پنجشنبه ۲۷ شهریور ۰۴

معرفي رشته هاي تحصيلي

معرفي تمامي رشته هاي تحصيلي

آشنايي با رشته مهندسي برق |بخش اول

۲۲ بازديد

مهندسي برق يك رشته مهندسي است كه با مطالعه ، طراحي و استفاده از تجهيزات ، دستگاه ها و سيستم هايي كه از برق ، الكترونيك و مغناطيس استفاده مي كنند ، استفاده مي شود. پس از تجاري سازي تلگراف الكتريكي ، تلفن و توليد ، توزيع و استفاده از برق ، اين امر در نيمه دوم قرن نوزدهم به عنوان شغل قابل شناسايي ظاهر شد.
مهندسي برق اكنون به رشته هاي گسترده اي از جمله مهندسي كامپيوتر ، مهندسي سيستم ، مهندسي نيرو ، ارتباطات از راه دور ، مهندسي فركانس راديويي ، پردازش سيگنال ، ابزار دقيق و الكترونيك تقسيم شده است. بسياري از اين رشته ها با شاخه هاي ديگر مهندسي همپوشاني دارند ، و شامل تعداد زيادي از تخصص ها از جمله مهندسي سخت افزار ، الكترونيك قدرت ، الكترومغناطيسي و امواج ، مهندسي مايكروويو ، فناوري نانو ، الكتروشيمي ، انرژي هاي تجديد پذير ، مكاترونيك و علوم مواد الكتريكي است. [a]
مهندسان برق معمولاً داراي مدرك مهندسي برق يا مهندسي الكترونيك هستند. مهندسان تمرين ممكن است داراي گواهينامه حرفه اي باشند و اعضاي يك نهاد حرفه اي يا يك سازمان استاندارد بين المللي باشند. اين موارد شامل كميسيون بين المللي الكتروتكنيك (IEC) ، انستيتوي مهندسان برق و الكترونيك (IEEE) و موسسه مهندسي و فناوري (IET) (IEE سابق) است.
مهندسان برق در طيف وسيعي از صنايع كار مي كنند و مهارت هاي مورد نياز نيز متغير است. اين موارد از تئوري مدار گرفته تا مهارت هاي مديريتي يك مدير پروژه را شامل مي شود. ابزارها و تجهيزات مورد نياز يك مهندس فردي نيز به همين ترتيب متغير هستند ، از يك ولت متر ساده گرفته تا نرم افزار پيچيده طراحي و ساخت.برق حداقل از اوايل قرن هفدهم مورد علاقه علمي بوده است. ويليام گيلبرت دانشمند برجسته اوليه برق بود و اولين كسي بود كه بين مغناطيس و الكتريسيته ساكن تمايز مشخصي قائل شد. وي ايجاد اصطلاح "برق" را به او نسبت داده اند. [1] وي همچنين ورسوريوم را طراحي كرد: وسيله اي كه وجود اجسام داراي بار ثابت را تشخيص مي دهد. در سال 1762 پروفسور سوئدي يوهان ويلكا دستگاهي اختراع كرد كه بعداً الكتروفور ناميده شد و يك بار الكتريكي ساكن توليد كرد. تا سال 1800 الساندرو ولتا شمع ولتايي را توليد كرد ، كه پيشرو باتري الكتريكي است.در قرن نوزدهم ، تحقيقات در مورد اين موضوع شدت گرفت. از پيشرفتهاي قابل توجه در اين قرن مي توان به كارهاي هانس كريستين ارستت اشاره كرد كه در سال 1820 كشف كرد جريان الكتريكي يك ميدان مغناطيسي ايجاد مي كند كه يك سوزن قطب نما را منحرف مي كند ، ويليام استورجون كه در سال 1825 آهنرباي الكتريكي را اختراع كرد ، جوزف هنري و ادوارد ديوي كه اختراع كردند رله الكتريكي در سال 1835 ، از گئورگ اوم ، كه در سال 1827 رابطه بين جريان الكتريكي و اختلاف پتانسيل در يك رسانا را تعيين كرد ، [2] مايكل فارادي (كاشف القاي الكترومغناطيسي در سال 1831) و جيمز كلرك مكسول ، كه در سال 1873 نظريه واحدي از الكتريسيته و مغناطيس را در رساله "الكتريسيته و مغناطيس" منتشر كرد.در سال 1782 ژرژ-لوئيس له سيج احتمالاً اولين شكل تلگرافي الكتريكي جهان را با استفاده از 24 سيم مختلف ، براي هر حرف الفبا ، در برلين ارائه داد. اين تلگراف دو اتاق را به هم متصل مي كند. اين يك تلگراف الكترواستاتيك بود كه برگ طلا را از طريق هدايت الكتريكي منتقل مي كرد.n 1795 ، Francisco Salva Campillo يك سيستم تلگراف الكترواستاتيك را پيشنهاد داد. وي بين سالهاي 1803–1804 در زمينه تلگرافي الكتريكي كار كرد و در سال 1804 گزارش خود را در آكادمي سلطنتي علوم طبيعي و هنر بارسلونا ارائه داد. سيستم تلگراف الكتروليت سالوا بسيار ابتكاري بود اگرچه بسيار تحت تأثير و مبتني بر دو كشف جديد در اروپا در سال 1800 بود - باتري الكتريكي الساندرو ولتا براي توليد جريان الكتريكي و الكتروليز آب ويليام نيكلسون و آنتوني كارلايل. [4] تلگرافي برق را مي توان اولين نمونه مهندسي برق دانست. مهندسي برق در اواخر قرن نوزدهم به يك حرفه تبديل شد. پزشكان يك شبكه جهاني تلگراف الكتريكي ايجاد كرده بودند و اولين موسسات حرفه اي مهندسي برق در انگليس و ايالات متحده آمريكا براي حمايت از اين رشته جديد تاسيس شدند. فرانسيس رونالدس در سال 1816 يك سيستم تلگراف الكتريكي ايجاد كرد و ديدگاه خود را در مورد چگونگي تبديل جهان توسط برق مستند كرد. [5] [6] بيش از 50 سال بعد ، او به انجمن جديد مهندسان تلگراف پيوست (به زودي به موسسه مهندسين برق تغيير نام داد) و در آنجا اعضاي ديگر او را به عنوان اولين گروه خود در نظر گرفتند. [7] در اواخر قرن نوزدهم ، جهان براي هميشه با ارتباطات سريعي كه با توسعه مهندسي خطوط زميني ، كابل هاي زيردريايي و از حدود 1890 تلگرافي بي سيم امكان پذير شده بود ، تغيير كرده است.

آشنايي با رشته مهندسي نفت

۲۱ بازديد

مفاهيم و اصطلاحات اصلي را براي طيف چند رشته اي از مباحث مهندسي نفت ارائه مي دهدتوليد نفت و گاز را در زمينه انرژي جهاني قرار مي دهدتمام مفاهيم اصلي را كه براي درك توليد نفت و گاز از اكتشاف از طريق رها كردن لازم است ، معرفي مي كنداصطلاحات و مفاهيم بنيادي زمين شناسي ، ژئوفيزيك ، پتروفيزيك ، حفاري ، توليد و مهندسي مخزن را مرور مي كندشامل بسياري از نمونه هاي عملي كار شده در هر فصل و تمرينات در پايان هر فصل مطالب برجسته و تقويت شده در فصلشامل يك كتابچه راهنماي راه حل براي پذيرندگان دانشگاهي است1 مقدمه 1
1.1 مهندسي نفت چيست؟ 1
1.1.1 فرصتهاي انرژي جايگزين 3
1.1.2 واحد نفت و گاز 3
1.1.3 نسبت عملكرد توليد 4
1.1.4 طبقه بندي نفت و گاز
1.2 چرخه زندگي يك مخزن 6
1.3 مديريت مخزن 9
1.3.1 بازده بازيابي
1.4 اقتصاد نفت 11
1.4.1 قيمت روغن 14
1.4.2 قيمت روغن چگونه بر بازيافت روغن تأثير مي گذارد؟ 14
1.4.3 قيمت نفت چقدر مي تواند بالا برود؟ 15
1.5 نفت و محيط زيست 16
1.5.1 تغيير اقليم انساني
1.5.2 مسائل زيست محيطي 19
1.6 فعاليتها
1.6.1 مطالعه بيشتر 20
1.6.2 درست / نادرست 21
1.6.3 تمرين 21
2 آينده انرژي 23
2.1 توليد و مصرف جهاني نفت و گاز 23
2.2 منابع و ذخاير 24
2.2.1 ذخيره 27
2.3 منابع نفت و گاز 29
2.3.1 گاز ذغال سنگ 29
2.3.2 هيدراتات گازي 31
2.3.3 ماسه هاي گاز سفت ، گاز شيل و روغن شيل 31
2.3.4 ماسه هاي تار 33
2.4 توزيع جهاني ذخاير نفت و گاز 34
2.5 قله روغن 36
2.5.1 نرخ توليد جهاني روغن در اوج 37
2.5.2 ميزان توليد سرانه جهاني روغن اوج 37
2.6 گزينه هاي انرژي آينده 39
2.6.1 سياست Goldilocks براي انتقال انرژي 39
2.7 فعاليت 42
2.7.1 خواندن بيشتر 42
2.7.2 درست / غلط 42
2.7.3 تمرين 42
3 ويژگي مايعات مخزن 45
3.1 مبدا 45
3.2 طبقه بندي 47
3.3 تعاريف 51
3.4 ويژگي هاي گاز 54
3.5 خواص روغن 55
3.6 ويژگي هاي آب 60
3.7 منابع داده هاي مايع 61
3.7.1 گسترش تركيب ثابت 61
3.7.2 آزادي ديفرانسيل 62
3.7.3 آزمون جداسازي 62
3.8 كاربردهاي خصوصيات سيالات 63
3.9 فعاليتها 64
3.9.1 خواندن بيشتر 64
3.9.2 درست / نادرست 64
3.9.3 تمرين 64
4 ويژگي سنگ مخزن 67
تخلخل 4.1 67
4.1.1 تراكم پذيري منافذ جلد 69
4.1.2 اشباع 70
تجزيه و تحليل حجمي 4.1.3
نفوذپذيري 4.2
4.2.1 وابستگي فشار از نفوذپذيري 73
4.2.2 سرعت سطحي و سرعت بينابيني 74
4.2.3 جريان شعاعي مايعات 74
4.2.4 جريان شعاعي گازها 75
4.3 ناهمگني و نفوذپذيري مخزن 76
4.3.1 پيكربندي موازي 76
پيكربندي 4.3.2 سري 76
4.3.3 ضريب Dykstra – Parsons 77
4.4 نفوذپذيري جهت دار 79
4.5 فعاليت
4.5.1 خواندن بيشتر 80
4.5.2 درست / غلط 80
4.5.3 تمرين 80
5 جريان چند فاز 83
5.1 كشش سطحي ، رطوبت پذيري و فشار مويرگي 83
5.2 توزيع مايعات و فشار مويرگي 86
5.3 نفوذپذيري نسبي 88
5.4 تحرك و جريان كسري 90
5.5 جابجايي روغن اب يك بعدي 91
5.6 بهره وري خوب 95
5.7 فعاليت هاي 97
5.7.1 خواندن بيشتر 97
5.7.2 درست / غلط 97
5.7.3 تمرين 98
6 زمين شناسي نفت 101
6.1 تاريخ زمين شناسي 101
6.1.1 سازند كوههاي راكي ​​106
6.2 سنگ و سازند 107
6.2.1 سازندها 108
6.3 حوضه هاي رسوبي و تله هاي 111
6.3.1 تله 111
6.4 براي تشكيل مخزن هيدروكربن به چه مواردي نياز داريد؟ 112
6.5 تجزيه و تحليل حجمي ، فاكتور بازيابي و 113 يورو
6.5.1 روغن حجمي در محل 114
6.5.2 گاز حجمي در محل 114
6.5.3 فاكتور بازيابي و برآورد نهايي بهبودي 1156.6 فعاليتها 115
6.6.1 خواندن بيشتر 115
6.6.2 درست / غلط 116
6.6.3 تمرينات 116
7 ژئوفيزيك مخزن 119
7.1 امواج لرزه اي 119
7.1.1 بزرگي زلزله 122
7.2 ضرايب امپدانس صوتي و انعكاس 124
7.3 لرزه اي با وضوح 126
7.3.1 وضوح عمودي 126
7.3.2 قطعنامه جانبي 127
7.3.3 اكتشاف ژئوفيزيك و مخزن ژئوفيزيك 128
7.4. اكتساب ، پردازش و تفسير داده هاي لرزه اي 129
7.4.1 كسب اطلاعات 129
7.4.2 پردازش داده
4.۴.۳ تفسير داده ها ۱۳۰
7.5 پتروشيمي مدل 131
7.5.1 سرعت IFM 131
7.5.2 IFM Moduli 132
7.6 مدل ژئومكانيكي 133
7.7 فعاليت 135
7.7.1 خواندن بيشتر 135
7.7.2 درست / غلط 135
7.7.3 تمرين 135
8 حفاري 137
8.1 حقوق حفاري 137
8.2 سكوهاي حفاري روتاري 138
8.2.1 سيستم هاي قدرت 139
8.2.2 سيستم بلند كردن 141
8.2.3 سيستم چرخش 141
8.2.4 رشته و بيت هاي مته 143
8.2.5 سيستم گردش خون 1468.2.6 سيستم كنترل چاه 148
8.3 روند حفاري 149
14.3.1 برنامه ريزي
8.3.2 آماده سازي سايت 150
8.3.3 حفاري 151
8.3.4 ورود به سيستم سوراخ باز 152
8.3.5 تنظيم پوشش توليد 153
8.4 انواع چاه 155
8.4.1 فاصله دهي و حفاري پر كردن 155
8.4.2 چاه هاي جهت دار 156
8.4.3 حفاري دستيابي گسترده

