پنجشنبه ۲۷ شهریور ۰۴

معرفي رشته هاي تحصيلي

معرفي تمامي رشته هاي تحصيلي

آشنايي با رشته خطاطي | بخش چهارم

۲۸ بازديد

سبك

خوشنويسي مقدس مقدس داراي برخي ويژگي هاي منحصر به فرد است ، مانند روشن بودن حرف اول هر كتاب يا فصل در قرون وسطي. يك "صفحه فرش" تزئيني ممكن است مقدمه ادبيات باشد ، پر از تصاوير هندسي و تزئين شده از حيوانات پررنگ. انجيل هاي Lindisfarne (715–720 ميلادي) نمونه اي اوليه است.
همانند خوشنويسي چيني يا اسلامي ، خط خوشنويسي غربي نيز از قوانين و اشكال دقيق استفاده مي كند. نوشتن با كيفيت ، با ترتيب "هندسي" خطوط روي صفحه ، داراي ريتم و نظم حروف بود. هر شخصيت نظم دقيق سكته مغزي را داشته و دارد و هنوز هم دارد.
برخلاف حروف چاپي ، بي نظمي در اندازه ، سبك و رنگ شخصيت ها زيبايي شناسي را افزايش مي دهد ، گرچه ممكن است محتوا ناخوانا باشد. بسياري از مضامين و تغييرات خوشنويسي معاصر غربي امروز در صفحات كتاب مقدس سنت جان يافت مي شود. يك نمونه به خصوص مدرن ، نسخه مصور تيموتي بوتس از كتاب مقدس است كه داراي 360 تصوير خوشنويسي و همچنين حروف خط است.
تأثيراتچندين سبك غربي ديگر از همان ابزارها و شيوه ها استفاده مي كنند ، اما براساس مجموعه كاراكترها و ترجيحات سبك متفاوت هستند. از نظر حروف اسلاوني ، تاريخ سيستم نوشتاري اسلاوني و در نتيجه روسي تفاوت اساسي با يكي از زبانهاي لاتين دارد. از قرن دهم تا امروز تكامل يافته است.

