روانپزشكي يك تخصص پزشكي است كه به تشخيص ، پيشگيري و درمان اختلالات رواني اختصاص دارد. اين موارد شامل ناسازگاري هاي مختلف مربوط به خلق و خو ، رفتار ، شناخت و ادراكات است. به واژه نامه روانپزشكي مراجعه كنيد.
ارزيابي اوليه روانپزشكي از فرد معمولاً با شرح حال و معاينه وضعيت رواني آغاز مي شود. معاينات بدني و آزمايشات روانشناختي ممكن است انجام شود. بعضي اوقات ، از تصويربرداري عصبي يا ساير فنون نوروفيزيولوژي استفاده مي شود. [3] اختلالات رواني اغلب مطابق با مفاهيم باليني ذكر شده در كتابچه هاي راهنماي تشخيصي مانند طبقه بندي بين المللي بيماري ها (ICD) ، ويرايش و استفاده شده توسط سازمان بهداشت جهاني (WHO) و كتابچه راهنماي تشخيصي و آماري اختلالات رواني (DSM) ، منتشر شده توسط انجمن روانپزشكي آمريكا (APA). ويرايش پنجم DSM (DSM-5) در سال 2013 منتشر شد كه گروه هاي بزرگتري از بيماري هاي مختلف را دوباره سازماندهي كرده و نسبت به نسخه قبلي گسترش داده و شامل اطلاعات / بينش هايي است كه با تحقيقات فعلي سازگار است. [4] درمان تركيبي داروهاي روانپزشكي و روان درماني به متداول ترين روش درمان روانپزشكي در عمل كنوني تبديل شده است [5] ، اما روش معاصر همچنين شامل طيف گسترده اي از روشهاي ديگر ، به عنوان مثال ، درمان قاطع جامعه ، تقويت جامعه و اشتغال پشتيباني شده است. بسته به شدت اختلال عملكرد يا ساير جنبه هاي اختلال مورد نظر ، درمان ممكن است به صورت سرپايي يا سرپايي انجام شود. يك بيمار بستري ممكن است در يك بيمارستان روانپزشكي درمان شود. تحقيقات و درمان در كل روانپزشكي به صورت ميان رشته اي با ساير متخصصان مانند اپيدميولوژيست ها ، پرستاران يا روانشناسان انجام مي شود.
تشخيص هاي روانپزشكي در طيف وسيعي از تنظيمات انجام مي شود و توسط بسياري از متخصصان بهداشت انجام مي شود. بنابراين ، روش تشخيصي ممكن است براساس اين عوامل بسيار متفاوت باشد. به طور معمول ، اگرچه ، يك تشخيص روانپزشكي از روش تشخيص افتراقي استفاده مي كند كه در آن يك معاينه وضعيت ذهني و معاينه بدني انجام مي شود ، و تاريخچه هاي آسيب شناختي ، روانپزشكي يا رواني-اجتماعي به دست مي آيد ، و گاهي اوقات تصاوير عصبي يا ساير اندازه گيري هاي عصبي-فيزيولوژيكي انجام مي شود ، يا آزمايشات شخصيتي يا آزمايش هاي شناختي انجام مي شود. [54] [55] [56] [57] [58] در بعضي موارد ، ممكن است از اسكن مغز براي رد ساير بيماري هاي پزشكي استفاده شود ، اما در اين زمان تنها با اسكن مغز نمي توان به طور دقيق بيماري رواني را تشخيص داد يا خطر ابتلا به بيماري رواني را در آينده اعلام كرد. [59] چند روانپزشك شروع به استفاده از ژنتيك در طي مراحل تشخيص مي كنند اما در كل اين يك موضوع تحقيقاتي است. [60] [61] [62] كتابچه هاي راهنماي تشخيصي ويرايش همچنين نگاه كنيد به: راهنماي تشخيصي و آماري اختلالات رواني امروزه از سه كتابچه راهنماي تشخيصي اصلي براي طبقه بندي شرايط بهداشت روان استفاده مي شود. ICD-10 توسط سازمان بهداشت جهاني توليد و منتشر شده است ، شامل بخشي در مورد شرايط روانپزشكي است و در سراسر جهان مورد استفاده قرار مي گيرد. [63] كتابچه راهنماي تشخيصي و آماري اختلالات رواني ، كه توسط انجمن روانپزشكي آمريكا توليد و منتشر شده است ، در درجه اول بر روي شرايط بهداشت روان متمركز است و اصلي ترين ابزار طبقه بندي در ايالات متحده است. [64] در حال حاضر در پنجمين نسخه اصلاح شده خود است و همچنين در سراسر جهان مورد استفاده قرار مي گيرد. [64] انجمن روانپزشكي چين همچنين يك كتابچه راهنماي تشخيصي ، طبقه بندي اختلالات رواني چيني توليد كرده است.
هدف اعلام شده از كتابچه هاي تشخيصي معمولاً ايجاد دسته ها و معيارهاي قابل تكرار و مفيد از نظر باليني براي تسهيل توافق و توافق بر سر استانداردها است ، در حالي كه از نظر استدلالي نظري است. [64] [66] با اين حال ، اين دسته بندي ها بر اساس نظريه ها و داده هاي خاص روانپزشكي است. آنها گسترده هستند و اغلب توسط تركيبي از علائم احتمالي مشخص مي شوند ، و بسياري از دسته ها در علائم همپوشاني دارند يا به طور معمول با هم اتفاق مي افتند. [67] در حالي كه در اصل فقط به عنوان راهنماي پزشكان باتجربه آموزش ديده در استفاده از آن در نظر گرفته شده بود ، اكنون از اين نام به طور گسترده توسط پزشكان ، مديران و شركت هاي بيمه در بسياري از كشورها استفاده مي شود. [68] DSM تمجيد و ستايش را براي استاندارد سازي دسته ها و معيارهاي تشخيص روانپزشكي به خود جلب كرده است. همچنين باعث جنجال و انتقاد شده است. برخي از منتقدان معتقدند كه DSM يك سيستم غير علمي است كه نظرات چند روانپزشك قدرتمند را در خود جاي داده است. موضوعات مداوم در مورد اعتبار و قابليت اطمينان دسته هاي تشخيصي وجود دارد. اعتماد به علائم سطحي ؛ استفاده از خطوط تقسيم مصنوعي بين دسته ها و از "عادي بودن" ؛ تعصب فرهنگي احتمالي ؛ پزشكي كردن پريشاني انسان و تعارضات مالي منافع ، از جمله با عمل روانپزشكان و با صنعت داروسازي ؛ مناقشات سياسي در مورد گنجاندن يا حذف موارد تشخيصي از كتابچه راهنما ، به طور كلي يا با توجه به موضوعات خاص. و تجربه كساني كه تحت تأثير راهنما با تشخيص قرار مي گيرند ، از جمله جنبش مصرف كننده / بازمانده. [69] [70] [71] [72] انتشار DSM ، با محافظت از حق نسخه برداري كه كاملاً محافظت مي شود ، اكنون APA را بيش از 5 ميليون دلار در سال مي كند و از نظر تاريخي به بيش از 100 ميليون دلار مي رسد.