8.5 فعاليت 158
8.5.1 خواندن بيشتر 158
8.5.2 درست / غلط 158
8.5.3 تمرين 159
161
9.1 محيط ورود به سيستم 161
9.1.1 Wellbore و سازند 162
9.1.2 باز يا موردي؟ 163
161. آمريكا
164
162. گام-ري ، سياهههاي مربوط به گاما
165.2. ثبت خودكار بالقوه
9.2.3 ورود فوتوالكتريك 167
9.3 سياهههاي مربوط به تخلخل 167
16.3.1 سياهههاي مربوط به تراكم 167
9.3.2 سياهههاي مربوط به آكوستيك 168
9.3.3 سياهههاي مربوط به نوترون 169
9.4 مقاومت در برابر مقاومت 170
17.5. انواع ديگر گزارش ها
17.5. تصويربرداري از گمانه
17.5. گام طيفي - سياهههاي مربوط به ري
175. قطعه قطره قطره قطره شدن
9.6 كاليبراسيون ورود به سيستم با نمونه هاي سازه 175
175. ثبت نام لجن
9.6.2 كل هسته 175
9.6.3 هسته جانبي 176
176. اندازه گيري هنگام حفاري و ورود به سيستم هنگام حفاري
9.8 مسائل مربوط به خصوصيات مخزن 177
9.8.1 خوب ورود به سيستم Legacy 177
9.8.2 قطع 177
9.8.3 Cross-Plots 178
9.8.4 تداوم تشكيلات بين چاهها 178
9.8.5 Log Suites 179
9.8.6 مقياس اطلاعات مخزن 180
9.9 فعاليت 182
9.9.1 خواندن بيشتر 182
9.9.2 درست / غلط 182
9.9.3 تمرين 182
185
10.1 پوست 186
102. پوشش و آستر توليد
10.3 سوراخكاري 189
10.4 اسيدپاشي 192
10.5 شكست هيدروليك 193
10.5.1 چاه هاي افقي 201
10.6 Wellbore and Surface Hardware 202
10.7 فعاليت 203
10.7.1 خواندن بيشتر 203
10.7.2 درست / غلط 203
10.7.3 تمرينات 204
205
205. تاسيسات دريايي
11.2 محاسبه فلش براي جداكننده ها 208
11.3 امتياز فشار براي جداكننده ها 211
11.4 جريان تك فاز در لوله 213
11.5 جريان چند فازي در لوله 216
11.5.1 مدلسازي جريان چند فازي در لوله ها 217
11.6 الگوهاي خوب 218
11.6.1 چاه هاي هوشمند و زمينه هاي هوشمند 219
11.7 امكانات دريايي 221
11.8 عمليات شهري: شيل بارنت 224
11.9 فعاليت 225
11.9.1 خواندن بيشتر 225
11.9.2 درست / غلط 225
11.9.3 تمرين 225
127. آزمايش چاه گذرا
12.1 آزمايش گذرا فشار 227
22.1.1 رژيم هاي جريان 228
12.1.2 انواع آزمايش هاي گذرا فشار 228
12.2 تست گذرا فشار چاه روغن 229
23.2. آزمون ساخت فشار
23.2. تفسير آزمايش هاي گذرا
23.2. شعاع بررسي چاه مايع 237
12.3 تست گذرا فشار چاه گاز 237
12.3.1 معادله نفوذ 238
12.3.2 آزمون تجمع فشار در چاه گاز 238
23.3.3 شعاع تحقيق 239
12.3.4 آزمون كاهش فشار و آزمايش محدوديت مخزن 240
243. تجزيه و تحليل گذرا
12.3.6 آزمون دو نرخ 242
12.4 تحويل پذيري چاه گاز 242
12.4.1 روش SBA 244
12.4.2 روش LIT 245
12.5 خلاصه آزمايش چاه گذرا 246
12.6 فعاليت 246
12.6.1 خواندن بيشتر 246
12.6.2 درست / غلط 246
12.6.3 تمرين 247
139. عملكرد توليد
13.1 داده هاي عملكرد ميداني 249
نقشه 13.1.1 حباب 250
251. تجزيه و تحليل منحني افت
13.2.1 مدلهاي جايگزين DCA 253
13.3 احتمالي DCA 254
13.4 تراز مواد مخزن روغن 256
13.4.1 مخزن روغن اشباع نشده با هجوم آب 257
13.4.2 معادله ترازوي ماده Schilthuis 258
13.5 تراز مواد مخزن گاز 261

رشته ي نجوم و يا ستاره شناسي و تاريخچه آن

۳۲ بازديد

نجوم (از يوناني: ἀστρονομία ، در لغت به معناي علمي است كه قوانين ستارگان را مطالعه مي كند) يك علم طبيعي است كه اشيا and و پديده هاي آسماني را مطالعه مي كند. براي توضيح منشا و تكامل آنها از رياضيات ، فيزيك و شيمي استفاده مي كند. اشيا of مورد علاقه شامل سيارات ، قمرها ، ستاره ها ، سحابي ها ، كهكشان ها و ستاره هاي دنباله دار هستند. پديده هاي مربوطه شامل انفجارهاي ابرنواختر ، انفجارهاي پرتو گاما ، كوازارها ، بليزارها ، تپ اخترها و تابش زمينه مايكروويو كيهاني است. به طور كلي ، نجوم همه چيز را كه در خارج از جو زمين سرچشمه مي گيرد ، مطالعه مي كند. كيهان شناسي شاخه اي از نجوم است. اين جهان به عنوان يك كل را مطالعه مي كند. [1]

 

نجوم

نجوم يكي از قديمي ترين علوم طبيعي است. تمدن هاي اوليه در تاريخ ثبت شده مشاهدات روشني آسمان شب را انجام داده اند. اينها شامل بابلي ها ، يوناني ها ، هندي ها ، مصري ها ، چيني ها ، ماياها و بسياري از مردم بومي باستان قاره آمريكا است. در گذشته ، نجوم شامل رشته هايي متنوع از جمله نجوم سنجي ، ناوبري آسماني ، نجوم رصدي و ساخت تقويم بود. امروزه گفته مي شود كه نجوم حرفه اي همان اخترفيزيك است. [2]

نجوم حرفه اي به شاخه هاي مشاهده اي و نظري تقسيم مي شود. نجوم رصدي بر كسب اطلاعات از مشاهدات اجرام نجومي متمركز است. سپس اين داده ها با استفاده از اصول اساسي فيزيك مورد تجزيه و تحليل قرار مي گيرند. نجوم نظري جهت توسعه مدلهاي رايانه اي يا تحليلي جهت توصيف اشيا objects و پديده هاي نجومي است. اين دو زمينه مكمل يكديگرند. نجوم نظري به دنبال توضيح نتايج مشاهدات است و مشاهدات براي تأييد نتايج نظري استفاده مي شود.

نجوم يكي از معدود علوم است كه در آن آماتورها نقش فعالي دارند. اين امر به ويژه براي كشف و مشاهده وقايع گذرا صادق است. ستاره شناسان آماتور به بسياري از اكتشافات مهم مانند يافتن ستاره هاي دنباله دار جديد كمك كرده اند.

علم اشتقاق لغات
قرن نوزدهم ، استراليا (1873)
رصدخانه نجومي كويتو در قرن 19 در 12 دقيقه جنوبي خط استوا در كويتو ، اكوادور واقع شده است. [3]

نجوم (از يوناني ἀστρονομία از ἄστρον astron ، "ستاره" و -νομία -nomia از νόμος nomos ، "قانون" يا "فرهنگ") به معني "قانون ستارگان" است (يا "فرهنگ ستارگان" بسته به ترجمه) . نجوم را نبايد با طالع بيني اشتباه گرفت ، سيستم اعتقادي كه ادعا مي كند امور انسان با موقعيت اجرام آسماني ارتباط دارد. [4] اگرچه اين دو زمينه منشأ مشتركي دارند ، اما اكنون كاملاً از هم متمايز هستند. [5]
استفاده از اصطلاحات "نجوم" و "اخترفيزيك"

"نجوم" و "اخترفيزيك" مترادف هستند. [6] [7] [8] بر اساس تعاريف دقيق فرهنگ لغت ، "نجوم" به "مطالعه اجسام و مواد خارج از جو زمين و خصوصيات فيزيكي و شيميايي آنها" [9] اشاره دارد در حالي كه "اخترفيزيك" به شاخه اي از نجوم مربوط مي شود كه "رفتار ، خصوصيات فيزيكي و فرآيندهاي ديناميكي اجرام و پديده هاي آسماني ". [10] در برخي موارد ، مانند مقدمه كتاب مقدماتي جهان فيزيكي توسط فرانك شو ، "نجوم" ممكن است براي توصيف مطالعه كيفي موضوع مورد استفاده قرار گيرد ، در حالي كه "اخترفيزيك" براي توصيف نسخه فيزيك محور موضوع استفاده مي شود . [11] با اين حال ، از آنجا كه بيشتر تحقيقات نجومي مدرن به موضوعات مرتبط با فيزيك مي پردازد ، نجوم مدرن را مي توان در واقع اخترفيزيك ناميد. [6] بعضي از زمينه ها مانند نجوم سنجي صرفاً نجوم هستند تا اخترفيزيك. بخشهاي مختلفي كه دانشمندان در اين زمينه تحقيق مي كنند ممكن است از "نجوم" و "اخترفيزيك" استفاده كنند ، تا حدودي بستگي به اين دارد كه اين گروه از لحاظ تاريخي به يك گروه فيزيك وابسته است ، [7] و بسياري از ستاره شناسان حرفه اي داراي درجه فيزيك هستند تا نجوم. [ 8] برخي از عناوين مجلات علمي برجسته در اين زمينه شامل The Astronomical Journal ، The Astrophysical Journal و Astronomy & Astrophysics است.
تاريخ

زمان هاي قديم

در اوايل تاريخ هاي تاريخي ، نجوم فقط شامل مشاهده و پيش بيني حركات اجسامي بود كه با چشم غير مسلح قابل مشاهده هستند. در برخي مكان ها ، فرهنگ هاي اوليه آثار عظيم را جمع آوري كرده اند كه احتمالاً اهداف نجومي داشته اند. اين رصدخانه ها علاوه بر استفاده هاي تشريفاتي خود مي توانند براي تعيين فصول نيز استفاده شوند ، اين يك عامل مهم در دانستن زمان كاشت محصولات و درك طول سال است. [12]

قبل از اختراع ابزاري مانند تلسكوپ ، مطالعه اوليه ستاره ها با استفاده از چشم غير مسلح انجام شد. با توسعه تمدن ها ، به ويژه در بين النهرين ، يونان ، ايران ، هند ، چين ، مصر و آمريكاي مركزي ، رصدخانه هاي نجومي جمع شدند و ايده ها در مورد ماهيت جهان شروع به توسعه كردند. بيشتر نجوم هاي اوليه شامل نقشه برداري از موقعيت ستارگان و سيارات بود ، علمي كه اكنون از آن به عنوان نجوم سنجي ياد مي شود. از اين مشاهدات ، ايده هاي اوليه در مورد حركت سيارات شكل گرفت و ماهيت خورشيد ، ماه و زمين در جهان از نظر فلسفي كاوش شد. اعتقاد بر اين بود كه زمين مركز جهان است كه خورشيد ، ماه و ستاره ها به دور آن مي چرخند. اين به عنوان مدل ژئوسنتريك جهان يا سيستم بطلميوسي شناخته مي شود كه به نام بطلميوس نامگذاري شده است. [13]
Suryaprajnaptisūtra ، متن نجوم قرن 6 قبل از ميلاد از Jains در مجموعه Schoyen ، لندن. بالا: نسخه خطي آن از c. 1500 ميلادي. [14]

يك پيشرفت ويژه مهم به ويژه آغاز نجوم رياضي و علمي بود كه در ميان بابلي ها آغاز شد ، و آنها سنت هاي نجومي بعدي را كه در بسياري از تمدن هاي ديگر شكل گرفت پايه گذاري كردند. [15] بابلي ها كشف كردند كه گرفتگي ماه در يك چرخه تكرار معروف به ساروس تكرار مي شود. [16]
ساعت آفتابي استوايي يونان ، اسكندريه در Oxus ، افغانستان امروزي قرن 3–2 قبل از ميلاد