جهان اسلامخط اسلامي (خوشنويسي به زبان عربي khatt ul-yad خط اليد است) در كنار اسلام و زبان عربي تكامل يافته است. از آنجا كه مبتني بر حروف عربي است ، برخي آن را "خط عربي" مي نامند. با اين حال اصطلاح "خوشنويسي اسلامي" اصطلاح مناسب تري است زيرا تمام آثار خوشنويسي خوشنويسان مسلمان با فرهنگ هاي مختلف ملي مانند خوشنويسي فارسي يا عثماني از الاندلس در اسپانيا قرون وسطايي تا چين را شامل مي شود.
خوشنويسي اسلامي با هنر هندسي اسلامي (arabesque) در ديوارها و سقف مساجد و همچنين در صفحه يا ساير مواد مرتبط است. هنرمندان معاصر در جهان اسلام ممكن است با استفاده از ميراث خوشنويسي كتيبه هاي مدرن خوشنويسي مانند آرم هاي شركتي يا انتزاع را ايجاد كنند.
خوشنويسي براي مسلمانان به جاي يادآوري چيزي مربوط به كلمه گفتاري ، بيان مشهودي از عالي ترين هنر از همه يعني هنر جهان معنوي است. بدون شك خوشنويسي به عنوان مورد احترام ترين هنر اسلامي تبديل شده است زيرا ارتباط بين زبان هاي مسلمانان و دين اسلام را فراهم مي كند. قرآن نقش مهمي در توسعه و تكامل زبان عربي و به طور گسترده خوشنويسي با الفباي عربي داشته است. ضرب المثل ها و بخشهايي از قرآن هنوز هم منابع خوشنويسي اسلامي هستند.
در طول تمدن عثماني ، خوشنويسي اسلامي از برجستگي خاصي برخوردار شد. شهر استانبول يك سالن نمايشگاهي باز براي انواع و اقسام خوشنويسي است ، از كتيبه هاي مساجد گرفته تا چشمه ها ، مدارس ، خانه ها و ...
تمدن مايارسم الخط مايان از طريق هيروگليف مايان بيان شده است. خوشنويسي مدرن مايا عمدتا در مهر و موم و شبه جزيره يوكاتان در مكزيك استفاده مي شود. از هيروگليف ماياها به ندرت در ادارات دولتي استفاده مي شود. اما در Campeche ، يوكاتان و Quintana Ro ، خوشنويسي به زبانهاي مايايي به جاي لغات هوروگرافي با خط لاتين نوشته شده است. برخي از شركت هاي تجاري در جنوب مكزيك از هيروگليف ماياها به عنوان نماد تجارت خود استفاده مي كنند. برخي انجمن هاي جامعه و اخوان هاي مدرن مايا از هيروگليف ماياها به عنوان نمادهاي گروه هاي خود استفاده مي كنند.
بيشتر مكانهاي باستاني مكزيك مانند چيچن ايتزا ، لابنا ، اوكسمال ، ادزنا ، كالاكمول و ... داراي ساختارهاي گليفي هستند. بناهاي سنگي تراشيده شده كه به عنوان استيل شناخته مي شوند منابع رايج خوشنويسي مايان باستان هستند.پرشياخوشنويسي فارسي قبل از اسلامي شدن در منطقه فارس وجود داشته است. در آيين زرتشت هميشه از نوشته هاي زيبا و واضح ستايش مي شد.
اعتقاد بر اين است كه خط فارسي باستان در حدود 600 تا 500 قبل از ميلاد براي تهيه كتيبه هاي يادبود براي پادشاهان هخامنشي اختراع شده است. اين خط ها از حروف افقي ، عمودي و مورب به شكل ناخن تشكيل شده بودند ، به همين دليل به فارسي "خط ميخ / خط ميخي" (خط ميخي) گفته مي شود. قرن ها بعد ، خط هاي ديگري مانند "پهلوي" و "اوستايي" در ايران باستان مورد استفاده قرار گرفت. پهلوي يك خط فارسي ميانه بود كه از خط آرامي توسعه يافت و به خط رسمي امپراتوري ساساني (224-651 ميلادي) تبديل شد. الفباي فارسي-اوستايي (alefbâ Pârsi Avestâyi) توسط Lourenço Menezes D'Almeida ايجاد شده و يك خط جايگزين براي نوشتن زبانهاي فارسي و اوستايي است.فيلمنامه هاي معاصرسبك نستعليق محبوب ترين سبك معاصر در ميان خط هاي كلاسيك خوشنويسي فارسي است. خوشنويسان پارسي آن را "عروس خط هاي خط" مي نامند. اين سبك خوشنويسي براساس چنان ساختار محكمي بنا شده است كه از آن زمان تاكنون تغييرات كمي داشته است.

