كاردرماني (OT) استفاده از ارزيابي و مداخله براي توسعه ، بازيابي يا حفظ فعاليتهاي معنادار يا مشاغل افراد ، گروهها يا جوامع است. اين يك حرفه بهداشتي متفقين است كه توسط متخصصين كاردرماني و دستياران كاردرماني (OTA) انجام مي شود. OT اغلب با افرادي كه داراي مشكلات بهداشت رواني ، معلوليت ، آسيب يا اختلال هستند كار مي كند. [1]
انجمن كاردرماني آمريكا يك متخصص كاردرماني را به عنوان شخصي تعريف مي كند كه "به افراد در طول زندگي خود كمك مي كند تا از طريق استفاده درماني از فعاليتهاي روزمره (مشاغل) در كارهايي كه مي خواهند و بايد انجام دهند ، انجام شود. مداخلات رايج كاردرماني شامل كمك به كودكان معلول است. به طور كامل در مدارس و موقعيت هاي اجتماعي ، توانبخشي آسيب ، و ارائه پشتيباني براي افراد مسن كه تغييرات جسمي و شناختي را تجربه مي كنند. "[2]
به طور معمول ، متخصصين كاردرماني متخصصاني هستند كه در دانشگاه تحصيل كرده اند و براي تمرين بايد يك آزمون مجوز را بگذرانند. [3] كاردرمانگرها معمولاً با متخصصان در زمينه فيزيوتراپي ، آسيب شناسي گفتار - زبان ، شنوايي سنجي ، پرستاري ، مددكاري اجتماعي ، روانشناسي باليني ، پزشكي و فناوري كمك از نزديك همكاري مي كنند.
تاريخ
تاريخ اوليه
اولين شواهد استفاده از مشاغل به عنوان روش درماني را مي توان در دوران باستان يافت. در ج 100 قبل از ميلاد ، پزشك يوناني Asclepiades با استفاده از حمام هاي درماني ، ماساژ ، ورزش و موسيقي ، بيماران را با بيماري رواني تحت درمان انساني قرار داد. بعداً ، رومي سلسوس براي بيماران خود موسيقي ، مسافرت ، مكالمه و ورزش تجويز كرد. با اين حال ، در قرون وسطي استفاده از اين مداخلات با افراد مبتلا به بيماري رواني ، اگر وجود نداشت ، نادر بود. [4]
در اروپا در قرن 18 ، انقلابيوني مانند فيليپ پينل و يوهان كريستين ريل سيستم بيمارستان را اصلاح كردند. نهادهاي آنها بجاي استفاده از زنجيرهاي فلزي و مهارها ، در اواخر قرن هجدهم از فعاليتهاي سخت و اوقات فراغت استفاده مي كردند. اين دوره درمان اخلاقي بود كه در اروپا در دوران عصر روشنگري ، جايي كه ريشه هاي كاردرماني نهفته است ، شكل گرفت. [5] گرچه در اروپا رونق داشت ، اما علاقه به جنبش اصلاحات در سراسر قرن نوزدهم در ايالات متحده در نوسان بود. در دهه هاي اوليه قرن بيستم مجدداً تحت عنوان كاردرماني ظاهر شد.
جنبش هنرها و صنايع دستي كه بين سالهاي 1860 و 1910 اتفاق افتاد نيز بر كاردرماني تأثير گذاشت. در ايالات متحده ، كشوري كه اخيراً صنعتي شده است ، انجمن هاي هنر و صنايع دستي عليه يكنواختي ظهور كردند و استقلال كار در كارخانه را از دست دادند. [6] هنرها و صنايع دستي به عنوان روشي براي ارتقا learning يادگيري از طريق انجام كارها مورد استفاده قرار مي گرفت ، يك فضاي خلاقانه فراهم مي كرد و به عنوان راهي براي جلوگيري از بي حوصلگي در طول اقامت طولاني در بيمارستان به كار مي رفت.