به دنبال بابليان ، پيشرفت هاي چشمگيري در نجوم در يونان باستان و جهان هلنيستي حاصل شد. نجوم يونان از ابتدا با جستجوي يك توضيح منطقي و فيزيكي براي پديده هاي آسماني مشخص مي شود. [17] در قرن 3 قبل از ميلاد ، آريستارخوس از ساموس اندازه و فاصله ماه و خورشيد را تخمين زد و او مدلي از منظومه شمسي را ارائه داد كه در آن زمين و سيارات به دور خورشيد مي چرخيدند كه اكنون آن را مدل هليوسنتريك مي نامند. [18] در قرن 2 قبل از ميلاد ، هيپارخوس امتياز را كشف كرد ، اندازه و فاصله ماه را محاسبه كرد و اولين دستگاه هاي نجومي شناخته شده مانند اسطرلاب را اختراع كرد. [19]

هيپارخوس همچنين يك فهرست جامع از 1020 ستاره ايجاد كرد و بيشتر صورتهاي فلكي نيمكره شمالي از نجوم يونان ناشي مي شود. [20] مكانيسم Antikythera (حدود 150–80 قبل از ميلاد) يك كامپيوتر آنالوگ اوليه بود كه براي محاسبه مكان خورشيد ، ماه و سيارات براي يك تاريخ مشخص طراحي شده بود. مصنوعات فني با پيچيدگي مشابه تا قرن چهاردهم كه ساعتهاي نجومي مكانيكي در اروپا ظاهر شدند ، دوباره ظاهر نشد. [21]
قرون وسطي

قرون وسطاي اروپا تعدادي از منجمان مهم را در خود جاي داده است. ريچارد والينگفورد (1236-1336) سهم عمده اي در نجوم و فال شناسي داشت ، از جمله اختراع اولين ساعت نجومي ، Rectangulus كه امكان اندازه گيري زاويه ها بين سيارات و ساير اجرام نجومي را فراهم مي كند ، و همچنين يك استوا به نام Albion كه مي تواند براي محاسبات نجومي مانند طول جغرافيايي ماه ، خورشيد و سياره استفاده شود و مي تواند كسوف را پيش بيني كند. نيكول اورسمه (1320–1382) و ژان بوريدان (1300–1361) براي اولين بار در مورد شواهد چرخش زمين بحث كردند ، بعلاوه ، بوريدان همچنين نظريه انگيزه (سلف نظريه علمي مدرن اينرسي) را توسعه داد كه توانست سيارات را نشان دهد بدون دخالت فرشتگان قادر به حركت بودند. [22] گئورگ فون پوئرباخ (1461–1461) و Regiomontanus (1436–1476) به پيشرفتهاي نجومي در توسعه مدل heliocentric توسط كوپرنيك كمك كردند.

نجوم در جهان اسلام و ساير نقاط جهان شكوفا شد. اين امر منجر به ظهور اولين رصدخانه هاي نجومي در جهان اسلام تا اوايل قرن نهم شد. [23] [24] [25] در سال 964 ، كهكشان آندرومدا ، بزرگترين كهكشان در گروه محلي ، توسط ستاره شناس مسلمان ايراني عبد الرحمن صوفي در كتاب ستاره هاي ثابت خود توصيف شد. [26] ابرنواختر SN 1006 ، درخشان ترين واقعه ستاره اي بزرگ قدر مشهور در تاريخ ثبت شده ، توسط ستاره شناس عرب مصر علي بن ريدوان و منجمان چيني در سال 1006 مشاهده شد. برخي از ستاره شناسان برجسته اسلامي (بيشتر فارس و عرب) كه سهم بسزايي در اين علم داشتند شامل البطاني ، تبيت ، عبدالرحمن صوفي ، بيروني ، ابو ايشاق ابراهيم الزرقلي ، البيرجندي و منجمان رصدخانه مراغه و سمرقند است. ستاره شناسان در آن زمان نام هاي عربي زيادي را معرفي كردند كه اكنون براي تك تك ستاره ها استفاده مي شود.

همچنين اعتقاد بر اين است كه ويرانه هاي گيم زيمبابوه و تيمبوكتو [29] ممكن است رصدخانه هاي نجومي را در خود جاي داده باشد. [30] در آفريقاي غربي پساكلاسيك ، ستاره شناسان حركت ستارگان و ارتباط آنها با فصول را مطالعه كردند ، نمودارهاي آسمان ها و همچنين نمودارهاي دقيق مدارهاي ديگر سيارات را بر اساس محاسبات پيچيده رياضي تهيه كردند. محمود كتي ، مورخ سونگهاي ، بارش باران شهاب سنگ را در اوت 1583 ثبت كرد. [31] [32] اروپاييان قبلاً معتقد بودند كه در قرون وسطي قبل از استعمار هيچ مشاهد نجومي در جنوب صحراي آفريقا مشاهده نشده است ، اما كشف هاي مدرن خلاف اين را نشان مي دهد. [33] [34] [35] [36]

براي بيش از شش قرن (از زمان بهبود يادگيري دوران باستان در اواخر قرون وسطي تا زمان روشنگري) ، كليساي كاتوليك روم بيش از همه نهادهاي ديگر از مطالعه نجوم حمايت مالي و اجتماعي مي كرد. از جمله انگيزه هاي كليسا يافتن تاريخ عيد پاك بود. [37]
انقلاب علمي
طرح ها و مشاهدات گاليله از ماه نشان داد كه سطح كوهستاني است.
نمودار نجومي از نسخه خطي اوليه علمي ، پ. 1000

در دوران رنسانس ، نيكولاوس كوپرنيكوس يك مدل هليوسنتريك منظومه شمسي را ارائه داد. كارهاي وي توسط گاليله گاليله دفاع شد و توسط يوهانس كپلر گسترش يافت. كپلر اولين كسي بود كه سيستمي را طراحي كرد كه جزئيات حركت سيارات به دور خورشيد را به درستي توصيف مي كرد. با اين حال ، كپلر موفق به تدوين نظريه اي در پشت قوانيني كه نوشت ، نشد. [38] اين آيزاك نيوتن بود كه با اختراع پويايي آسماني و قانون جاذبه خود ، سرانجام حركت سيارات را توضيح داد. نيوتن همچنين تلسكوپ بازتابنده را ايجاد كرد. [39]

بهبود در اندازه و كيفيت تلسكوپ منجر به كشف بيشتر شد. ستاره شناس انگليسي جان فلامستيد بيش از 3000 ستاره را فهرست بندي كرد ، [40] فهرست هاي ستاره اي گسترده تري توسط نيكولاس لويي دو لاكاي توليد شد. ستاره شناس ويليام هرشل كاتالوگ مفصلي از سحابي و خوشه ها تهيه كرد و در سال 1781 سياره اورانوس ، اولين سياره جديد پيدا شده را كشف كرد. [41]

در طول قرن هاي 18-19 ، مطالعه مسئله سه بدن توسط لئونارد اولر ، الكسيس كلود كليرو و ژان لو روند د آلبرت منجر به پيش بيني دقيق تري در مورد حركت ماه و سيارات شد. اين اثر بيشتر توسط جوزف-لوئيز لاگرانژ و پير سيمون لاپلاس تصفيه شد و اجازه داد توده هاي سيارات و قمرها از اغتشاشاتشان تخمين زده شوند. [42]

با معرفي فن آوري جديد از جمله طيف سنجي و عكاسي ، پيشرفت هاي چشمگيري در نجوم حاصل شد. جوزف فون فراونهافر حدود 600 باند را در طيف خورشيد در 15-15 سال 1814 كشف كرد ، كه در سال 1859 ، گوستاو ******chhoff حضور عناصر مختلف را نسبت داد. ثابت شده است كه ستاره ها مشابه خورشيد خود زمين هستند ، اما با دامنه وسيعي از دما ، جرم ها و اندازه ها. [27]

وجود كهكشان زمين ، كهكشان راه شيري ، به عنوان گروه ستاره هاي خاص خود ، در كنار وجود كهكشان هاي "خارجي" تنها در قرن 20 اثبات شد. ركود اقتصادي مشاهده شده در كهكشان ها منجر به كشف انبساط جهان شد. [43] نجوم نظري منجر به گمانه زني هايي در مورد وجود اجسامي مانند سياهچاله ها و ستاره هاي نوتروني شد ، كه براي توضيح پديده هاي مشاهده شده مانند اختروش ها ، تپ اخترها ، بليزارها و كهكشان هاي راديويي استفاده شده است. كيهان شناسي فيزيكي در طي قرن 20 پيشرفت هاي چشمگيري داشته است. در اوايل دهه 1900 مدل نظريه بيگ بنگ فرموله شد كه به شدت توسط تابش زمينه مايكروويو كيهاني ، قانون هابل و فراواني كيهان شناسي عناصر اثبات مي شود. تلسكوپ هاي فضايي امكان اندازه گيري در قسمت هايي از طيف الكترومغناطيسي را فراهم كرده اند كه به طور معمول توسط جو مسدود يا تار مي شود. ]
نجوم مشاهده اي

منبع اصلي اطلاعات در مورد اجرام آسماني و ساير اجسام ، نور مرئي يا به طور كلي تشعشع الكترومغناطيسي است. [46] نجوم مشاهده اي را مي توان با توجه به منطقه مربوطه از طيف الكترومغناطيسي كه مشاهدات در آن انجام مي شود ، دسته بندي كرد. برخي از قسمتهاي طيف را مي توان از سطح زمين مشاهده كرد ، در حالي كه ساير قسمتها فقط از ارتفاعات و يا خارج از جو زمين قابل مشاهده هستند. اطلاعات خاص در مورد اين زيرشاخه ها در زير آورده شده است.
نجوم راديويي
آرايه بسيار بزرگ در نيومكزيكو ، نمونه اي از تلسكوپ راديويي
مقاله اصلي: نجوم راديويي

نجوم راديويي از تابش با طول موج بيشتر از تقريباً يك ميلي متر خارج از محدوده مرئي استفاده مي كند. [47] نجوم راديويي از بسياري ديگر اشكال نجوم مشاهده اي متفاوت است از اين جهت كه امواج راديويي مشاهده شده را مي توان به جاي امواج راديويي مجزا به عنوان امواج رفتار كرد. از اين رو ، اندازه گيري دامنه و فاز امواج راديويي نسبتاً آسان تر است ، در حالي كه اين كار در طول موج هاي كوتاه تر به راحتي انجام نمي شود. [47]

اگرچه برخي از امواج راديويي مستقيماً توسط اجرام نجومي ساطع مي شوند ، كه حاصل تابش حرارتي است ، اما بيشترين تشعشعات راديويي كه مشاهده مي شود نتيجه تشعشع سنكرترون است كه در هنگام مدار شدن مدارهاي مغناطيسي الكترون ها توليد مي شود. [47] علاوه بر اين ، تعدادي از خطوط طيفي توليد شده توسط گاز بين ستاره اي ، به ويژه خط طيفي هيدروژن در 21 سانتي متر ، در طول موج هاي راديويي قابل مشاهده هستند. [11] [47]

طيف گسترده اي از اشيا ديگر در طول موج هاي راديويي قابل مشاهده است ، از جمله ابرنواخترها ، گاز بين ستاره اي ، نبض ها و هسته هاي كهكشاني فعال. [11] [47]
نجوم مادون قرمز

نجوم مادون قرمز بر اساس تشخيص و تجزيه و تحليل تابش مادون قرمز ، طول موج هاي طولاني تر از نور قرمز و خارج از محدوده ديد ما بنا شده است. طيف مادون قرمز براي مطالعه اجسامي كه براي تابش نور مرئي بسيار سرد هستند مانند سيارات ، ديسك هاي دور ستاره يا سحابي هايي كه نور آنها توسط گرد و غبار مسدود شده است ، مفيد است. طول موج هاي طولاني تر مادون قرمز مي تواند به ابرهاي گرد و غبار نفوذ كند كه نور مرئي را مسدود مي كند و به اين ترتيب امكان مشاهده ستاره هاي جوان جاسازي شده در ابرهاي مولكولي و هسته كهكشان ها فراهم مي شود. مشاهدات كاوشگر مادون قرمز Wide-field Survey Explorer (WISE) به ويژه در رونمايي از ستاره هاي پروستار متعدد كهكشاني و خوشه هاي ستاره ميزبان آنها بسيار مثر بوده است. [49] [50] به استثناي طول موج هاي مادون قرمز نزديك به نور مرئي ، چنين تابشي به شدت توسط جو جذب مي شود ، يا پوشانده مي شود ، زيرا جو خود باعث انتشار مادون قرمز قابل توجهي مي شود. در نتيجه ، رصدخانه هاي مادون قرمز بايد در مكان هاي مرتفع و خشك روي زمين يا فضا قرار بگيرند. [51] برخي از مولكول ها به شدت در مادون قرمز تابش مي كنند. اين اجازه مي دهد تا مطالعه شيمي فضا. به طور خاص تر ، مي تواند آب را در دنباله دارها تشخيص دهد. [52]
نجوم نوري
تلسكوپ سوبارو (چپ) و رصدخانه كك (مركز) در Mauna Kea ، هر دو نمونه رصدخانه اي هستند كه در طول موج هاي مادون قرمز نزديك و قابل مشاهده كار مي كنند. مركز تلسكوپ مادون قرمز ناسا (راست) نمونه اي از تلسكوپ است كه فقط در طول موج هاي مادون قرمز نزديك كار مي كند.
مقاله اصلي: نجوم نوري

