فلسفه طبيعي
فلسفه طبيعي ريشه در يونان در دوره باستان (650 پ.م. - 480 ق.م.) دارد ، وقتي فيلسوفان پيش سقراطي مانند تالس توضيحات غير طبيعي گرايانه را درباره پديده هاي طبيعي رد مي كردند و اعلام مي كردند كه هر واقعه علت طبيعي دارد. [14] آنها ايده هايي را تأييد كردند كه با عقل و مشاهده تأييد شده و بسياري از فرضيه هاي آنها در آزمايش موفقيت آميز بود. [15] به عنوان مثال ، اتميسم تقريباً 2000 سال پس از طرح توسط لوسيپوس و شاگردش دموكريتوس درست تشخيص داده شد. [16]
فيزيك در جهان قرون وسطايي اروپا و اسلاممقالات اصلي: علوم اروپا در قرون وسطي و فيزيك در جهان اسلام قرون وسطي
روش اصلي كاركرد دوربين سوراخ سوراخامپراتوري روم غربي در قرن پنجم سقوط كرد ، و اين منجر به كاهش فعاليتهاي فكري در قسمت غربي اروپا شد. در مقابل ، امپراتوري روم شرقي (معروف به امپراتوري بيزانس) در برابر حملات بربرها مقاومت كرد و به پيشرفت در زمينه هاي مختلف يادگيري ، از جمله فيزيك ادامه داد. [17]
در قرن ششم ، ايزيدور مايلتوس مجموعه مهمي از آثار ارشميدس را كه در Archimedes Palimpsest كپي شده است ، ايجاد كرد.
در قرن ششم اروپا جان فيلوپونوس ، يك دانشمند بيزانسي ، تعاليم فيزيك ارسطو را زير سال برد و اشكالات آن را متذكر شد. وي نظريه انگيزه را مطرح كرد. تا زمان ظهور فيلوپونوس ، فيزيك ارسطو مورد موشكافي قرار نگرفت. بر خلاف ارسطو ، كه فيزيك خود را بر اساس استدلال كلامي بنا نهاد ، فيلوپونوس به مشاهده متكي بود. درباره فيزيك ارسطو ، فيلوپونوس نوشت:
اما اين كاملاً اشتباه است و ديدگاه ما ممكن است با مشاهده واقعي م moreثرتر از هر نوع بحث لفظي تأييد شود. اگر بگذاريد از همان ارتفاع دو وزنه كه يكي از آنها چندين برابر وزن ديگر است سقوط كنيد ، خواهيد ديد كه نسبت زمانهاي مورد نياز براي حركت به نسبت وزنها بستگي ندارد ، بلكه تفاوت آنها در زمان بسيار كوچك است. و بنابراين ، اگر تفاوت وزنها قابل توجه نباشد ، يعني يكي از اينها ، بگذاريد بگوييم دو برابر ديگر ، هيچ تفاوتي وجود نخواهد داشت ، وگرنه يك تفاوت نامحسوس ، در زمان وجود خواهد داشت ، اگرچه تفاوت وزن با به هيچ وجه قابل اغماض نيست ، وزن يك بدن دو برابر بدن ديگر است [18]
انتقاد فيلوپونوس از اصول فيزيك ارسطويي ده سال بعد ، [19] در طول انقلاب علمي ، الهام بخشي براي گاليله گاليله بود. گاليله وقتي استدلال مي كرد كه فيزيك ارسطويي داراي نقص است ، در آثار خود به طور اساسي فيلوپونوس را ذكر كرد. [20] [21] در دهه 1300 ژان بوريدان ، معلم دانشكده هنر در دانشگاه پاريس ، مفهوم انگيزه را توسعه داد. اين گامي به سوي ايده هاي مدرن اينرسي و حركت بود.
بورس اسلامي ، فيزيك ارسطويي را از يونانيان به ارث برده و در دوران طلايي اسلامي ، آن را بيشتر توسعه داد ، به ويژه با تأكيد بر مشاهده و استدلال پيشيني ، فرم هاي اوليه روش علمي را توسعه داد.
مهمترين نوآوريها در زمينه بينايي و بينايي بود كه از آثار بسياري از دانشمندان مانند ابن سهل ، الكندي ، ابن الحيثم ، الفاريسي و ابن سينا حاصل مي شد. برجسته ترين اثر كتاب بينايي (كه به آن كتاب المنير نيز گفته مي شود) ، نوشته ابن الحيثم بود ، كه در آن او به طور قاطع ايده يونان باستان در مورد بينايي را رد كرد ، اما همچنين به نظريه جديدي نيز رسيد. وي در اين كتاب ، مطالعه اي درباره پديده camera obscura (نسخه هزار ساله او از دوربين سوراخ سوراخ) را ارائه داد و بيشتر به نحوه كار خود چشم پرداخت. وي با استفاده از تشريح و دانش دانشمندان قبلي ، توانست توضيح دهد كه چگونه نور به چشم وارد مي شود. او ادعا كرد كه پرتو نور متمركز است ، اما توضيح واقعي چگونگي تابش نور به پشت چشم بايد تا سال 1604 صبر كند. رساله او درباره نور ، تاريكي دوربين را صدها سال قبل از پيشرفت مدرن عكاسي توضيح داد.كتاب بينايي و هفت جلدي (كتاب المناطير) بيش از 600 سال بر تفكر در رشته هاي مختلف از نظريه ادراك بصري تا ماهيت چشم انداز در هنر قرون وسطايي ، هم در شرق و هم در غرب تأثير زيادي گذاشت. بسياري از محققان اروپايي و هم رديفان ديگر ، از رابرت گروستسته و لئوناردو داوينچي گرفته تا رنه دكارت ، يوهانس كپلر و آيزاك نيوتون ، بدهكار وي بودند. در واقع ، تأثير اپتيك هاي ابن هيثم در كنار همان اثر نيوتن با همين عنوان ، كه 700 سال بعد منتشر شد ، قرار دارد.ترجمه كتاب بينايي تأثير زيادي در اروپا داشت. از آن ، بعداً دانشمندان اروپايي توانستند دستگاههايي بسازند كه همان مواردي را كه ابن الحيثام ساخته بود تكرار كنند و نحوه كار نور را درك كنند. از اين رو موارد مهمي مانند عينك ، ذره بين ، تلسكوپ و دوربين توليد شد.زماني كه اروپايان اوليه مدرن از روشهاي كمي و تجربي براي كشف آنچه امروزه به عنوان قوانين فيزيك در نظر گرفته مي شود ، فيزيك به يك علم جداگانه تبديل شد.