النور كلارك اسلاگل (1870-1942) "مادر" كاردرماني تلقي مي شود. اسلگل ، كه يكي از اعضاي بنيانگذار انجمن ملي ارتقا of كار درماني (NSPOT) بود ، آموزش عادت را به عنوان يك مدل كار درماني اوليه براي درمان پيشنهاد كرد. بر اساس اين فلسفه كه مشاركت در كارهاي روزمره معنادار ، بهزيستي فرد را شكل مي دهد ، آموزش عادت متمركز بر ايجاد ساختار و تعادل بين كار ، استراحت و اوقات فراغت است. اگرچه آموزش عادت در ابتدا براي درمان افراد با شرايط بهداشت رواني ايجاد شده است ، اما اصول اساسي آن در مدل هاي درماني مدرن كه در طيف وسيعي از جمعيت مشتري استفاده مي شود ، مشهود است.
در سال 1915 اسلگل اولين برنامه آموزش كاردرماني ، مدرسه مشاغل هنري بي فاويل را در هال هاوس در شيكاگو افتتاح كرد. اسلگل به عنوان رئيس و دبير AOTA ادامه داد. در سال 1954 ، AOTA جايزه سخنراني Eleanor Clarke Slagle را به افتخار وي ايجاد كرد. اين جايزه هر ساله از عضوي از AOTA قدرداني مي كند "كه با تحقيق ، آموزش يا تمرين باليني به خلاقيت در توسعه مجموعه دانش اين حرفه كمك كرده است." [7]
توسعه به يك حرفه بهداشتي
كار درماني. ساخت اسباب بازي در بيمارستان روانپزشكي. دوران جنگ جهاني 1.
حرفه بهداشت كاردرماني در اوايل دهه 1910 به عنوان بازتاب دوران پيش رونده تصور شد. متخصصين اوليه آرمانهاي بسيار ارزشمندي مانند داشتن يك اخلاق كاري قوي و اهميت ساخت كار دستي با اصول علمي و پزشكي را با هم ادغام كردند. [4] انجمن ملي ارتقا of كار درماني (NSPOT) كه اكنون انجمن كاردرماني آمريكا (AOTA) ناميده مي شود ، در سال 1917 تاسيس شد و حرفه كاردرماني در سال 1921 رسماً نامگذاري شد. [8] ويليام راش دونتون ، يكي از بنيانگذاران NSPOT و چهره پردازي در دهه هاي اول اين حرفه با "دست و پا گير بودن اصطلاح كاردرماني" دست و پنجه نرم مي كند ، زيرا فاقد "دقيق معني است كه اصطلاحات علمي دارد". عناوين ديگري مانند "كار درماني" ، "ergo درماني" (ergo ريشه يوناني "كار" است) و "مشاغل خلاق" به عنوان جايگزين مورد بحث قرار گرفتند ، اما در نهايت ، هيچ يك معناي وسيع آن را نداشتند كه تمرين كاردرماني تقاضا شد تا انواع روشهاي درماني كه از ابتدا وجود داشت را به دست آورد. [9]
كاردرماني در طي جنگ جهاني اول: مجروحان بستري در حال بافتن هستند.
