين المللي گزارشگري مالي (IFRS) دارند.

رشته حسابداري

تاريخچه حسابداري هزاران سال قدمت دارد و مي توان آن را در تمدن هاي باستان جستجو كرد. [12] [13] [14] توسعه اوليه حسابداري به بين النهرين باستان برمي گردد و با تحولات نوشتن ، شمارش و پول ارتباط نزديكي دارد ؛ [12] همچنين شواهدي از اشكال اوليه حسابداري در ايران باستان ، [15] [16] و سيستم هاي حسابرسي اوليه وجود دارد. توسط مصريان باستان و بابلي ها. [13] در زمان امپراطور آگوستوس ، دولت روم به اطلاعات دقيق مالي دسترسي داشت. [17] دفترداري دوبار entry در جامعه يهوديان خاورميانه در اوايل قرون وسطا [18] [19] آغاز شد و در اروپاي قرون وسطي بيشتر تصفيه شد. [20] با توسعه شركت هاي سهامي ، حسابداري به حسابداري مالي و حسابداري مديريت تقسيم مي شود. اولين كار منتشر شده در مورد سيستم دفترداري دو بار Summa de arithmetica بود كه در سال 1494 توسط لوكا پاچيولي ("پدر حسابداري") در ايتاليا منتشر شد. [21] [22] حسابداري در قرن نوزدهم شروع به انتقال به حرفه اي سازمان يافته كرد [23] [24] و ادارات محلي محلي در انگليس با هم ادغام شدند و موسسه حسابداران رسمي را در انگليس و ولز در سال 1880 تشكيل دادند. [25]

هر دو واژه حسابداري و حسابداري در اواسط دهه 1800 در بريتانيا مورد استفاده قرار گرفتند و از واژه هاي مشاركت و حسابداري در قرن 18 استفاده شده اند. [26] در انگليسي ميانه (تقريباً بين قرن 12 و اواخر قرن 15 استفاده مي شود) فعل "حساب كردن" داراي شكل accounten بود كه از كلمه فرانسوي قديم aconter گرفته شده است [27] كه به نوبه خود مربوط به واژه لاتين Vulgar computare است ، به معني "حساب كردن". مبناي محاسبات putare است ، كه "به معناي مختلف هرس ، پاك كردن ، تصحيح يك حساب ، از اين رو ، شمردن يا محاسبه ، و همچنين تفكر بود." [27] كلمه "حسابدار" از واژه فرانسوي compter گرفته شده است كه از واژه ايتاليايي و لاتين computare نيز گرفته شده است. اين كلمه قبلاً در انگليسي به عنوان "مشاركت كننده" نوشته مي شد ، اما به مرور زمان اين كلمه كه هميشه با انداختن "p" تلفظ مي شد ، به تدريج هم در تلفظ و هم در اصطلاحات به شكل امروزي تغيير يافت. [28] حسابداري و حسابداري ويرايش حسابداري به طور مختلفي به عنوان نگهداري يا تهيه سوابق مالي واحد تجاري ، تجزيه و تحليل ، تأييد و گزارش چنين سوابقي و "اصول و رويه هاي حسابداري" تعريف شده است. همچنين به شغل حسابداري اشاره دارد. [29] [30] [31] حسابداري به شغل يا حرفه حسابدار اشاره دارد ، [32] [33] [34] خصوصاً در انگليسي بريتانيايي.

معرفي رشته تخصصي روانپزشكي

۳ بازديد

روانپزشكي يك تخصص پزشكي است كه به تشخيص ، پيشگيري و درمان اختلالات رواني اختصاص دارد.  اين موارد شامل ناسازگاري هاي مختلف مربوط به خلق و خو ، رفتار ، شناخت و ادراكات است. به واژه نامه روانپزشكي مراجعه كنيد.

رشته تخصصي روانپزشكي

ارزيابي اوليه روانپزشكي از فرد معمولاً با شرح حال و معاينه وضعيت رواني آغاز مي شود. معاينات بدني و آزمايشات روانشناختي ممكن است انجام شود. بعضي اوقات ، از تصويربرداري عصبي يا ساير فنون نوروفيزيولوژي استفاده مي شود. [3] اختلالات رواني اغلب مطابق با مفاهيم باليني ذكر شده در كتابچه هاي راهنماي تشخيصي مانند طبقه بندي بين المللي بيماري ها (ICD) ، ويرايش و استفاده شده توسط سازمان بهداشت جهاني (WHO) و كتابچه راهنماي تشخيصي و آماري اختلالات رواني (DSM) ، منتشر شده توسط انجمن روانپزشكي آمريكا (APA). ويرايش پنجم DSM (DSM-5) در سال 2013 منتشر شد كه گروه هاي بزرگتري از بيماري هاي مختلف را دوباره سازماندهي كرده و نسبت به نسخه قبلي گسترش داده و شامل اطلاعات / بينش هايي است كه با تحقيقات فعلي سازگار است. [4] درمان تركيبي داروهاي روانپزشكي و روان درماني به متداول ترين روش درمان روانپزشكي در عمل كنوني تبديل شده است [5] ، اما روش معاصر همچنين شامل طيف گسترده اي از روشهاي ديگر ، به عنوان مثال ، درمان قاطع جامعه ، تقويت جامعه و اشتغال پشتيباني شده است. بسته به شدت اختلال عملكرد يا ساير جنبه هاي اختلال مورد نظر ، درمان ممكن است به صورت سرپايي يا سرپايي انجام شود. يك بيمار بستري ممكن است در يك بيمارستان روانپزشكي درمان شود. تحقيقات و درمان در كل روانپزشكي به صورت ميان رشته اي با ساير متخصصان مانند اپيدميولوژيست ها ، پرستاران يا روانشناسان انجام مي شود.

