برخلاف روياي باكل ، مورخ قرن نوزدهم با بيشترين تأثير در روش ها ، لئوپولد فون رانكه در آلمان شد. او تاريخ را به "آنچه واقعاً اتفاق افتاده" محدود كرد و با اين كار حوزه را از علم دور كرد. از نظر رانكه ، داده هاي تاريخي بايد با دقت جمع آوري شود ، به طور عيني مورد بررسي قرار گيرد و با دقت دقيق جمع شود. اما اين رويه ها "صرفاً پيش نيازها و مقدمات علم هستند. قلب علم در جستجوي نظم و نظم در داده هاي مورد بررسي و تدوين كليات يا قوانيني درباره آنها است. "
همانطور كه مورخاني مانند رانكه و بسياري از كساني كه او را دنبال مي كردند ، آن را دنبال كرده اند ، نه ، تاريخ يك علم نيست. بنابراين اگر مورخان به ما مي گويند ، با توجه به روشي كه وي در كار خود انجام مي دهد ، نمي توان آن را يك علم دانست ، ما بايد او را به قول خودش قبول كنيم. اگر او علم نمي كند ، پس هر كاري كه مي كند ، علم نمي كند. بنابراين مورخ سنتي هيچ دانشمندي نيست و تاريخ ، طبق روال مرسوم ، علمي نيست.
در قرن بيستم ، مورخان دانشگاهي كمتر به روايت هاي حماسي ملي گرايانه ، كه غالباً تمجيد از ملت يا بزرگان بودند ، به تحليل هاي عيني و پيچيده تري از نيروهاي اجتماعي و فكري پرداختند. گرايش عمده روش شناسي تاريخي در قرن 20 ميلادي تمايل به پرداختن به تاريخ بيشتر به عنوان يك علم اجتماعي بود تا به عنوان يك هنر ، كه به طور سنتي چنين بود. برخي از مدافعان برجسته تاريخ به عنوان يك علوم اجتماعي ، مجموعه متنوعي از دانشمندان بودند كه شامل فرناند براودل ، اي اچ كار ، فريتس فيشر ، امانوئل لو روي لادوري ، هانس-اولريش وهلر ، بروس تريگر ، مارك بلوك ، كارل ديتريش برچر ، پيتر گي ، رابرت فاگل ، لوسين فبور و لارنس استون. بسياري از مدافعان تاريخ به عنوان يك علوم اجتماعي به دليل رويكرد چند رشته اي مورد توجه قرار گرفتند و يا مورد توجه قرار مي گيرند. براودل تاريخ را با جغرافيا ، تاريخ Bracher را با علوم سياسي ، تاريخ فاگل را با اقتصاد ، تاريخ همجنسگرايان را با روانشناسي ، تاريخ تريگر را با باستان تركيب كرد در حالي كه وهلر ، بلوخ ، فيشر ، استون ، فبر و لو روي لادوري به روش هاي مختلف و متفاوت تاريخ را با جامعه شناسي تلفيق كرده اند ، جغرافيا ، مردم شناسي و اقتصاد. با اين وجود ، اين رويكردهاي چند رشته اي نتوانستند نظريه اي از تاريخ توليد كنند. تاكنون فقط يك نظريه تاريخ از قلم يك مورخ حرفه اي ارائه شده است. هر تئوري ديگري درباره تاريخ داشته باشيم ، توسط متخصصان حوزه هاي ديگر نوشته شده اند (به عنوان مثال نظريه تاريخ ماركسي). اخيراً ، رشته تاريخ ديجيتال شروع به پرداختن به روشهاي استفاده از فناوري رايانه براي طرح س pالات جديد در مورد داده هاي تاريخي و ايجاد بورس تحصيلي ديجيتال كرده است.
در مخالفت صميمانه با ادعاهاي تاريخ به عنوان يك علوم اجتماعي ، مورخاني مانند هيو ترور-روپر ، جان لوكاچ ، دونالد كريتون ، گرترود هيملفارب و گرهارد ريتر استدلال كردند كه كليد كار مورخان قدرت تخيل است و از اين رو ادعا كرد كه تاريخ بايد به عنوان يك هنر درك شود. مورخان فرانسوي مرتبط با مكتب آنالس ، با استفاده از داده هاي خام براي رديابي زندگي افراد معمولي ، تاريخ كمي را معرفي كردند و در تأسيس تاريخ فرهنگي برجسته بودند (رجوع كنيد به histoire des mentalités). مورخان روشنفكري مانند هربرت باترفيلد ، ارنست نولته و جورج موس در مورد اهميت ايده ها در تاريخ بحث كرده اند. مورخان آمريكايي با انگيزه دوران حقوق مدني ، بر گروه هاي قبيله اي ، نژادي و اجتماعي - اقتصادي كه قبلاً ناديده گرفته شده بودند ، تمركز كردند. ژانر ديگري از تاريخ اجتماعي كه در دوران پس از جنگ جهاني دوم پديدار شد ، Alltagsgeschichte (تاريخ زندگي روزمره) بود. دانشمنداني مانند مارتين بروشات ، يان كرشاو و دتلو پوكرت تلاش كردند تا بررسي كنند كه زندگي روزمره مردم عادي در قرن 20 آلمان ، به ويژه در دوره نازي ها چگونه است.
مورخان ماركسيست مانند اريك هابسبوم ، EP تامپسون ، رادني هيلتون ، ژرژ لوفور ، اوژن ژنووز ، آيزاك دويچر ، CLR جيمز ، تيموتي ميسون ، هربرت آپتكر ، آرنو جي ماير و كريستوفر هيل با تجزيه و تحليل تاريخ از يك ديدگاه ماركسيستي. در پاسخ به تفسير ماركسيستي از تاريخ ، مورخاني مانند فرانسوا فورت ، ريچارد پايپس ، جي سي دي كلارك ، رولاند موسنيه ، هنري اشبي ترنر و رابرت كانسپت تفسير ضد ماركسيستي از تاريخ ارائه داده اند. مورخان فمينيست مانند جوآن والاچ اسكات ، كلوديا كونز ، ناتالي زمون ديويس ، شيلا روبوتام ، جيزلا بوك ، گردا لرنر ، اليزابت فاكس-ژنووز و لين هانت درباره اهميت مطالعه تجربيات زنان در گذشته بحث كرده اند. در سال هاي اخير ، پست مدرنيست ها اعتبار و نياز به مطالعه تاريخ را بر اين اساس كه همه تاريخ براساس تفسير شخصي منابع است ، به چالش كشيده اند. ريچارد جي ايوانز در كتاب خود در سال 1997 در دفاع از تاريخ از ارزش تاريخ دفاع كرد. كتاب ديگر كيت ويندزوشاتل ، مورخ استراليايي ، با عنوان "كشتن تاريخ" در سال 1994 ، از دفاع ديگر در برابر انتقادات پسامدرنيسم بود.
دوشنبه ۰۶ بهمن ۹۹ ۲۱:۵۷ ۱۷ بازديد
تا كنون نظري ثبت نشده است