ظهور كاردرماني نظرات پزشكي اصلي علمي را به چالش كشيد. به جاي تمركز صرف بر روي مدل پزشكي ، متخصصين كاردرماني اظهار داشتند كه تركيبي پيچيده از دلايل اجتماعي ، اقتصادي و بيولوژيكي باعث اختلال در عملكرد مي شود. اصول و فنون بسياري از رشته ها وام گرفته شد - از جمله شامل فيزيوتراپي ، پرستاري ، روانپزشكي ، توان بخشي ، خودياري ، ارتوپدي و كارهاي اجتماعي - براي غني سازي دامنه اين حرفه. بين سالهاي 1900 تا 1930 ، بنيانگذاران حوزه عمل را تعريف كرده و نظريه هاي حمايتي را توسعه دادند. در اوايل دهه 1930 ، AOTA دستورالعمل هاي آموزشي و روش هاي اعتباربخشي را ايجاد كرده بود. [10]
اوايل قرن بيستم دوراني بود كه در آن افزايش شيوع معلوليت مربوط به سوانح صنعتي ، سل ، جنگ جهاني اول و بيماري هاي رواني موجب افزايش آگاهي اجتماعي در مورد موضوعات درگير مي شود. ورود ايالات متحده به جنگ جهاني اول نيز يك اتفاق مهم در تاريخ اين حرفه بود. تا اين زمان ، كاردرماني اصولاً به درمان افراد مبتلا به بيماري رواني مي پرداخت. با اين حال ، دخالت ايالات متحده در جنگ بزرگ و افزايش تعداد سربازان مجروح و معلول چالشي دلهره آور براي فرماندهان بود. ارتش براي جذب و آموزش بيش از 1200 "دستيار بازسازي" از NSPOT براي كمك به بازسازي مجروحان جنگ كمك گرفت. با ورود به جنگ جهاني دوم و در پي آن افزايش سرسام آور تقاضا براي كاردرمانگران براي معالجه آسيب ديدگان در جنگ ، زمينه كاردرماني تحت رشد و تغيير چشمگيري قرار گرفت. كاردرمانگران نه تنها در استفاده از فعاليتهاي سازنده مانند صنايع دستي بلكه در استفاده روزمره از فعاليتهاي روزمره نيز بايد مهارت داشته باشند. [9]
در سالهاي پس از جنگ براي نگه داشتن افراد در اين حرفه مبارزه شد. تأكيد از ذهنيت نوع دوستانه در زمان جنگ به رضايت مادي ، شغلي و شخصي ناشي از يك درمانگر تبديل شده است. براي جذابيت بيشتر اين حرفه ، برنامه و برنامه درسي نيز استاندارد شدند. معيارهاي ورود و خروج تعيين شد و انجمن كاردرماني آمريكا طرفدار اشتغال مداوم ، دستمزدهاي مناسب و شرايط كار عادلانه بود. با استفاده از اين روش ها ، كاردرماني در دهه 1920 به دنبال قانوني بودن پزشكي بود و به دست آورد.
دهه هاي 1920 و 1930 زمان برقراري استانداردهاي آموزش و پايه گذاري اين حرفه و سازمان آن بود. النور كلارك اسلاگل يك دوره 12 ماهه آموزش را در سال 1922 پيشنهاد كرد و اين استانداردها در سال 1923 به تصويب رسيد. استانداردهاي آموزشي به كل آموزش 18 ماهه در سال 1930 گسترش يافت تا شرايط ورود حرفه اي را با ساير افراد مطابقت دهد. حرفه ها اولين كتاب درسي براي كار درماني در ايالات متحده در سال 1947 با ويرايش هلن ويلارد و كلار اس. اسپاكمن منتشر شد. اين حرفه در دهه 1950 به رشد و تعريف مجدد خود ادامه داد. اين حرفه همچنين ارزيابي پتانسيل استفاده از دستياران آموزش ديده را در تلاش براي رفع كمبود مداوم متخصصان درماني آغاز كرد و استانداردهاي آموزشي براي دستياران كاردرماني در سال 1960 اجرا شد. [9] دهه هاي 1960 و 1970 زماني كه اين حرفه براي درهم آميختن دانش جديد و كنار آمدن با رشد اخير و سريع اين حرفه در دهه هاي گذشته تلاش مي كرد ، يك دوره تغيير و رشد مداوم بود. تحولات جديد در زمينه هاي تحقيقات عصبي رفتاري منجر به ايجاد مفهوم سازي جديد و رويكردهاي درماني جديد شد كه احتمالاً پيشگام ترين آن رويكرد تلفيقي حسي است كه توسط A. Jean Ayres ايجاد شده است. [9]
اين حرفه به رشد و گسترش دامنه و تنظيمات عملي خود ادامه داده است. علوم شغلي ، مطالعه شغل ، در سال 1989 به عنوان ابزاري براي ارائه تحقيقات مبتني بر شواهد براي حمايت و پيشبرد عمل كاردرماني و همچنين ارائه يك دانش پايه براي مطالعه مباحث پيرامون "شغل" ايجاد شد. [11] همانطور كه گفته شد ، علوم شغلي تاكنون عمدتاً نظريه را دنبال مي كند ، و كاربرد آن در عمل باليني غالباً زير سوال مي رود.