آشنايي با رشته خطاطي | بخش سوم

۱۸ بازديد

اتيوپي / حبشهخوشنويسي اتيوپيايي (حبشه اي) با خط Ge'ez آغاز شد ، كه جايگزين زبان عربي جنوبي در پادشاهي Aksum شد ، كه مخصوص زبانهاي سامي اتيوپي توسعه يافته بود. در آن زبانهايي كه از آن استفاده مي كنند ، مانند امهري و تگريني ، خط Fidäl نام دارد كه به معني خط يا الفبا است. حروف عربي جنوبي براي چند كتيبه در قرن هشتم مورد استفاده قرار گرفت ، اگرچه از زمان دمت هيچ زبان عربي جنوبي نبود.
كتيبه هاي اوليه به خط Ge'ez و Ge'ez مربوط به اوايل قرن 5 قبل از ميلاد و به نوعي پروتوت Ge'ez از قرن 9 قبل از ميلاد در ESA نوشته شده است. ادبيات Ge'ez با مسيحي شدن اتيوپي (و تمدن آكسوم) در قرن 4 ، در زمان سلطنت Ezana of Axum آغاز مي شود.
خط Geez از چپ به راست خوانده مي شود و براي نوشتن زبانهاي ديگر ، معمولاً زبانهاي سامي نيز سازگار شده است. گسترده ترين كاربرد براي امهري در اتيوپي و تيگرينيا در اريتره و اتيوپي است.
اروپاتاريخخوشنويسي غربي با استفاده از خط لاتين قابل تشخيص است. الفباي لاتين در حدود 600 سال قبل از ميلاد مسيح ، در رم ظاهر شد و در قرن اول به پايتختهاي شاهنشاهي روم تراشيده شده روي سنگها ، سرستونهاي روستايي رنگ آميزي شده روي ديوارها و خط شكسته رومي براي استفاده روزانه تبديل شد. در قرون دوم و سوم سبك حروف ناهموار توسعه يافت. وقتي كتاب به صومعه ها كشيده شد ، متن غيراخلاقي مناسب تر براي كپي كردن كتاب مقدس و ساير متون ديني پيدا شد. در طي قرون چهارم و پنجم ، هنگامي كه امپراتوري روم سقوط كرد و اروپا وارد عصر تاريك شد ، صومعه هايي بودند كه سنت هاي خوشنويسي را حفظ كردند.
در اوج امپراتوري ، قدرت آن تا مرز بريتانيا رسيد. وقتي امپراتوري سقوط كرد ، تأثير ادبي آن باقي ماند. Semi-uncial توليد Semi-uncial ايرلندي ، آنگلوساكسون كوچك است. هر منطقه استانداردهاي خاص خود را به دنبال صومعه اصلي منطقه (به عنوان مثال خط مروينگ ، خط لائون ، خط Luxeuil ، خط ويزگوتيك ، خط بنونتان) تدوين كرد كه اكثراً خطوطي هستند و به سختي قابل خواندن هستند.كليساهاي مسيحي توسعه كتاب را از طريق كپي برداري كامل از كتاب مقدس ، مقاله Breviary و ساير متون مقدس گسترش دادند. دو سبك متمايز نوشتن معروف به uncial و half-uncial (از لاتين "uncia" يا "اينچ") از انواع كتاب هاي رومي شكل گرفته است. سده هاي 7 تا 9 در شمال اروپا اوج رونوشت هاي خطي سلتيك مانند كتاب دورو ، انجيل هاي لينديسفرن و كتاب كلس بود.
به گفته آلكوين ، ابن يورك ، ارادت شارلماني به بهبود بورس تحصيلي منجر به جذب "انبوهي از كاتبان" شد. آلكوين سبكي را توسعه داد كه به عنوان كارولين يا كارولينجيان شناخته مي شود. اولين نسخه خطي در اين دست Godescalc Evangelistary (به پايان رسيد 783) - كتاب انجيلي است كه توسط كاتب Godescalc نوشته شده است. كارولينگيان همچنان دست تك فرزندي است كه از آن نوع كتاب مدرن فرود مي آيد.
در قرن يازدهم ، كارولين به خط گوتيك تبديل شد ، كه فشرده تر بود و امكان متناسب كردن متن بيشتر در يك صفحه را فراهم كرد. سبك هاي خوشنويسي گوتيك در سراسر اروپا مسلط شد. و در سال 1454 ، هنگامي كه يوهانس گوتنبرگ اولين چاپخانه را در ماينتس آلمان توسعه داد ، سبك گوتيك را به كار برد و آن را به اولين حروف چاپي تبديل كرد.در قرن پانزدهم ، كشف مجدد متون قديمي كارولينگي باعث ايجاد مينوسكول انسان گرايانه يا littera antiqua شد. قرن هفدهم خط باتارد را از فرانسه مي ديد و قرن هجدهم نيز انگليسي را از طريق كتاب هاي خود در اروپا و جهان پخش كرد.
در اواسط دهه 1600 مقامات فرانسوي ، كه مملو از اسنادي بود كه در دستان مختلف و مهارت هاي گوناگون نوشته شده بود ، شكايت كردند كه بسياري از اين اسناد فراتر از توانايي رمزگشايي آنها است. بر اين اساس ، دفتر دارايي تمام اسناد حقوقي را به سه دست ، يعني Coulee ، Rhonde ، (معروف به انگليسي Round hand به انگليسي) و يك Speed ​​Speed ​​كه بعضاً ساده Bastarda ناميده مي شود ، محدود كرد.
در حالي كه در آن زمان استادان بزرگ فرانسوي وجود داشتند ، تأثيرگذارترين شخص در پيشنهاد اين دستان ، لوئيس باربدور بود كه Les Ecritures Financière et Italienne Bastarde Dans Leur Naturel را در حدود سال 1650 منتشر كرد.
با از بين رفتن Camera Apostolica در زمان اخراج رم (1527) ، پايتخت استادان نويسندگي به جنوب فرانسه منتقل شد. در سال 1600 ، Italic Cursiva با تصفيه فناوري ، Italic Chancery Circumflessa جايگزين شد ، كه به نوبه خود باعث Rhonde و بعداً Roundhand انگليسي شد.
در انگلستان ، آيرس و بنسون دست گرد را محبوب كردند در حالي كه اسنل به دليل واكنش در برابر آنها و هشدارهاي مربوط به خويشتنداري و تناسب ، مشهور است. هنوز ادوارد كراكر 40 سال قبل از مطالب فوق الذكر ، انتشار كتابهاي تبليغاتي خود را آغاز كرد.سبكخوشنويسي مقدس مقدس داراي برخي ويژگي هاي منحصر به فرد است ، مانند روشن بودن حرف اول هر كتاب يا فصل در قرون وسطي.