از نظر تاريخي ، نجوم نوري ، كه نجوم با نور مرئي نيز ناميده مي شود ، قديمي ترين شكل نجوم است. [53] تصاوير مشاهدات در ابتدا با دست ترسيم مي شدند. در اواخر قرن 19 و بيشتر قرن 20 ، تصاوير با استفاده از تجهيزات عكاسي ساخته مي شدند. تصاوير مدرن با استفاده از ردياب هاي ديجيتال ، به ويژه با استفاده از دستگاه هاي همراه شارژ (CCD) ساخته مي شوند و در محيط مدرن ضبط مي شوند. گرچه نور مرئي خود تقريباً از 4000 Å تا 7000 s (400 نانومتر تا 700 نانومتر) گسترش مي يابد ، [53] از همان تجهيزات مي توان براي مشاهده برخي از اشعه هاي ماوراio بنفش و مادون قرمز نزديك استفاده كرد.
نجوم ماوراlet بنفش

نجوم ماوراlet بنفش طول موج هاي ماورا بنفش بين تقريباً 100 تا 3200 Å (10 تا 320 نانومتر) را به كار مي گيرد. [47] نور در آن طول موج ها توسط جو زمين جذب مي شود و نياز به مشاهدات در اين طول موج ها از جو فوقاني يا از فضا است. نجوم ماوراio بنفش براي مطالعه تابش حرارتي و خطوط انتشار طيفي از ستاره هاي آبي داغ (ستاره هاي OB) كه در اين باند موج بسيار روشن هستند ، مناسب است. اين شامل ستاره هاي آبي موجود در كهكشان هاي ديگر است كه چندين نظرسنجي ماوراio بنفش را هدف قرار داده است. ساير اشيا commonly كه معمولاً در اشعه ماوراio بنفش مشاهده مي شوند شامل سحابي هاي سياره اي ، بقاياي ابرنواختر و هسته هاي كهكشاني فعال هستند. [47] با اين حال ، چون نور ماوراio بنفش به راحتي توسط گرد و غبار بين ستاره اي جذب مي شود ، تنظيم اندازه گيري هاي ماوراio بنفش لازم است. [47]
نجوم اشعه ايكس
مقاله اصلي: نجوم اشعه ايكس
جت اشعه ايكس ساخته شده از سياه چاله اي عظيم كه توسط رصدخانه اشعه ايكس چاندرا ناسا پيدا شده و توسط نور از اوايل جهان قابل مشاهده است

نجوم اشعه ايكس از طول موج هاي اشعه ايكس استفاده مي كند. به طور معمول ، تابش اشعه X توسط انتشار سنكروترون (نتيجه الكترونهايي كه در مدار مدار مدار مغناطيسي قرار دارند) ، انتشار حرارتي از گازهاي نازك بالاي 107 (10 ميليون) كلوين و انتشار حرارتي از گازهاي ضخيم بالاتر از 107 كلوين توليد مي شود. [47] از آنجا كه اشعه ايكس توسط جو زمين جذب مي شود ، تمام مشاهدات اشعه ايكس بايد از بالون ها ، موشك ها يا ماهواره هاي نجوم اشعه ايكس انجام شود. منابع قابل توجه اشعه ايكس شامل باينري هاي اشعه ايكس ، تپ اخترها ، بقاياي ابرنواختر ، كهكشان هاي بيضوي ، خوشه هاي كهكشان ها و هسته هاي كهكشاني فعال است. [47]
نجوم با اشعه گاما
مقاله اصلي: نجوم پرتوي گاما

نجوم پرتوي گاما اجسام نجومي را در كوتاهترين طول موج طيف الكترومغناطيسي مشاهده مي كند. پرتوهاي گاما ممكن است مستقيماً توسط ماهواره هايي مانند رصدخانه كامپتون گاما يا توسط تلسكوپ هاي تخصصي به نام تلسكوپ هاي چرنكوف جوي مشاهده شوند. [47] تلسكوپ هاي چرنكوف به طور مستقيم اشعه گاما را تشخيص نمي دهند بلكه در عوض تابش نور مرئي توليد شده هنگام جذب پرتوهاي گاما توسط جو زمين را تشخيص مي دهند. [54]

بيشتر منابع ساطع كننده اشعه گاما در واقع انفجارهاي اشعه گاما است ، اجسامي كه فقط براي چند ميلي ثانيه تا هزاران ثانيه تابش گاما را توليد مي كنند قبل از اينكه محو شوند. فقط 10٪ از منابع اشعه گاما منابع غير گذرا هستند. اين ساطع كننده هاي ثابت اشعه گاما شامل تپ اخترها ، ستاره هاي نوتروني و نامزدهاي سياهچاله مانند هسته هاي كهكشاني فعال هستند. [47]
زمينه هايي كه براساس طيف الكترومغناطيسي نيستند

علاوه بر تشعشع الكترومغناطيسي ، ممكن است چند رويداد ديگر كه از فواصل زيادي نشات گرفته اند ، از زمين مشاهده شوند.

در نجوم نوترينو ، ستاره شناسان براي تشخيص نوترينوها از امكانات زيرزميني با محافظت شديدي مانند SAGE ، GALLEX و Kamioka II / III استفاده مي كنند. اكثريت قريب به اتفاق نوترينوهايي كه از طريق زمين جريان دارند از خورشيد سرچشمه مي گيرند ، اما 24 نوترينو نيز از ابرنواختر 1987A كشف شد. [47] پرتوهاي كيهاني ، كه از ذرات با انرژي بسيار بالا (هسته هاي اتمي) تشكيل شده و در هنگام ورود به جو زمين مي توانند تجزيه يا جذب شوند ، منجر به آبشار ذرات ثانويه مي شود كه توسط رصدخانه هاي فعلي قابل تشخيص است. برخي از آشكارسازهاي نوترينو در آينده ممكن است به ذرات توليد شده هنگام برخورد پرتوهاي كيهاني به جو زمين نيز حساس باشند. [47]

نجوم با موج گرانش يك زمينه در حال ظهور از نجوم است كه از ردياب هاي موج گرانشي براي جمع آوري داده هاي مشاهده در مورد اجرام عظيم دور استفاده مي كند. چند رصدخانه ساخته شده است ، مانند رصدخانه گرانشي تداخل سنج ليزري LIGO. LIGO اولين رديابي خود را در 14 سپتامبر 2015 با مشاهده امواج گرانشي از سياهچاله دودويي انجام داد. [56] موج دوم گرانشي در 26 دسامبر 2015 شناسايي شد و مشاهدات اضافي بايد ادامه يابد اما امواج گرانشي به ابزارهاي بسيار حساس نياز دارند. [57] [58]

تركيبي از مشاهدات انجام شده با استفاده از تابش الكترومغناطيسي ، نوترينوها يا امواج گرانشي و ساير اطلاعات تكميلي ، به عنوان نجوم چند پيام رسان شناخته مي شود. [59] [60]
نجوم سنجي و مكانيك آسماني
مقالات اصلي: نجوم سنجي و مكانيك آسماني
خوشه ستاره اي Pismis 24 با سحابي

يكي از قديمي ترين رشته ها در نجوم و در كل علوم ، اندازه گيري موقعيت اجرام آسماني است. از نظر تاريخي ، شناخت دقيق موقعيت خورشيد ، ماه ، سيارات و ستارگان در ناوبري آسماني (استفاده از اجرام آسماني براي هدايت ناوبري) و ساخت تقويم ها ضروري بوده است.

اندازه گيري دقيق موقعيت هاي سيارات منجر به درك درستي از اغتشاشات گرانشي و توانايي تعيين موقعيت هاي گذشته و آينده سيارات با دقت بسيار زياد شده است ، اين زمينه به مكانيك آسماني معروف است. اخيراً رديابي اجسام نزديك زمين امكان پيش بيني برخوردهاي نزديك يا برخورد احتمالي زمين با آن اشيا را فراهم مي كند. [61]

اندازه گيري اختلاف منظر ستاره اي ستارگان مجاور ، يك پايه اساسي در نردبان فاصله كيهاني ايجاد مي كند كه براي اندازه گيري مقياس جهان استفاده مي شود. اندازه گيري هاي اختلاف منظر ستاره هاي مجاور يك خط مبنايي مطلق براي خواص ستاره هاي دورتر فراهم مي كند ، زيرا خواص آنها قابل مقايسه است. اندازه گيري سرعت شعاعي و حركت مناسب ستاره ها به ستاره شناسان اجازه مي دهد حركت اين سيستم ها را از طريق كهكشان راه شيري ترسيم كنند. نتايج نجومي مبنايي است كه براي محاسبه توزيع ماده تاريك حدس زده در كهكشان استفاده مي شود. [62]

در طول دهه 1990 ، براي اندازه گيري سيارات بزرگ خارج از منظومه شمسي كه به دور آن ستاره ها مي چرخند ، از اندازه گيري لرزش ستاره اي مجاور استفاده شد. [63]

آشنايي با رشته مهندسي بهداشت

۲۷ بازديد

در تعريف مختصر خود ، مهندسي بهداشت "مهندسي است كه در همه جنبه هاي مراقبت هاي بهداشتي دخيل است". [1] اصطلاح "مهندسي" در اين تعريف كليه رشته هاي مهندسي مانند پزشكي پزشكي ، شيمي ، عمران ، كامپيوتر ، برق ، محيط زيست ، صنعتي ، اطلاعات را در بر مي گيرد. ، مواد ، مهندسي مكانيك ، نرم افزار و سيستم.

براساس تعريف مراقبت هاي بهداشتي ، تعريف مفصل تر اين است: "مهندسي بهداشت مهندسي است كه در تمام جنبه هاي پيشگيري ، تشخيص ، درمان و مديريت بيماري و همچنين حفظ و بهبود سلامت جسمي و رواني و از طريق خدماتي كه حرفه پزشكي و متحدين به انسانها ارائه مي دهند ". [1]

مهندسي بهداشت

 

بررسي اجمالي

تقريباً همه رشته هاي مهندسي (به عنوان مثال ، زيست پزشكي ، شيمي ، عمران ، رايانه ، برق ، محيط زيست ، صنايع ، اطلاعات ، مواد ، مكانيك ، نرم افزار و مهندسي سيستم) سهم قابل توجهي داشته و پيشرفت هايي را در مراقبت هاي بهداشتي به وجود آورده اند. همچنين مشاركت متخصصان مراقبت هاي بهداشتي (به عنوان مثال پزشكان ، دندانپزشكان ، پرستاران ، داروسازان ، متخصصان بهداشت متحد و دانشمندان بهداشت) كه از طريق رويكردهاي مهندسي در حمايت ، بهبود و / يا پيشرفت مراقبت هاي بهداشتي فعاليت مي كنند ، انجام شده است. مهندسي بهداشت يك تخصص چند رشته اي است كه بر پيشرفت مراقبت هاي بهداشتي از طريق رويكردهاي مهندسي شامل متخصصان بهداشت و مهندسي متمركز است.

انتظار مي رود مهندسي بهداشت نقش مهمي در حال رشد داشته باشد زيرا همچنان مراقبت هاي بهداشتي يكي از بزرگترين و سريعترين صنايع در حال رشد است [2] [3] كه مهندسي عامل اصلي پيشرفت از طريق ايجاد ، توسعه و اجراي پيشرفته است. دستگاه ها ، سيستم ها و رويه هاي منتسب به پيشرفت هاي الكترونيكي ، فناوري اطلاعات ، كوچك سازي ، علوم مواد ، اپتيك و ساير زمينه ها ، براي حل چالش هاي مرتبط با مسائلي از جمله افزايش مداوم هزينه هاي مراقبت هاي بهداشتي ، كيفيت و ايمني مراقبت هاي بهداشتي ، مراقبت از پير شدن جمعيت ، مديريت بيماريهاي شايع ، تأثير فناوري بالا ، افزايش تقاضا براي انطباق با مقررات ، مديريت ريسك و كاهش خطر دادرسي. از آنجا كه تقاضا براي مهندسان در مراقبت هاي بهداشتي همچنان افزايش مي يابد ، مهندسي بهداشت به عنوان مهمترين حرفه اي شناخته مي شود كه در آن مهندسان سهم عمده اي دارند كه مستقيماً از سلامت انسان سود مي برند.
تاريخ

انجمن مهندسي بهداشت آمريكا (ASHE) ، تاسيس شده در سال 1962 ، [4] از اولين كساني بود كه اصطلاح "مهندسي بهداشت" را تبليغ كرد. ASHE ، و همچنين بسياري از انجمن هاي محلي وابسته به آن ، به محيط فيزيكي مراقبت هاي بهداشتي ، از جمله طراحي ، ساخت ، نگهداري و بهره برداري از بيمارستان ها و ساير مراكز بهداشتي درماني اختصاص داده شده است كه نمايانگر تنها يك بخش از فعاليت هاي مهندسان در مراقبت هاي بهداشتي است. اصطلاح "مهندسين مراقبت هاي بهداشتي" براي اولين بار در سال 1989 در ادبيات علمي ظاهر شد ، جايي كه نقش حياتي مهندسان در سيستم ارائه خدمات بهداشتي مورد بحث قرار گرفت. [5] تعدادي از برنامه هاي دانشگاهي نام "مهندسي بهداشت" را پذيرفته اند (به عنوان مثال ، دانشگاه اينديانا ، [6] دانشگاه نورث وسترن ، [7] دانشگاه پردو ، [8] دانشگاه فني تگزاس ، [9] دانشگاه ايلينوي ، [10] دانشگاه ميشيگان ، [11] دانشگاه كاروليناي شمالي ، [12] دانشگاه كاليفرنياي جنوبي ، [13] دانشگاه تورنتو [14] [15]] ، اگرچه شرح / تعريف "مهندسي بهداشت" توسط اين برنامه ها متفاوت است ، اما هر موسسه متفاوت است برنامه خود را بر اساس علاقه ، قدرت و تمركز متمايز خود طراحي كرده است. اولين مجله علمي اختصاص داده شده به مهندسي بهداشت ، مجله مهندسي بهداشت ، [16] [17] در سال 2010 توسط دكتر مينگ-چيان چيو راه اندازي شد ، با تمركز بر مهندسي كه در تمام جنبه هاي فرآيندها و سيستم هاي ارائه مراقبت هاي بهداشتي دخيل است. در اين ميان ، تعدادي از شركت ها با كانون هاي مختلف "مهندسي بهداشت" را به نام خود برگزيده اند.