بعلاوه ، نقشهاي كاردرماندرماني گسترش يافته و شامل حمايتهاي سياسي (از مباني پايه به قوانين بالاتر) مي شود. به عنوان مثال ، در سال 2010 PL 111-148 تحت عنوان قانون حمايت از بيمار و مراقبت مقرون به صرفه داراي يك بند تحريك كننده بود كه به دليل تلاش هاي سياسي AOTA همانطور كه در وب سايت Centennial AOTA ذكر شده بود ، قسمت عمده اي تصويب شد (AOTA ، 2017). [12] علاوه بر اين ، پزشكان كاردرماني به طور شخصي و حرفه اي به دنبال مفاهيم عدالت شغلي و ساير مباحث حقوق بشري هستند كه تأثيرات محلي و جهاني دارند. مركز منابع فدراسيون جهاني كاردرماني اظهارات موضع زيادي درباره نقش كاردرماني در رابطه با مشاركت آنها در مسائل حقوق بشر دارد.
زيربناهاي فلسفي
فلسفه كاردرماني در طول تاريخ اين حرفه تكامل يافته است. فلسفه بيان شده توسط بنيانگذاران مديون آرمانهاي رمانتيسيسم ، [13] عمل گرايي [14] و اومانيسم بود كه در مجموع ايدئولوژي هاي اساسي قرن گذشته محسوب مي شوند. [15] [16] [17]
يكي از مقالات مقدماتي كه در مورد فلسفه كاردرماني بسيار پر استناد شده است توسط آدولف ماير ، روانپزشكي كه در اواخر قرن نوزدهم از سوئيس به ايالات متحده مهاجرت كرده بود و از وي دعوت شده بود تا ديدگاههاي خود را به گردهمايي جديد انجمن كاردرماني در سال 1922. در آن زمان ، دكتر ماير يكي از روانپزشكان برجسته در ايالات متحده و رئيس بخش روانپزشكي جديد و كلينيك Phipps در دانشگاه جان هاپكينز در بالتيمور ، مريلند بود. [18] [19]
ويليام راش دانتون ، يكي از حاميان انجمن ملي ارتقا of كاردرماني ، كه اكنون انجمن كاردرماني آمريكا است ، سعي در ترويج اين ايده ها داشت كه شغل يكي از نيازهاي اساسي بشر است و اين شغل درماني است. از گفته هاي وي برخي مفروضات اساسي كاردرماني ناشي مي شود كه شامل موارد زير است:
شغل تأثير مثبتي بر سلامتي و تندرستي دارد.
شغل ساختار ايجاد مي كند و زمان را سازمان مي دهد.
شغل از نظر فرهنگي و شخصي معنايي را براي زندگي ايجاد مي كند.
مشاغل فردي است. مردم براي مشاغل مختلف ارزش قائل هستند. [20]
اين مفروضات به مرور زمان توسعه يافته و مبناي مقاديري است كه اصول اخلاقي صادر شده توسط انجمن هاي ملي را پايه ريزي مي كند. ارتباط شغلي با سلامتي و رفاه همچنان موضوع اصلي است.