آشنايي با رشته خطاطي | بخش دوم

۱۷ بازديد

تكنيك

نوشتار سنتي آسياي شرقي از چهار گنجينه مطالعه (文房四寶 / 文房四宝) استفاده مي كند:  برس جوهر معروف به máobǐ (毛筆 / 毛笔) براي نوشتن حروف چيني ، جوهر چيني ، كاغذ و سنگهاي مركب. اين ابزارهاي نوشتاري در كره با نام چهار دوست مطالعه (كره اي: 문방 사우 ، رومانيزه: 文 房 四 友) نيز شناخته مي شوند. علاوه بر چهار ابزار سنتي ، از پد ميز و وزن كاغذ نيز استفاده مي شود.
پارامترهاي مختلف بر نتيجه نهايي كار خوشنويس تأثير مي گذارند. پارامترهاي فيزيكي شامل شكل ، اندازه ، كشش و نوع مو قلم مو است. رنگ ، تراكم رنگ و چگالي آب جوهر ؛ و همچنين سرعت جذب آب و بافت سطح كاغذ. تكنيك خوشنويس نيز بر نتيجه تأثير مي گذارد ، زيرا شكل شخصيت هاي تمام شده از مقدار جوهر و آبي كه خوشنويس اجازه مي دهد قلم مو را بگيرد و تحت فشار ، شيب و جهت برس تأثير مي گذارد. تغيير اين متغيرها باعث ايجاد ضربات ضخيم تر يا ضخيم تر و حاشيه هاي صاف يا دندانه دار مي شود. سرانجام ، سرعت ، شتاب و كاهش سرعت حركات خوشنويس ماهر قصد دارد تا به شخصيت ها "روح" ببخشد و در شكل نهايي آنها بسيار تأثير بگذارد.
سبك ها سبك هاي انحرافي مانند xíngshū (行書 / 行书) (نيمه شكاري يا اسكريپت در حال اجرا) و cǎoshū (草書 / 草书) (خط شكسته ، خط خشن يا خط چمن) كمتر محدود و سريع تر هستند ، جايي كه حركات بيشتر توسط نوشتار اجرا مي شوند قابل مشاهده هستند سفارشات ضربه اي اين سبك ها بيشتر متفاوت است ، گاهي اوقات اشكال كاملاً متفاوتي ايجاد مي كند. آنها از خط روحاني تبار ، همزمان با خط معمولي (سلسله هان) هستند ، اما xíngshū و cǎoshū فقط براي يادداشت هاي شخصي استفاده مي شد ، و هرگز به عنوان استاندارد استفاده نمي شد. سبك cǎoshū در امپراتور وو از سلطنت هان (140–187 ميلادي) بسيار مورد توجه قرار گرفت. [17]
نمونه هايي از سبك هاي چاپي مدرن عبارتند از Song از چاپخانه سونگ سونگ و sans-serif. اينها سبك سنتي در نظر گرفته نمي شوند و به طور معمول نوشته نمي شوند.
تأثيراتخوشنويسي ژاپني ، كره اي و ويتنامي بسيار تحت تأثير خوشنويسي چين قرار گرفتند. مردم ژاپن ، كره و ويتنام ضمن تركيب تأثيرات چيني ، حساسيت ها و سبك هاي خاص خوشنويسي خود را نيز توسعه داده اند. به عنوان مثال ، خوشنويسي ژاپني از مجموعه ضربات CJK خارج مي شود كه شامل الفباي محلي مانند هيراگانا و كاتاكانا ، با اشكالات خاص مانند منحني ها و حركات جديد و مواد خاص (كاغذ ژاپني ، واشي ink ink و جوهر ژاپني) مي شود. [ 21] در مورد خوشنويسي كره اي ، Hangeul و وجود دايره مستلزم ايجاد تكنيكي جديد بود كه معمولاً خوشنويسان چيني را گيج مي كند. خوشنويسي ويتنامي كاملاً خاص است ، زيرا ويتنام Chữ Nôm ، يك سيستم نوشتاري قديمي ويتنامي را بر اساس حروف چيني لغو كرده و الفباي لاتين را جايگزين آن كرده است. با اين حال ، سنت هاي خوشنويسي همچنان حفظ مي شوند.
خوشنويسي موقت عملي از خوشنويسي فقط با آب روي زمين است كه در عرض چند دقيقه خشك مي شود. اين عمل به ويژه مورد توجه نسل جديد چيني هاي بازنشسته در پارك هاي عمومي چين است. اين فروشگاه ها معمولاً فروشگاه هاي استوديويي در شهرهاي توريستي افتتاح مي كنند كه خط سنتي چيني را به گردشگران ارائه مي دهند. آنها به غير از نوشتن نام مشتري ، قلم موهاي خوب را به عنوان سوغاتي و تمبرهاي حك شده روي سنگ آهك مي فروشند.
از اواخر دهه 1980 ، چند هنرمند چيني با ادغام حروف چيني با حروف انگليسي خوشنويسي سنتي چيني را به قلمرو جديدي منشعب كرده اند. اشكال جديد و برجسته خوشنويسي خوشنويسي مربع خو بينگ و خوشنويسي يا خط خوشنويسي DanNie است.
خوشنويسي روي نقاشي با جوهر و شستشو تأثير گذاشته است ، كه با استفاده از ابزارها و تكنيك هاي مشابه انجام مي شود. خوشنويسي بر بيشتر سبك هاي اصلي هنري در شرق آسيا تأثير گذاشته است ، از جمله نقاشي با جوهر و شستشو ، سبك چيني ، ژاپني و كره اي كه كاملاً مبتني بر خوشنويسي است.
مغولستانخوشنويسي مغولي نيز تحت تأثير خوشنويسي چيني قرار گرفته است ، از ابزار گرفته تا سبك.
تبتخوشنويسي تبت در فرهنگ تبتي نقشي اساسي دارد. اين متن از اسكريپتهاي Indic گرفته شده است. نجيب زادگان تبت مانند لاماهاي عالي و ساكنان كاخ پوتالا معمولاً خوشنويسان توانمندي بودند. تبت براي چندين قرن مركز آيين بودا بوده است و اين دين اهميت زيادي براي كلمات نوشتاري قائل است. اين بخش بزرگي از قطعات دنيوي را فراهم نمي كند ، اگرچه آنها وجود دارند (اما معمولاً به نوعي با بوديسم تبتي مرتبط هستند). تقريباً تمام ادبيات عالي مذهبي شامل خوشنويسي بود ، از جمله نامه هايي كه دالايي لاما و ساير مراجع مذهبي و سكولار ارسال مي كردند. رسم الخط خصوصاً بر روي چرخهاي نمازشان مشهود است ، گرچه اين خط بيش از آنكه كتبي باشد جعلي بوده است ، دقيقاً مانند خط اعراب و رومي كه اغلب در ساختمان ها يافت مي شود. اگرچه در اصل با ني ساخته مي شد ، اكنون خوشنويسان تبت از قلم ها و نشانگرهاي اسكنه اي نيز استفاده مي كنند.