مهندسي بهداشت براي اولين بار در يك مقاله سفيد [1] كه در سال 2015 توسط دكتر Chyu و 40 نويسنده همكار كه اعضاي فعال جامعه مهندسي بهداشت در سراسر جهان هستند و از آنها كمك مي كنند ، منتشر شد. اين مقاله سفيد توسط بيش از 280 داور ، از جمله اعضاي آكادمي ملي مهندسي ايالات متحده ، روساي مهندسي دانشگاه هاي برتر جهان ، مديران و اعضاي هيئت علمي برنامه هاي دانشگاهي مهندسي بهداشت ، رهبران مراقبت هاي بهداشتي / انجمن هاي حرفه اي پزشكي و مهندسي ، رهبران صنعت بهداشت و دولت و متخصصان مهندسي بهداشت از سراسر جهان. اين مقاله سفيد يك تعريف دقيق و دقيق از مهندسي بهداشت را به عنوان يك رشته دانشگاهي ، يك زمينه تحقيقاتي ، يك رشته تخصصي و يك حرفه مستند مي كند و انتظار مي رود كه وضعيت و ديد مهندسي بهداشت را افزايش دهد ، به دانشجويان در انتخاب مهندسي بهداشت كمك كند - رشته هاي مرتبط به عنوان رشته ، به مهندسان و متخصصان مراقبت هاي بهداشتي كمك مي كند تا مهندسي بهداشت را به عنوان يك حرفه انتخاب كنند ، مهندسي بهداشت را به عنوان يك حوزه تخصصي براي جامعه تحقيقاتي ، آژانس هاي تأمين مالي و سازمان دهندگان كنفرانس / رويداد تعريف كنند ، به پايگاه داده هاي جستجوي كار كمك كنند تا مشاغل مهندسي بهداشت را به درستي دسته بندي كنند ، به مراقبت هاي بهداشتي كمك كنند كارفرمايان از استخدام تخصص مناسب استخدام مي كنند ، توجه مديران دانشگاهي را به مهندسي بهداشت و درمان در نظر گرفتن شروع برنامه جديد جلب مي كنند ، به دولت ها و موسسات در سطوح مختلف كمك مي كنند تا مهندسي بهداشت را براي سياست گذاري ، بودجه بندي و اهداف ديگر در نظر بگيرند و به ناشران و كتابداران كمك كنند. ادبيات را طبقه بندي كنيد به مهندسي بهداشت و درمان. بر اساس اين مقاله سفيد ، يك سازمان حرفه اي و غيرانتفاعي جهاني ، انجمن مهندسي بهداشت مهندسي (HEALS) ، توسط دكتر Chyu در سال 2015 تاسيس شد ، كه بر بهبود و پيشرفت همه جنبه هاي مراقبت هاي بهداشتي از طريق رويكردهاي مهندسي تمركز دارد.
هدف
هدف از مهندسي بهداشت ، بهبود سلامت و رفاه انسان از طريق رويكردهاي مهندسي است.

محدوده

مهندسي بهداشت دو زمينه اصلي زير را پوشش مي دهد: [1]

    مهندسي براي مداخلات بهداشتي: مهندسي درگير توسعه يا ارائه هرگونه درمان ، مراقبت هاي پيشگيرانه يا آزمايشي است كه فرد مي تواند براي بهبود سلامتي يا كمك به يك مشكل خاص سلامتي انجام دهد يا آن را انجام دهد.
    مهندسي براي سيستم هاي بهداشتي: مهندسي درگير در شبكه كامل سازمان ها ، آژانس ها ، امكانات ، سيستم هاي اطلاعاتي ، سيستم هاي مديريتي ، مكانيزم هاي تأمين مالي ، تداركات و كليه پرسنل آموزش ديده كه در زمينه ارائه خدمات بهداشتي در يك منطقه جغرافيايي فعاليت دارند.

موضوعات اصلي مهندسي بهداشت در جدول زير ذكر شده است. انشعابات و ليست هاي موضوعي به روز شده در موضوعات مختلف از منابع معتبري مانند انجمن هاي پيشرو / انجمن هاي موضوعات خاص و سازمان هاي دولتي در دسترس است.

معرفي رشته تخصصي روانپزشكي

۴ بازديد

روانپزشكي يك تخصص پزشكي است كه به تشخيص ، پيشگيري و درمان اختلالات رواني اختصاص دارد.  اين موارد شامل ناسازگاري هاي مختلف مربوط به خلق و خو ، رفتار ، شناخت و ادراكات است. به واژه نامه روانپزشكي مراجعه كنيد.

رشته تخصصي روانپزشكي

ارزيابي اوليه روانپزشكي از فرد معمولاً با شرح حال و معاينه وضعيت رواني آغاز مي شود. معاينات بدني و آزمايشات روانشناختي ممكن است انجام شود. بعضي اوقات ، از تصويربرداري عصبي يا ساير فنون نوروفيزيولوژي استفاده مي شود. [3] اختلالات رواني اغلب مطابق با مفاهيم باليني ذكر شده در كتابچه هاي راهنماي تشخيصي مانند طبقه بندي بين المللي بيماري ها (ICD) ، ويرايش و استفاده شده توسط سازمان بهداشت جهاني (WHO) و كتابچه راهنماي تشخيصي و آماري اختلالات رواني (DSM) ، منتشر شده توسط انجمن روانپزشكي آمريكا (APA). ويرايش پنجم DSM (DSM-5) در سال 2013 منتشر شد كه گروه هاي بزرگتري از بيماري هاي مختلف را دوباره سازماندهي كرده و نسبت به نسخه قبلي گسترش داده و شامل اطلاعات / بينش هايي است كه با تحقيقات فعلي سازگار است. [4] درمان تركيبي داروهاي روانپزشكي و روان درماني به متداول ترين روش درمان روانپزشكي در عمل كنوني تبديل شده است [5] ، اما روش معاصر همچنين شامل طيف گسترده اي از روشهاي ديگر ، به عنوان مثال ، درمان قاطع جامعه ، تقويت جامعه و اشتغال پشتيباني شده است. بسته به شدت اختلال عملكرد يا ساير جنبه هاي اختلال مورد نظر ، درمان ممكن است به صورت سرپايي يا سرپايي انجام شود. يك بيمار بستري ممكن است در يك بيمارستان روانپزشكي درمان شود. تحقيقات و درمان در كل روانپزشكي به صورت ميان رشته اي با ساير متخصصان مانند اپيدميولوژيست ها ، پرستاران يا روانشناسان انجام مي شود.

تشخيص هاي روانپزشكي در طيف وسيعي از تنظيمات انجام مي شود و توسط بسياري از متخصصان بهداشت انجام مي شود. بنابراين ، روش تشخيصي ممكن است براساس اين عوامل بسيار متفاوت باشد. به طور معمول ، اگرچه ، يك تشخيص روانپزشكي از روش تشخيص افتراقي استفاده مي كند كه در آن يك معاينه وضعيت ذهني و معاينه بدني انجام مي شود ، و تاريخچه هاي آسيب شناختي ، روانپزشكي يا رواني-اجتماعي به دست مي آيد ، و گاهي اوقات تصاوير عصبي يا ساير اندازه گيري هاي عصبي-فيزيولوژيكي انجام مي شود ، يا آزمايشات شخصيتي يا آزمايش هاي شناختي انجام مي شود. [54] [55] [56] [57] [58] در بعضي موارد ، ممكن است از اسكن مغز براي رد ساير بيماري هاي پزشكي استفاده شود ، اما در اين زمان تنها با اسكن مغز نمي توان به طور دقيق بيماري رواني را تشخيص داد يا خطر ابتلا به بيماري رواني را در آينده اعلام كرد. [59] چند روانپزشك شروع به استفاده از ژنتيك در طي مراحل تشخيص مي كنند اما در كل اين يك موضوع تحقيقاتي است. [60] [61] [62] كتابچه هاي راهنماي تشخيصي ويرايش همچنين نگاه كنيد به: راهنماي تشخيصي و آماري اختلالات رواني امروزه از سه كتابچه راهنماي تشخيصي اصلي براي طبقه بندي شرايط بهداشت روان استفاده مي شود. ICD-10 توسط سازمان بهداشت جهاني توليد و منتشر شده است ، شامل بخشي در مورد شرايط روانپزشكي است و در سراسر جهان مورد استفاده قرار مي گيرد. [63] كتابچه راهنماي تشخيصي و آماري اختلالات رواني ، كه توسط انجمن روانپزشكي آمريكا توليد و منتشر شده است ، در درجه اول بر روي شرايط بهداشت روان متمركز است و اصلي ترين ابزار طبقه بندي در ايالات متحده است. [64] در حال حاضر در پنجمين نسخه اصلاح شده خود است و همچنين در سراسر جهان مورد استفاده قرار مي گيرد. [64] انجمن روانپزشكي چين همچنين يك كتابچه راهنماي تشخيصي ، طبقه بندي اختلالات رواني چيني توليد كرده است.

هدف اعلام شده از كتابچه هاي تشخيصي معمولاً ايجاد دسته ها و معيارهاي قابل تكرار و مفيد از نظر باليني براي تسهيل توافق و توافق بر سر استانداردها است ، در حالي كه از نظر استدلالي نظري است. [64] [66] با اين حال ، اين دسته بندي ها بر اساس نظريه ها و داده هاي خاص روانپزشكي است. آنها گسترده هستند و اغلب توسط تركيبي از علائم احتمالي مشخص مي شوند ، و بسياري از دسته ها در علائم همپوشاني دارند يا به طور معمول با هم اتفاق مي افتند. [67] در حالي كه در اصل فقط به عنوان راهنماي پزشكان باتجربه آموزش ديده در استفاده از آن در نظر گرفته شده بود ، اكنون از اين نام به طور گسترده توسط پزشكان ، مديران و شركت هاي بيمه در بسياري از كشورها استفاده مي شود. [68] DSM تمجيد و ستايش را براي استاندارد سازي دسته ها و معيارهاي تشخيص روانپزشكي به خود جلب كرده است. همچنين باعث جنجال و انتقاد شده است. برخي از منتقدان معتقدند كه DSM يك سيستم غير علمي است كه نظرات چند روانپزشك قدرتمند را در خود جاي داده است. موضوعات مداوم در مورد اعتبار و قابليت اطمينان دسته هاي تشخيصي وجود دارد. اعتماد به علائم سطحي ؛ استفاده از خطوط تقسيم مصنوعي بين دسته ها و از "عادي بودن" ؛ تعصب فرهنگي احتمالي ؛ پزشكي كردن پريشاني انسان و تعارضات مالي منافع ، از جمله با عمل روانپزشكان و با صنعت داروسازي ؛ مناقشات سياسي در مورد گنجاندن يا حذف موارد تشخيصي از كتابچه راهنما ، به طور كلي يا با توجه به موضوعات خاص. و تجربه كساني كه تحت تأثير راهنما با تشخيص قرار مي گيرند ، از جمله جنبش مصرف كننده / بازمانده. [69] [70] [71] [72] انتشار DSM ، با محافظت از حق نسخه برداري كه كاملاً محافظت مي شود ، اكنون APA را بيش از 5 ميليون دلار در سال مي كند و از نظر تاريخي به بيش از 100 ميليون دلار مي رسد.

معرفي رشته دبيرستاني-دانشگاهي رياضي و تاريخچه اين رشته

۴۵ بازديد

رياضيات (از يوناني: μάθημα، máthēma، "دانش، مطالعه، يادگيري") شامل مطالعه موضوعاتي مانند كميت (نظريه اعداد)،  ساختار (جبر)، فضا (هندسه)، و تغيير (تحليل رياضي). تعريفي به طور كلي پذيرفته شده ندارد.