در دهه 1950 انتقادات از پزشكي و انبوهي از جانبازان معلول جنگ جهاني دوم منجر به ظهور فلسفه تقليل گرايانه تري شد. در حالي كه اين رويكرد منجر به پيشرفت دانش فني در مورد عملكرد شغلي شد ، پزشكان نااميدتر شدند و اين اعتقادات را دوباره در نظر گرفتند. [21] [22] در نتيجه ، مشتري مداري و شغل دوباره به عنوان موضوعات غالب در اين حرفه ظاهر شده اند. [23] [24] [25] در طول قرن گذشته ، فلسفه اساسي كاردرماني از انحراف از بيماري ، به درمان ، و از طريق شغل معني دار امكان پذير شده است. [20]
سه دستورالعمل فلسفي معمولاً درباره كاردرماني اين است كه شغل براي سلامتي ضروري است ، نظريه هاي آن مبتني بر كل گرايي است و م centralلفه هاي اصلي آن افراد ، مشاغل (فعاليت ها) و محيط هايي هستند كه اين فعاليت ها انجام مي شود. با اين حال ، برخي از صداي مخالف وجود دارد. به ويژه موسلين ، طرفداري از كنار گذاشتن مفهوم سلامتي از طريق شغل ، به دليل منسوخ دانستن آن در دنياي مدرن. همچنين ، وي هنگامي كه عمل به ندرت از آن حمايت مي كند ، مناسب بودن طرفداري از كل گرايي را زير سال مي برد. [26] [27] [28] برخي از ارزشهاي صورت گرفته توسط انجمن كاردرماني آمريكا به عنوان يك درمانگر محور مورد انتقاد قرار گرفته اند و واقعيت مدرن عمل چند فرهنگي را منعكس نمي كنند. [29] [30] [31]
در چند وقت اخير ، پزشكان كاردرماني خود را به چالش كشيده اند كه به طور گسترده تري در مورد دامنه بالقوه اين حرفه بينديشند ، و اين كار را با همكاري با گروه هايي كه بي عدالتي شغلي ناشي از منابع ديگري غير از معلوليت را تجربه مي كنند ، گسترش داده اند. [32] نمونه هايي از زمينه هاي عملي جديد و نوظهور شامل درمانگراني است كه با پناهندگان كار مي كنند ، [33] كودكاني كه دچار چاقي هستند ، [34] و افرادي كه بي خانماني را تجربه مي كنند. [35]
چارچوب ها را تمرين كنيد
يك كاردرمانگر از طريق دنباله اي از اقدامات به نام فرآيند كار درماني به طور سيستماتيك با مشتري كار مي كند. نسخه هاي مختلفي از اين روند وجود دارد كه توسط محققان متعددي توصيف شده است. تمام چارچوب هاي عملي شامل م componentsلفه هاي ارزيابي (يا ارزيابي) ، مداخله و نتايج است. اين فرايند چارچوبي را فراهم مي كند كه از طريق آن كاردرمانگران به ارتقا health سلامت كمك كرده و كمك مي كنند و ساختار و ثبات بين درمانگران را تضمين مي كند.
چارچوب تمرين كاردرماني (OTPF) صلاحيت اصلي كاردرماني در ايالات متحده است. چارچوب OTPF به دو بخش دامنه و فرآيند تقسيم مي شود. دامنه شامل محيط ، عوامل مشتري ، مانند انگيزه ، وضعيت سلامتي و وضعيت انجام وظايف شغلي در فرد است. دامنه به تصوير زمينه نگاه مي كند تا به متخصص كاردرماني كمك كند تا نحوه تشخيص و درمان بيمار را درك كند. اين فرايند اقدامات انجام شده توسط درمانگر براي اجراي برنامه و استراتژي براي درمان بيمار است. [36]
مدل كانادايي امكان مشتري مداري (CMCE) از توانايي شغلي به عنوان صلاحيت اصلي كاردرماني [20] و چارچوب فرايند عمل كانادايي (CPPF) [20] به عنوان فرايند اصلي توانايي شغلي در كانادا استقبال مي كند. چارچوب فرآيند تمرين كانادايي (CPPF) [20] داراي هشت نكته عملي و سه عنصر زمينه اي است كه عبارتند از: آماده سازي مرحله ، ارزيابي ، توافق بر روي برنامه هدف ، اجراي طرح ، نظارت / اصلاح و ارزيابي نتيجه. عنصر اصلي اين مدل فرآيند ، تمركز بر شناسايي نقاط قوت و منابع مشتري و درمانگران قبل از تدوين نتايج و برنامه اقدام است.