تشخيص هاي روانپزشكي در طيف وسيعي از تنظيمات انجام مي شود و توسط بسياري از متخصصان بهداشت انجام مي شود. بنابراين ، روش تشخيصي ممكن است براساس اين عوامل بسيار متفاوت باشد. به طور معمول ، اگرچه ، يك تشخيص روانپزشكي از روش تشخيص افتراقي استفاده مي كند كه در آن يك معاينه وضعيت ذهني و معاينه بدني انجام مي شود ، و تاريخچه هاي آسيب شناختي ، روانپزشكي يا رواني-اجتماعي به دست مي آيد ، و گاهي اوقات تصاوير عصبي يا ساير اندازه گيري هاي عصبي-فيزيولوژيكي انجام مي شود ، يا آزمايشات شخصيتي يا آزمايش هاي شناختي انجام مي شود. [54] [55] [56] [57] [58] در بعضي موارد ، ممكن است از اسكن مغز براي رد ساير بيماري هاي پزشكي استفاده شود ، اما در اين زمان تنها با اسكن مغز نمي توان به طور دقيق بيماري رواني را تشخيص داد يا خطر ابتلا به بيماري رواني را در آينده اعلام كرد. [59] چند روانپزشك شروع به استفاده از ژنتيك در طي مراحل تشخيص مي كنند اما در كل اين يك موضوع تحقيقاتي است. [60] [61] [62] كتابچه هاي راهنماي تشخيصي ويرايش همچنين نگاه كنيد به: راهنماي تشخيصي و آماري اختلالات رواني امروزه از سه كتابچه راهنماي تشخيصي اصلي براي طبقه بندي شرايط بهداشت روان استفاده مي شود. ICD-10 توسط سازمان بهداشت جهاني توليد و منتشر شده است ، شامل بخشي در مورد شرايط روانپزشكي است و در سراسر جهان مورد استفاده قرار مي گيرد. [63] كتابچه راهنماي تشخيصي و آماري اختلالات رواني ، كه توسط انجمن روانپزشكي آمريكا توليد و منتشر شده است ، در درجه اول بر روي شرايط بهداشت روان متمركز است و اصلي ترين ابزار طبقه بندي در ايالات متحده است. [64] در حال حاضر در پنجمين نسخه اصلاح شده خود است و همچنين در سراسر جهان مورد استفاده قرار مي گيرد. [64] انجمن روانپزشكي چين همچنين يك كتابچه راهنماي تشخيصي ، طبقه بندي اختلالات رواني چيني توليد كرده است.

هدف اعلام شده از كتابچه هاي تشخيصي معمولاً ايجاد دسته ها و معيارهاي قابل تكرار و مفيد از نظر باليني براي تسهيل توافق و توافق بر سر استانداردها است ، در حالي كه از نظر استدلالي نظري است. [64] [66] با اين حال ، اين دسته بندي ها بر اساس نظريه ها و داده هاي خاص روانپزشكي است. آنها گسترده هستند و اغلب توسط تركيبي از علائم احتمالي مشخص مي شوند ، و بسياري از دسته ها در علائم همپوشاني دارند يا به طور معمول با هم اتفاق مي افتند. [67] در حالي كه در اصل فقط به عنوان راهنماي پزشكان باتجربه آموزش ديده در استفاده از آن در نظر گرفته شده بود ، اكنون از اين نام به طور گسترده توسط پزشكان ، مديران و شركت هاي بيمه در بسياري از كشورها استفاده مي شود. [68] DSM تمجيد و ستايش را براي استاندارد سازي دسته ها و معيارهاي تشخيص روانپزشكي به خود جلب كرده است. همچنين باعث جنجال و انتقاد شده است. برخي از منتقدان معتقدند كه DSM يك سيستم غير علمي است كه نظرات چند روانپزشك قدرتمند را در خود جاي داده است. موضوعات مداوم در مورد اعتبار و قابليت اطمينان دسته هاي تشخيصي وجود دارد. اعتماد به علائم سطحي ؛ استفاده از خطوط تقسيم مصنوعي بين دسته ها و از "عادي بودن" ؛ تعصب فرهنگي احتمالي ؛ پزشكي كردن پريشاني انسان و تعارضات مالي منافع ، از جمله با عمل روانپزشكان و با صنعت داروسازي ؛ مناقشات سياسي در مورد گنجاندن يا حذف موارد تشخيصي از كتابچه راهنما ، به طور كلي يا با توجه به موضوعات خاص. و تجربه كساني كه تحت تأثير راهنما با تشخيص قرار مي گيرند ، از جمله جنبش مصرف كننده / بازمانده. [69] [70] [71] [72] انتشار DSM ، با محافظت از حق نسخه برداري كه كاملاً محافظت مي شود ، اكنون APA را بيش از 5 ميليون دلار در سال مي كند و از نظر تاريخي به بيش از 100 ميليون دلار مي رسد.