رشته رياضي

رياضيدانان براي تدوين حدس هاي جديد الگوها [8] [9] را جستجو و استفاده مي كنند. آنها با اثبات رياضي حقيقت يا نادرستي چنين مواردي را حل مي كنند. وقتي ساختارهاي رياضي مدل هاي خوبي از پديده هاي واقعي هستند ، مي توان از استدلال رياضي براي ارائه بينش يا پيش بيني در مورد طبيعت استفاده كرد. با استفاده از انتزاع و منطق ، رياضيات از شمارش ، محاسبه ، اندازه گيري و مطالعه سيستماتيك اشكال و حركات اجسام فيزيكي حاصل شد. رياضيات عملي از همان زمان وجود سوابق مكتوب ، فعاليتي انساني بوده است. تحقيقات لازم براي حل مسائل رياضي ممكن است سالها يا حتي قرن ها تحقيق مداوم به طول انجامد. استدلالهاي دقيق براي اولين بار در رياضيات يونان ، به ويژه در اقليدس "عناصر" ظاهر شد. [10] از اواخر قرن نوزدهم از كارهاي پيشگامانه جوزپه پينو (1958–1932) ، ديويد هيلبرت (1943–1862) و ديگران در مورد سيستمهاي بديهي ، اين امر عرفي شده است كه با كاستن دقيق از بديهيات مناسب ، تحقيقات رياضي را به عنوان حقيقت اثبات مي كنند. و تعاريف رياضيات تا زمان رنسانس با سرعت نسبتاً آهسته اي پيشرفت كردند ، زماني كه نوآوري هاي رياضي در تعامل با اكتشافات علمي جديد منجر به افزايش سريع ميزان كشف رياضيات شد كه تا به امروز ادامه داشته است. [11] رياضيات در بسياري از زمينه ها از جمله علوم طبيعي ، مهندسي ، پزشكي ، دارايي و علوم اجتماعي ضروري است. رياضيات كاربردي منجر به ايجاد رشته هاي كاملاً جديد رياضي مانند آمار و تئوري بازي ها شده است. رياضيدانان بدون داشتن هيچ گونه كاربردي به رياضيات خالص (رياضيات به خاطر خودشان) مي پردازند ، اما كاربردهاي عملي براي آنچه كه به عنوان رياضيات خالص آغاز شده است ، اغلب بعداً كشف مي شوند.

تاريخ رياضيات را مي توان مجموعه اي از تجريدات در حال افزايش دانست. اولين انتزاعي كه بسياري از حيوانات به اشتراك مي گذارند ، [14] احتمالاً اعداد بود: اين درك كه يك مجموعه از دو سيب و يك مجموعه دو پرتقال (به عنوان مثال) مشترك هستند ، يعني تعداد اعضاي آنها. همانطور كه توسط قد هاي موجود در استخوان مشهود است ، علاوه بر شناخت نحوه شمارش اشيا physical فيزيكي ، افراد پيش از تاريخ همچنين ممكن است نحوه شمارش مقادير انتزاعي مانند زمان - روزها ، فصول يا سال ها را نيز تشخيص داده باشند.

شواهد مربوط به رياضيات پيچيده تر تا حدود 3000 سال قبل از ميلاد مسيح ديده نمي شود ، زماني كه بابلي ها و مصري ها از حساب ، جبر و هندسه براي ماليات و ساير محاسبات مالي ، براي ساخت و ساز و نجوم استفاده مي كردند. [17] قديمي ترين متون رياضي بين النهرين و مصر مربوط به 2000 تا 1800 قبل از ميلاد است. [18] در بسياري از متون اوليه سه گانه فيثاغورث ذكر شده است و بنابراين ، با استنباط ، قضيه فيثاغورث به نظر مي رسد كهن ترين و گسترده ترين پيشرفت رياضي پس از حساب و هندسه اساسي باشد. [19] در رياضيات بابل است كه اولين بار حساب ابتدايي (جمع ، تفريق ، ضرب و تقسيم) در پرونده باستان شناسي ظاهر مي شود. بابلي ها همچنين داراي يك سيستم ارزش مكاني بودند و از يك سيستم عددي كم جنسي [19] استفاده مي كردند كه امروزه نيز براي اندازه گيري زاويه و زمان استفاده مي شود.

با شروع از قرن 6 قبل از ميلاد با فيثاغورثي ها ، يونانيان باستان مطالعه منظمي از رياضيات را به عنوان موضوعي در نوع خود با رياضيات يونان آغاز كردند. [21] در حدود سال 300 قبل از ميلاد ، اقليدس روش بديهي را كه امروزه نيز در رياضيات استفاده مي شود ، معرفي كرد ، متشكل از تعريف ، بديهي ، قضيه و اثبات. كتاب درسي وي "عناصر" به طور گسترده اي موفق ترين و تأثيرگذارترين كتاب درسي در تمام دوران ها محسوب مي شود. [22] بزرگترين رياضيدان دوران باستان اغلب ارشميدس (حدود 287–212 قبل از ميلاد) از سيراكوز برگزار مي شود. [23] وي فرمولهايي را براي محاسبه سطح و حجم جامدات انقلاب ايجاد كرد و از روش فرسودگي براي محاسبه مساحت زير قوس يك سهمي با جمع يك سري بي نهايت استفاده كرد ، به روشي كه با حساب مدرن خيلي بي شباهت نباشد. [24 ] ساير دستاوردهاي قابل توجه رياضيات يونان ، بخشهاي مخروطي (آپولونيوس پرگا ، قرن 3 قبل از ميلاد) ، [25] مثلثات (هيپارخوس نيكيايي (قرن 2 قبل از ميلاد) ، [26] و آغاز جبر (ديوفانتوس ، قرن 3 ميلادي) است.

سيستم اعداد هندو-عربي و قوانين استفاده از عمليات آن ، كه امروزه در سراسر جهان مورد استفاده قرار مي گيرد ، در طول هزاره اول ميلادي در هند تكامل يافته و از طريق رياضيات اسلامي به جهان غرب منتقل شده است. [28] از ديگر تحولات قابل توجه رياضيات هند مي توان به تعريف و تقريب مدرن سينوس و كسينوس ، [28] و شكل اوليه سري بي نهايت اشاره كرد.

در دوران طلايي اسلام ، به ويژه در قرون 9 و 10 ، رياضيات شاهد بسياري از نوآوري هاي مهم در رياضيات يونان بودند. برجسته ترين دستاورد رياضيات اسلامي ، توسعه جبر بود. از ديگر دستاوردهاي قابل توجه دوره اسلامي پيشرفت در مثلثات كروي و افزودن نقطه اعشاري به سيستم اعداد عربي است. [29] [30] بسياري از رياضيدانان برجسته اين دوره پارسي بودند ، مانند الخواريسمي ، عمر خيام و شرف الدين الوسي. در اوايل دوره مدرن ، رياضيات با شتاب بيشتري در اروپاي غربي شروع به توسعه كردند. توسعه حساب توسط نيوتن و لايب نيتس در قرن هفدهم انقلابي در رياضيات ايجاد كرد. [31] لئونارد اولر مشهورترين رياضيدان قرن هجدهم بود ، كه در قضيه ها و اكتشافات متعددي همكاري داشت. [32] شايد رياضيدان برجسته قرن نوزدهم رياضيدان آلماني كارل فردريش گاوس باشد ، [33] كه در زمينه هايي مانند جبر ، تحليل ، هندسه ديفرانسيل ، نظريه ماتريس ، نظريه اعداد و آمار كمك هاي زيادي كرد. در اوايل قرن 20 ، كورت گودل با انتشار قضيه هاي ناقص بودن خود ، رياضيات را دگرگون كرد ، كه تا حدي نشان مي دهد هر سيستم بديهي سازگار - اگر به اندازه كافي قدرتمند براي توصيف حساب باشد - حاوي گزاره هاي واقعي است كه قابل اثبات نيست. [34] رياضيات از آن زمان بسيار گسترش يافته است و يك تعامل مثمر ثمر بين رياضيات و علوم به سود هر دو وجود داشته است. اكتشافات رياضي همچنان ادامه دارد. به گفته ميخائيل بي سوريوك ، در شماره ژانويه 2006 بولتن انجمن رياضيات آمريكا ، "تعداد مقالات و كتابهايي كه از سال 1940 (اولين سال فعاليت MR) در پايگاه بررسيهاي رياضي موجود است ، بيش از 1.9 است. ميليون و بيش از 75 هزار مورد هر ساله به پايگاه داده اضافه مي شود. اكثريت قريب به اتفاق آثار در اين اقيانوس حاوي قضيه هاي رياضي جديد و اثبات آنها است. "

علم اشتقاق لغات كلمه رياضيات از يونان باستان máthēma (μάθημα) آمده است ، به معناي "آنچه آموخته مي شود" ، [36] "آنچه شخص مي شناسد" ، از اين رو "مطالعه" و "علم" نيز هست. كلمه "رياضيات" حتي در زمانهاي كلاسيك معناي باريك تر و فني تر "مطالعه رياضي" دارد. [37] صفت آن mathēmatikós (μαθηματικός) است ، به معني "مربوط به يادگيري" يا "مطالعه" ، كه به همين ترتيب بيشتر به معناي "رياضي" است. به طور خاص ، mathēmatikḗ tékhnē (μαθηματικὴ τέχνη؛ لاتين: ars mathematica) به معناي "هنر رياضي" بود. به همين ترتيب ، يكي از دو مكتب اصلي فكري در فيثاغورثي به عنوان mathēmatikoi (μαθηματικοί) شناخته مي شد - كه در آن زمان به معناي مدرن "دانش آموزان" بود و نه "رياضيدانان". [38] در لاتين و در انگليسي تا حدود سال 1700 ، اصطلاح رياضيات بيشتر به معناي "طالع بيني" (يا گاهي "نجوم") است تا "رياضيات". معني به تدريج از حدود 1500 به 1800 به معناي فعلي تغيير يافت. اين منجر به چندين ترجمه اشتباه شده است. به عنوان مثال ، هشدار سنت آگوستين مبني بر اينكه مسيحيان بايد از رياضيدانان يعني ستاره شناسان مراقب باشند ، بعنوان محكوميت رياضيدانان ترجمه غلط مي شود. [39] شكل ظاهري جمع در انگليسي ، مانند شكل جمع فرانسه les mathématiques (و مشتق مفرد كمتر مورد استفاده la mathématique) ، به جمع خنثي لاتين mathematica (Cicero) برمي گردد ، بر اساس جمع يوناني ta mathēmatiká (τὰ μαθηματικά) ، توسط ارسطو (384–322 پيش از ميلاد) به كار رفته است ، و تقريباً به معناي "همه چيز رياضي" است ، گرچه قابل قبول است كه انگليسي فقط صفت رياضي (al) را وام گرفته و نام رياضيات را دوباره تشكيل داده است ، پس از الگوي فيزيك و متافيزيك ، كه از يوناني به ارث رسيده است. [40] در انگليسي ، اسم رياضيات يك فعل مجرد مي گيرد. اين رياضيات اغلب به رياضيات يا در آمريكاي شمالي به رياضيات خلاصه مي شود.

معرفي رشته دبيرستاني علوم انساني

۴۵ بازديد

علوم انساني رشته هاي دانشگاهي و دبيرستاني هستند كه جنبه هاي جامعه و فرهنگ بشر را مطالعه مي كنند. در دوره رنسانس ، اين اصطلاح در تضاد با الوهيت بود و به آنچه امروزه به نام كلاسيك گفته مي شود ، حوزه اصلي مطالعه سكولار در دانشگاه ها در آن زمان بود. امروزه علوم انساني بيشتر در تضاد با علوم طبيعي و بعضاً علوم اجتماعي و همچنين آموزش هاي حرفه اي قرار مي گيرد.

رشته ي علوم انساني

علوم انساني از روشهايي استفاده مي كند كه در درجه اول بسيار مهم هستند و يا سوداگرانه و داراي يك عنصر تاريخي قابل توجه هستند- كه از رويكردهاي عمدتا تجربي علوم طبيعي متمايز است ،اما بر خلاف علوم ، هيچ رشته مركزي ندارد. علوم انساني شامل مطالعه زبانهاي باستان و مدرن ، ادبيات ، فلسفه ، تاريخ ، باستان شناسي ، مردم شناسي ، جغرافياي انساني ، حقوق ، سياست ، دين ، ​​و هنر است. محققان علوم انساني "دانشمندان بشريت" يا اومانيستها هستند. اصطلاح "اومانيستي" همچنين موقعيت فلسفي اومانيسم را توصيف مي كند ، كه برخي از محققان "ضد انساني" در علوم انساني آن را رد مي كنند. دانشمندان و هنرمندان رنسانس نيز اومانيست ناميده مي شدند. برخي مدارس متوسطه كلاسهاي علوم انساني را معمولاً شامل ادبيات ، مطالعات جهاني و هنر ارائه مي دهند. رشته هاي انساني مانند تاريخ ، فرهنگ شناسي ، و مطالعه انسان شناسي فرهنگي از موضوعاتي استفاده مي كنند كه روش آزمايشي دستكاري كننده كاربردي ندارد و در عوض عمدتاً از روش مقايسه اي و تحقيقات تطبيقي ​​استفاده مي كند.