مشاغل
طبق چارچوب تمرين كاردرماني انجمن كاردرماني آمريكا (AOTA): دامنه و فرايند ، چاپ سوم (OTPF-3) ، شغل به عنوان هر نوع فعاليت معناداري كه فرد براي "اشغال" وقت خود در آن انجام دهد ، تعريف مي شود. [36] اين مشاغل بسته به ارزش ها ، اعتقادات ، زمينه و محيط فرد مي توانند هدف محور ، وظيفه محور ، هدفمند ، از نظر فرهنگي مرتبط ، داراي نقش خاص ، به صورت جداگانه يا جامعه محور باشند. موارد زير نمونه هايي از اين مشاغل است:
فعاليتهاي زندگي روزمره (ADL) [37]
OTPF-3 ADL ها را به عنوان فعاليتهاي روزمره تعريف مي كند كه براي مراقبت از خود و بدن فرد لازم است ، كه براي سلامتي ، رفاه و مشاركت اجتماعي فرد مثر است.
نمونه هايي از ADL عبارتند از: استحمام ، دوش گرفتن ، توالت و بهداشت توالت ، پانسمان ، بلع / غذا خوردن ، تغذيه ، تحرك عملكردي ، نظافت و نظافت شخصي و فعاليت جنسي.
فعاليتهاي ابزاري زندگي روزمره (IADL) [37]
OTPF-3 IADL ها را به عنوان فعاليت هاي روزمره تعريف مي كند كه "زندگي روزمره در خانه و جامعه را پشتيباني مي كند كه اغلب به تعاملات پيچيده تري از آنچه در ADL استفاده مي شود نياز دارند".
نمونه هايي از IADL عبارتند از: مراقبت از ديگران ، مراقبت از حيوانات خانگي ، تربيت كودك ، مديريت ارتباطات ، رانندگي و تحرك جامعه ، مديريت مالي ، مديريت و نگهداري بهداشت ، ايجاد و مديريت خانه ، تهيه و پاكسازي غذا ، مديريت دارو ، فعاليت هاي مذهبي و معنوي و بيان ، نگهداري ايمني و اضطراري ، خريد
استراحت و خوابيدن [37]
OTPF-3 استراحت و خواب را به عنوان "فعاليت هاي مربوط به به دست آوردن استراحت ترميم و خواب براي حمايت از مشاركت سالم و فعال در مشاغل ديگر" تعريف مي كند. [37]
نمونه هايي از استراحت و خواب عبارتند از: استراحت ، آماده سازي خواب و مشاركت در خواب
آموزش [37]
OTPF-3 آموزش را فعاليتهايي مي داند كه براي حمايت از يادگيري ، مشاركت و دسترسي فرد در يك محيط آموزشي لازم است.
نمونه هايي از آموزش عبارتند از: مشاركت در آموزش رسمي ، نيازهاي غيررسمي آموزش شخصي يا علاقه مندي ها (فراتر از آموزش رسمي) و مشاركت غيررسمي در آموزش شخصي.
كار [37]
علايق و مشاغل استخدام
OTPF-3 از Mosey (1996 ، ص 423) به عنوان چگونگي انتخاب فرصتهاي شغلي توسط افراد مانند افراد مورد علاقه ، دوست نداشتنها ، محدوديتهاي احتمالي و داراييها نام مي برد.
اشتغال جويي و كسب
OTPF-3 اين جنبه از كار را فرصتي براي شخص معرفي مي كند تا همراه با تكميل ، ارسال و بررسي مواد درخواستي ، از خود دفاع كند. آمادگي براي مصاحبه ، عمل شركت در يك مصاحبه و همچنين پيگيري پس از مصاحبه انجام شده است. و در آخر ، عمل مشاركت
عملكرد شغلي
OTPF-3 اين جنبه از كار را اينگونه تعريف مي كند كه چگونه يك فرد كار خود را انجام مي دهد. مثالهاي ذكر شده عبارتند از: روشي كه فرد در آن شرايط شغلي خود را انجام مي دهد يعني مهارتهاي كاري ، الگوهاي كاري ، مديريت زمان ، تعاملات و روابط با همكاران / مديران / مشتريان ، نظارت ، توليد ، شروع و غيره.