ويرايش انسان شناسي مقاله اصلي: مردم شناسي انسان شناسي "علم انسانها" جامع است ، علمي براي كليت وجود انسان. اين رشته به ادغام جنبه هاي مختلف علوم اجتماعي ، علوم انساني و زيست شناسي انساني مي پردازد. در قرن بيستم ، رشته هاي دانشگاهي غالباً به طور نهادي به سه حوزه گسترده تقسيم مي شوند: علوم طبيعي به دنبال اين هستند كه قوانين كلي را از طريق آزمايش هاي تكرار پذير و قابل اثبات به دست آورند. علوم انساني عموماً در طول تاريخ ، ادبيات ، موسيقي و هنرهاي خود با تأكيد بر درك افراد خاص ، رويدادها يا دورانهاي مختلف ، سنتهاي محلي را مورد مطالعه قرار مي دهند. علوم اجتماعي عموماً سعي در ايجاد روشهاي علمي براي فهم پديده هاي اجتماعي به صورت كلي ، هر چند كه معمولاً با روشهاي متمايز از علوم طبيعي انجام مي شود. علوم اجتماعي انسان شناسي غالباً به جاي قوانين كلي حاصل از فيزيك يا شيمي ، توصيف هاي ظريف و متنوعي را ايجاد مي كنند ، يا ممكن است موارد مختلفي را مانند اصول كلي روانشناسي توضيح دهند. انسان شناسي (مانند بعضي از زمينه هاي تاريخ) به راحتي در يكي از اين دسته ها قرار نمي گيرد و شاخه هاي مختلف مردم شناسي بر روي يك يا چند مورد از اين حوزه ها ترسيم مي كنند. [7] در ايالات متحده ، انسان شناسي به چهار زير زمينه تقسيم مي شود: باستان شناسي ، انسان شناسي جسمي يا بيولوژيكي ، زبان شناسي انسان شناسي و انسان شناسي فرهنگي. اين منطقه اي است كه در اكثر موسسات كارشناسي ارشد ارائه مي شود. كلمه آنتروپوس (انسان جهان) از كلمه يوناني "انسان" يا "شخص" است. اريك گرگ انسان شناسي فرهنگي اجتماعي را "علمي ترين علوم انساني و انساني ترين علوم" توصيف كرد. هدف انسان شناسي ارائه گزارشي جامع از انسانها و ماهيت انسان است. اين بدان معناست كه اگرچه انسان شناسان به طور كلي تنها در يك زمينه فرعي تخصص دارند ، اما هميشه جنبه هاي بيولوژيكي ، زباني ، تاريخي و فرهنگي هر مشكلي را در خاطر داشته باشند. از آنجا كه مردم شناسي به عنوان علمي در جوامع غربي به وجود آمد كه پيچيده و صنعتي بود ، يك روند عمده در درون انسان شناسي ، يك روش متدولوژيكي براي مطالعه افراد در جوامعي با سازمان اجتماعي ساده تر است كه در ادبيات انسان شناسي گاه به عنوان "بدوي" خوانده مي شود ، اما بدون هيچ گونه مفهومي "فرومايه". امروزه انسان شناسان از اصطلاحاتي مانند جوامع "كمتر پيچيده" استفاده مي كنند ، يا براي گفتگو درمورد انسانهاي ساكن در فرهنگ هاي غير صنعتي ، غير غربي ، از حالت هاي خاص معيشت يا توليد مانند "پاستوراليست" يا "فراموشي" يا "باغباني" استفاده مي كنند. اين قبيل افراد يا افراد قومي (مردم قومي) مورد توجه زيادي در مردم شناسي قرار مي گيرند.

تلاش براي كل گرايي باعث مي شود كه بيشتر مردم شناسان با استفاده از داده هاي بيوژنتيك ، باستان شناسي و زباني در كنار مشاهده مستقيم آداب و رسوم معاصر ، مردم را با جزئيات مطالعه كنند. [9] در دهه 1990 و 2000 ، خواستار روشن شدن آنچه فرهنگ را تشكيل مي دهد ، اينكه چگونه يك ناظر مي داند فرهنگ وي از كجا پايان مي يابد و فرهنگ ديگري از كجا آغاز مي شود ، و ساير موضوعات مهم در نوشتن مردم شناسي شنيده مي شود. مي توان همه فرهنگهاي بشري را به عنوان بخشي از يك فرهنگ بزرگ و در حال تكامل جهاني مشاهده كرد. اين روابط پويا ، بين آنچه در زمين مشاهده مي شود ، در مقابل آنچه با جمع آوري مشاهدات محلي مشاهده مي شود ، در هر نوع انسان شناسي ، چه فرهنگي ، بيولوژيكي ، زباني يا باستان شناسي ، اساسي است. [10] باستان شناسي ويرايش مقاله اصلي: باستان شناسي باستان شناسي مطالعه فعاليت انسان از طريق بازيابي و تجزيه و تحليل فرهنگ مادي است. پرونده باستان شناسي شامل مصنوعات ، معماري ، بيوفكت ها يا اكوفاكت ها و مناظر فرهنگي است. باستان شناسي را مي توان هم علوم اجتماعي و هم شاخه اي از علوم انساني دانست. [11] اين اهداف مختلفي دارد ، كه از درك تاريخ فرهنگ گرفته تا بازسازي طول عمر گذشته گرفته تا مستندسازي و توضيح تغييرات در جوامع بشري در طول زمان ، متغير است. باستان شناسي به عنوان شاخه اي از مردم شناسي در ايالات متحده تصور مي شود ، [12] در حالي كه در اروپا ، به عنوان يك رشته در نوع خود مشاهده مي شود ، يا تحت ساير رشته هاي مرتبط مانند تاريخ قرار مي گيرد. كلاسيك

كلاسيك ، در سنت دانشگاهي غربي ، به مطالعات فرهنگ باستان كلاسيك ، يعني يونان باستان و لاتين و فرهنگ يونان باستان و روم اشاره دارد. مطالعات كلاسيك يكي از سنگ بناي علوم انساني به حساب مي آيد. اما محبوبيت آن در قرن بيستم كاهش يافته است. با اين وجود ، تأثير ايده هاي كلاسيك در بسياري از رشته هاي علوم انساني ، مانند فلسفه و ادبيات ، همچنان قدرتمند است. ويرايش تاريخ تاريخ به طور منظم اطلاعاتي راجع به گذشته جمع آوري مي كند. تاريخچه وقتي به عنوان نام رشته تحصيلي مورد استفاده قرار مي گيرد ، به مطالعه و تفسير سابقه انسان ها ، جوامع ، نهادها و هر موضوعي كه با گذشت زمان تغيير كرده است اشاره دارد. به طور سنتي ، مطالعه تاريخ بخشي از علوم انساني در نظر گرفته شده است. در دانشگاه هاي مدرن ، گاه به گاه تاريخ به عنوان يك علم اجتماعي طبقه بندي مي شود. زبانشناسي و زبانها ويرايش كنيد مقالات اصلي: زبانشناسي و زبان در حالي كه مطالعه علمي زبان به عنوان زبانشناسي شناخته مي شود و عموماً يك علم اجتماعي محسوب مي شود ، [13] يك علم طبيعي [14] يا يك علم شناختي ، [15] مطالعه زبانها هنوز هم براي علوم انساني از اهميت ويژه اي برخوردار است. بخش خوبي از فلسفه قرن بيستم و بيست و يكم به تحليل زبان و اين سؤال مبني بر اين كه آيا ، همانطور كه ويتگنشتاين ادعا كرده است ، بسياري از سردرگمي هاي فلسفي ما ناشي از واژگاني است كه ما استفاده مي كنيم ، اختصاص يافته است. نظريه ادبي ويژگي هاي بلاغت ، انجمني و نظم زبان را بررسي كرده است. و زبان شناسان تاريخ ، پيشرفت زبانها را در طول زمان مورد مطالعه قرار داده اند. ادبيات ، پوشش انواع كاربردهاي زبان از جمله فرمهاي نثر (مانند رمان) ، شعر و نمايشنامه ، همچنين در قلب برنامه درسي مدرن علوم انساني قرار دارد. برنامه هاي سطح كالج به زبان خارجي معمولاً شامل مطالعه آثار مهم ادبيات در آن زبان و همچنين خود زبان است. ويرايش قانون و سياست

به طور معمول ، قانون به معناي قانوني است كه (بر خلاف يك قانون اخلاق) از طريق نهادها قابل اجرا است. [16] مطالعه قانون ، بسته به ديدگاه شخص از تحقيق در مورد اهداف و تأثيرات آن ، از مرزهاي بين علوم اجتماعي و علوم انساني عبور مي كند. قانون هميشه قابل اجرا نيست ، به ويژه در زمينه روابط بين الملل. براي دستيابي به عدالت ، به عنوان يك "قانون قوانين" ، [17] به عنوان "مفهوم تفسيري" [18] تعريف شده است ، به عنوان "اقتدار" [19] براي ميانجيگري در منافع مردم و حتي به عنوان "دستور يك حاكميت". ، كه از تهديد تحريم حمايت مي شود ". [20] هرچند شخص دوست دارد به فكر قانون باشد ، يك نهاد اجتماعي كاملاً مركزي است. سياست هاي حقوقي تجلي عملي تفكر را تقريباً از هر علوم اجتماعي و نظم و انضباط علوم انساني در بر مي گيرد. قوانين سياسي هستند ، زيرا سياستمداران آنها را ايجاد مي كنند. قانون فلسفه است ، زيرا ترغيب هاي اخلاقي و اخلاقي عقايد آنها را شكل مي دهد. قانون بسياري از داستانهاي تاريخ را بازگو مي كند ، زيرا اساسنامه ، آئين دادرسي و رمزگذاري با گذشت زمان شكل مي گيرد. و قانون اقتصادي است ، زيرا هر قانوني در مورد قرارداد ، شكنجه ، حقوق مالكيت ، قانون كار ، حقوق شركت و بسياري موارد ديگر مي تواند تأثير طولاني مدت در چگونگي ساماندهي بهره وري و توزيع ثروت داشته باشد. قانون اسم از اواخر انگليسي Old lagu مشتق شده است ، به معناي چيزي گذاشته شده يا ثابت ، [21] و صفت حقوقي از واژه لاتين LEX گرفته شده است.

ويرايش ادبيات

ادبيات اصطلاحي است كه تعريفي جهاني ندارد ، اما كليه كارهاي مكتوب را شامل مي شود. نوشتن كه داراي شايستگي ادبي باشد؛ و زباني كه برخلاف زبان عادي ، سواد را پيشگويي مي كند. از لحاظ اخلاقي اين اصطلاح از ادبيات لاتين / litteratura لاتين "نوشتن با حروف" ناشي مي شود ، اگرچه برخي تعاريف شامل متون گفتاري يا سروده شده است. ادبيات را مي توان با توجه به اينكه داستاني باشد يا غير داستاني و اينكه آيا شعر است يا نثر طبقه بندي كرد ، طبقه بندي كرد. مي توان آن را بيشتر با توجه به اشكال اصلي مانند رمان ، داستان كوتاه يا درام تشخيص داد. و آثار اغلب با توجه به دوره هاي تاريخي طبقه بندي مي شوند ، يا با توجه به پايبندي آنها به برخي ويژگي ها يا انتظارات زيبايي شناسي (ژانر).

فلسفه ادبيات

فلسفه - از نظر ريشه اي ، "عشق به خرد" - به طور كلي بررسي مشكلات مربوط به مواردي مانند وجود ، دانش ، توجيه ، حقيقت ، عدالت ، درست و غلط ، زيبايي ، اعتبار ، ذهن و زبان است. فلسفه با روش انتقادي ، عموماً سيستماتيك و اتكا به استدلال مستدل ، و نه آزمايشات (فلسفه تجربي يك استثنا است) از روشهاي ديگر پرداختن به اين موضوعات متمايز است. [23] فلسفه در گذشته يك اصطلاح بسيار جامع بود ، از جمله مواردي كه متعاقباً به رشته هاي جداگانه اي تبديل مي شوند ، مانند فيزيك. (همانطور كه امانوئل كانت خاطرنشان كرد ، "فلسفه يونان باستان به سه علم تقسيم شد: فيزيك ، اخلاق و منطق.") [24] امروزه ، زمينه هاي اصلي فلسفه منطق ، اخلاق ، متافيزيك و معرفت شناسي است. هنوز همپوشاني آن با ساير رشته ها ادامه دارد. به عنوان مثال ، رشته معناشناسي ، فلسفه را با زبانشناسي در تماس قرار مي دهد. از اوايل قرن بيستم ، فلسفه در دانشگاه هاي انگليسي زبان از علوم انساني دور شده و به علوم رسمي نزديكتر شده و بسيار تحليلي تر شده است. فلسفه تحليلي با تأكيد بر استفاده از منطق و روشهاي رسمي استدلال ، تحليل مفهومي و استفاده از منطق نمادين و / يا رياضي مشخص مي شود ، در تضاد با سبك فلسفه قاره. [25] اين روش تحقيق تا حد زيادي مديون كار فيلسوفاني مانند گوتلوب فرگه ، برتراند راسل ، جي. مور ، گئورگ ويلهلم فردريش هگل و لودويگ ويتگنشتاين.