آماده سازي و تنظيم بازنشستگي
OTPF-3 اين جنبه از كار را اينگونه تعريف مي كند كه چگونه يك فرد با نقش جديد خود سازگار مي شود كه شامل يك علاقه و فرصت شغلي است. فرصتي براي افراد براي توسعه و افزايش علايق و مهارت ها.
اكتشاف داوطلبانه
OTPF-3 اين جنبه از كار را به عنوان فرصتي براي فرد براي كشف اهداف جامعه ، سازمان ها يا فرصت هايي كه در آن مي توانند بدون پرداخت حقوق و مشاغل شخصي ، مهارت ها ، موقعيت مكاني آنها شركت كنند ، تعريف مي كند.
پخش [37]
اكتشاف بازي كنيد
OTPF-3 اين جنبه از كار را به عنوان فرصتي براي فرد براي كشف اهداف جامعه ، سازمان ها يا فرصت هايي كه در آن مي توانند بدون پرداخت حقوق و مشاغل شخصي ، مهارت ها ، موقعيت مكاني آنها شركت كنند ، تعريف مي كند.
مشاركت در بازي
OTPF-3 اين جنبه از بازي را به عنوان مشاركت فرد در روش انتخاب شده بازي تعريف مي كند. چگونه فردي قادر به تعادل بازي با ساير مشاغل خود است. اين قسمت همچنين به چگونگي جمع آوري اجزا necessary لازم براي بازي توسط شخص و استفاده مناسب از تجهيزات مي پردازد.
اوقات فراغت [37]
اكتشاف اوقات فراغت
OTPF-3 اين جنبه از اوقات فراغت را به عنوان شناسايي علائق ، مهارت ها ، فرصت ها و فعاليت هاي مناسب فرد مشخص مي كند.
شركت در اوقات فراغت
OTPF-3 اين جنبه از اوقات فراغت را فعاليت افراد در برنامه ريزي و شركت در فعاليتهاي اوقات فراغت كه مناسب است ، مشخص مي كند. ظرفيت حفظ تعادل بين اوقات فراغت و ساير مشاغل و همچنين استفاده از تجهيزات لازم به طور مناسب.
مشاركت اجتماعي [37]
انجمن
OTPF-3 اين جنبه از مشاركت اجتماعي را تعامل موفق از طريق مشاركت در فعاليت با يك گروه (به عنوان مثال محله ، محل كار ، مدرسه ، گروه مذهبي يا معنوي) تعريف مي كند.
خانواده
OTPF-3 به Mosey استناد مي كند (1996 ص. 340) و اين جنبه از مشاركت اجتماعي را تعامل موفق در يك نقش خانوادگي تعريف مي كند.
همتا ، دوست
OTPF-3 اين جنبه از مشاركت اجتماعي را به عنوان سطوح متمايز تعامل و نزديكي تعريف مي كند كه مي تواند شامل درگيري در فعاليت جنسي مورد نظر باشد.
تنظيمات را تمرين كنيد
طبق نظرسنجي حقوق و نيروي كار 2015 توسط انجمن كاردرماني آمريكا ، كاردرمانگران در طيف گسترده اي از تمرينات از جمله: بيمارستان ها (6/26 درصد) ، مدارس (9/19 درصد) ، امكانات مراقبت طولاني مدت / امكانات پرستاري ماهر (19.2) كار مي كنند. ٪) ، سرپايي مستقل (10.7٪) ، بهداشت در خانه (6.8٪) ، دانشگاه (6.1٪) ، مداخله زودهنگام (4.6٪) ، بهداشت روان (2.4٪) ، جامعه (2٪) و ساير موارد (15٪) ) اخيراً ، گرايش OT ها به سمت كار در بيمارستان و در مراكز مراقبت طولاني مدت / امكانات پرستاري ماهر وجود دارد كه 46٪ نيروي كار OT را تشكيل مي دهد. [38]
انستيتوي اطلاعات سلامت كانادا (CIHI) دريافت كه بين سالهاي 2006-2010 نزديك به نيمي از كارگران (45.6٪) كاردرماني در بيمارستانها كار مي كردند ، 31.8٪ در جامعه كار مي كردند و 11.4٪ در يك عمل حرفه اي كار مي كردند.