دين

انسانها ذاتاً مذهبي هستند. در حال حاضر ، ما از هيچ قوم و قبيله اي ، چه از تاريخ و چه امروز خبر نداريم ، كه مي توان گفت كاملاً عاري از "دين" است. دين ممكن است با يك جامعه مشخص شود زيرا انسان حيوانات اجتماعي است. [26] [27] آيين ها براي پيوند دادن جامعه به يكديگر استفاده مي شوند. [28] [29] حيوانات اجتماعي به قوانين نياز دارند. اخلاق يك نياز جامعه است ، اما الزام دين نيست. شينتو ، دائوئيسم و ​​ساير اديان عاميانه يا طبيعي داراي كدهاي اخلاقي نيستند. ماوراء طبيعي ممكن است شامل شود يا نباشد كه همه مذاهب داراي خدايان نيستند (تروادا بوديسم و ​​دائوئيسم). دين ممكن است اعتقاد داشته باشد ، اما اديان سيستم اعتقادي نيستند. [30] سيستمهاي اعتقادي دلالت بر الگويي منطقي دارند كه اديان به دليل تناقضات دروني ، نداشتن مدرك ، باطل و عنصر ايمان از آن نمايش نمي دهند. تفكر جادويي توضيحاتي را ارائه مي دهد كه براي تأييد تجربي در دسترس نيست. داستان ها يا اسطوره ها روايت هايي هستند كه هم آموزنده و سرگرم كننده هستند. [31] آنها براي درك وضع بشر ضروري هستند. برخي ديگر از خصوصيات احتمالي دين عبارتند از: آلايندگي و تطهير ، [32] مقدس و گنگ ، [33] متون مقدس ، [34] نهادها و سازمان هاي مذهبي ، [35] [36] و ايثار و دعا. برخي از عمده مشكلاتي كه اديان با آن روبرو هستند و تلاش براي پاسخگويي هرج و مرج ، رنج ، شر ، [37] و مرگ است. [38] مذاهب غير بنيانگذار هندوئيسم ، شينتو و اديان بومي يا قومي هستند. اديان بنيانگذار يهوديت ، مسيحيت ، اسلام ، كنفوسيسيسم ، دائوئيسم ، مورمونيسم ، جينيسم ، زرتشت ، بوديسم ، سيكيسم و ​​ايمان بهائي هستند. اديان بايد در طول نسل سازگار شوند و تغيير پيدا كنند زيرا بايد در مورد پيروان نيز مرتبط باشند. وقتي مذاهب سنتي نتوانند نگراني هاي جديد را برطرف كنند ، در اين صورت آيين هاي جديد ظهور مي كنند. علوم انساني از رسانه هاي گوناگوني استفاده مي كند كه سعي در بيان مفاسد انساني دارند و معاني را براي اوضاع انساني ترسيم مي كنند. آنها محصول تخيل بشر هستند. آنها كشف و اختراع نمي شوند بلكه ايجاد مي شوند. اگر آفرينش ها علوم انساني را توصيف مي كنند ، دين بزرگترين خلقت بشر است.

هنرهاي نمايشي ويرايش بيشتر بدانيد در اين بخش هيچ منبعي ذكر نشده است. هنرهاي نمايشي تا آنجا كه هنرپيشه از بدن ، چهره و حضور خود به عنوان يك رسانه استفاده مي كند با هنرهاي تجسمي فرق مي كند و دومي از موادي مانند خشت ، فلز يا رنگ استفاده مي كند كه مي تواند براي ايجاد قالب يا تغيير شكل داده شود. برخي از هنر هنرهاي نمايشي شامل آكروباتيك ، اتوبوسراني ، كمدي ، رقص ، فيلم ، جادو ، موسيقي ، اپرا ، كوبيدن ، هنرهاي راهپيمايي مانند گروههاي برنجي و تئاتر است. هنرمنداني كه در مقابل اين مخاطب در اين هنرها شركت مي كنند ، از جمله بازيگران ، كمدين ، ​​رقصندگان ، نوازندگان ، و خواننده ها نام برده مي شوند. هنرهاي نمايشي همچنين توسط كارگران در زمينه هاي مرتبط از جمله ترانه سرايي و ساخت صحنه بازي پشتيباني مي شوند. نوازندگان غالباً ظاهر خود را تطبيق مي دهند ، مانند لباس و آرايش صحنه و غيره ، همچنين يك شكل تخصصي از هنرهاي زيبا نيز وجود دارد كه هنرمندان آثار خود را بصورت زنده و با مخاطب اجرا مي كنند. به اين هنر عملكردي گفته مي شود. بيشتر هنرهاي نمايشي همچنين نوعي هنر پلاستيكي را شامل مي شود ، شايد در خلق لوازم جانبي. در دوره رقص مدرن اغلب از رقص به عنوان يك هنر پلاستيك ياد مي شد.

موسيقي شناسي

موسيقي شناسي به عنوان يك رشته دانشگاهي مي تواند مسيرهاي مختلفي را طي كند ، از جمله موسيقي شناسي تاريخي ، ادبيات موسيقي ، اتنوموزيكولوژي و تئوري موسيقي. رشته هاي موسيقي در مقطع كارشناسي به طور كلي در همه اين زمينه ها دوره مي گذرانند ، در حالي كه دانشجويان تحصيلات تكميلي در يك مسير خاص تمركز مي كنند. در سنت هنرهاي ليبرال ، موسيقي شناسي براي گسترش مهارت هاي غير نوازنده با آموزش مهارت هايي مانند تمركز و گوش دادن نيز استفاده مي شود. تئاتر ويرايش كنيد تئاتر (يا تئاتر) (يوناني "تئاترون" ، θέατρον) شاخه اي از هنرهاي نمايشي است كه مربوط به بازي كردن داستان در مقابل مخاطب با استفاده از تركيب گفتار ، ژست ، موسيقي ، رقص ، صدا و نمايش است - در واقع هر يك يا بيشتر عناصر هنرهاي نمايشي ديگر. تئاتر علاوه بر سبك استاندارد گفتگوي داستاني ، از قبيل اپرا ، باله ، ميم ، كابوكي ، رقص كلاسيك هندي ، اپراي چيني ، نمايش هاي مامرها و پانتوميم را در خود دارد. Dance Edit رقص (از دانسير فرانسه قديم ، شايد از زبان فرانكي) به طور كلي به حركت انسان اشاره دارد كه يا به عنوان شكلي از بيان استفاده مي شود و يا در يك محيط اجتماعي ، معنوي يا عملكرد ارائه مي شود. همچنين از رقص براي توصيف روش هاي ارتباط غير كلامي (نگاه كنيد به زبان بدن) بين انسان يا حيوانات (رقص زنبور ، رقص جفت گيري) ، و حركت در اشياan بي جان (برگها در باد مي رقصند) استفاده مي شود. رقص ، هنر خلق رقص است و به شخصي كه اين كار را مي كند ، طراح رقص مي گويند. تعاريف آنچه رقص را تشكيل مي دهد به محدوديت هاي اجتماعي ، فرهنگي ، زيبايي شناختي ، هنري و اخلاقي وابسته است و از حركات عملكردي (مانند رقص عاميانه) تا تكنيك هاي تدوين شده و مجازي مانند باله را شامل مي شود. هنرهاي تجسمي ويرايش بيشتر بدانيد در اين بخش هيچ منبعي ذكر نشده است.

تاريخ هنرهاي تجسمي

سنت هاي بزرگ در هنر پايه و اساس در هنر يكي از تمدن هاي باستاني ، مانند ژاپن باستان ، يونان و روم ، چين ، هند ، نپال بزرگ ، بين النهرين و Mesoamerica است. هنر يونان باستان شاهد حرمت فرم بدني انسان و پيشرفت مهارتهاي معادل براي نشان دادن عضله ، شعله ور ، زيبايي و تناسبات آناتوميك صحيح بود. هنر روم باستان خدايان را به عنوان انسانهاي ايده آل ترسيم مي كرد كه با ويژگي هاي متمايز برجسته (به عنوان مثال ، رعد و برق زئوس) نشان داده شده است. در هنر بيزانس و گوتيك قرون وسطي ، تسلط كليسا بر بيان حقايق كتاب مقدس و نه مادي اصرار داشت. رنسانس شاهد بازگشت به ارزشگذاري دنياي مادي بود و اين تغيير در اشكال هنري منعكس مي شود ، كه نشان از اقتدار بدن انسان و واقعيت سه بعدي چشم انداز دارد. هنر شرقي عموماً به شكلي مشابه هنر قرون وسطاي غربي ، يعني غلظت الگوي سطح و رنگ محلي (به معناي رنگ ساده يك جسم ، مانند قرمز اصلي براي يك جامه قرمز ، كار كرده است ، نه اينكه مدولاسيون هاي آن رنگ را به وجود آورد. با نور ، سايه و بازتاب). مشخصه اين سبك اين است كه رنگ محلي اغلب توسط يك طرح كلي تعريف مي شود (معادل معاصر كارتون است). به عنوان مثال ، اين در هنر هند ، تبت و ژاپن مشهود است. هنر ديني آيكونوگرافي را ممنوع كرده و در عوض ايده هاي مذهبي را از طريق هندسه بيان مي كند. اطمينان جسمي و عقلاني به تصوير كشيده شده توسط روشنگري قرن نوزدهم نه تنها توسط اكتشافات جديد نسبيت توسط انيشتين [39] و روانشناسي غيب توسط فرويد ، [40] بلكه با پيشرفت تكنولوژي بي سابقه اي نيز خرد شد. در اين مدت با افزايش تعامل جهاني ، تأثير معادل فرهنگهاي ديگر در هنر غربي مشاهده شد. انواع رسانه ها ويرايش كنيد طراحي ويرايش رسم ابزاري براي ايجاد تصوير ، استفاده از هر يك از ابزارها و تكنيك هاي متنوع است. اين به طور كلي شامل ايجاد علائم روي سطح با اعمال فشار از ابزار يا حركت ابزار در سطح است. ابزارهاي رايج عبارتند از: مدادهاي گرافيتي ، قلم و جوهر ، برسهاي جوهر شده ، مدادهاي رنگي موم ، مداد رنگي ، زغال چوب ، پاستيل و نشانگر. از ابزارهاي ديجيتالي كه اثرات اينها را شبيه سازي مي كنند نيز استفاده مي شود. تكنيك هاي اصلي مورد استفاده در نقاشي عبارتند از: ترسيم خط ، جوجه ريزي ، متقاطع ، جوجه ريزي تصادفي ، نوشتن ، كوبيدن و مخلوط كردن. يك طراح به كمك رايانه كه در طراحي تكنيكي عالي است ، به عنوان پيش نويس يا پيش نويس ياد مي شود.

رنگ آميزي

نقاشي گرفته شده به معناي واقعي كلمه ، استفاده از رنگدانه معلق در يك حامل (يا محيط) و يك ماده اتصال دهنده (يك چسب) به يك سطح (تكيه گاه) مانند كاغذ ، بوم يا يك ديوار است. با اين حال ، هنگامي كه به معناي هنري استفاده مي شود ، به معناي استفاده از اين فعاليت در تركيب با طراحي ، تركيب بندي و ساير ملاحظات زيبايي شناختي است تا قصد بيانگر و مفهومي پزشك را نشان دهد. از نقاشي براي بيان نقوش و ايده هاي معنوي نيز استفاده مي شود. سايت هاي اين نوع نقاشي از كارهاي هنري به تصوير كشيدن چهره هاي اسطوره اي روي سفال گرفته تا كليساي سيستين تا بدن انسان را شامل مي شود. رنگ بسيار ذهني است ، اما داراي تأثيرات روانشناختي قابل مشاهده است ، اگرچه اينها مي توانند از يك فرهنگ به فرهنگ ديگر متفاوت باشند. رنگ سياه در غرب با عزاداري همراه است ، اما ممكن است در جاهاي ديگر رنگ سفيد باشد. برخي از نقاشان ، نظريه پردازان ، نويسندگان و دانشمندان ، از جمله گوته ، كاندينسكي ، آيزاك نيوتن ، نظريه هاي رنگي خود را نوشته اند. علاوه بر اين ، استفاده از زبان فقط يك تعميم براي معادل رنگ است. به عنوان مثال كلمه "قرمز" مي تواند طيف گسترده اي از تغييرات را در قرمز خالص طيف پوشش دهد. ثبت رسمي از رنگهاي مختلف به روشي وجود ندارد كه بر روي نتهاي مختلف موسيقي ، مانند C يا C # در موسيقي توافق داشته باشد ، اگرچه سيستم Pantone به طور گسترده اي در صنعت چاپ و طراحي براي اين منظور استفاده مي شود. هنرمندان مدرن عمل نقاشي را بطور قابل توجهي گسترش داده اند ، به عنوان مثال ، كلاژ. اين كار از كوبيسم آغاز شده و به معناي دقيق نقاشي نيست. برخي از نقاشان مدرن مواد مختلفي مانند شن ، سيمان ، كاه يا چوب را براي بافت خود در اختيار دارند. نمونه هايي از اين دست آثار ژان دوبوفه يا آنسلم كيفر است. هنر مدرن و معاصر از ارزش تاريخي صنايع دستي به نفع مفهوم فاصله گرفته است. اين باعث شده است كه [چه كسي] بگويد كه نقاشي به عنوان يك شكل جدي هنري مرده است ، اگرچه اين امر اكثريت هنرمندان را از ادامه تمرين آن به عنوان كل يا بخشي از كارهايشان منصرف نكرده است.