آشنايي با رشته خطاطي | بخش اول

۱۷ بازديد

خوشنويسي (به يوناني: καλλιγραφία) هنري تصويري است كه به نويسندگي مربوط مي شود. اين طراحي و اجراي حروف با يك ابزار نوك پهن ، برس يا ساير ابزار نوشتن است. يك رسم الخط معاصر را مي توان "هنر فرم دادن نشانه ها به روشي رسا ، هماهنگ و ماهرانه" تعريف كرد.
خوشنويسي مدرن از كتيبه ها و نقوش كاربردي گرفته تا قطعات زيبا كه در آن حروف خوانا هستند يا ممكن نيست. خوشنويسي كلاسيك با تايپوگرافي و دست نويسي غير كلاسيك متفاوت است ، اگرچه يك خوشنويس ممكن است هر دو را تمرين كند.
خوشنويسي در اشكال دعوت نامه هاي عروسي و دعوت نامه هاي رويداد ، طراحي قلم و تايپوگرافي ، طراحي اصلي آرم با دست ، هنر مذهبي ، اطلاعيه ها ، طراحي گرافيك و هنر خوشنويسي سفارش داده شده ، سنگ نوشته هاي سنگ تراش خورده و اسناد يادبود همچنان شكوفا مي شود. همچنين براي لوازم جانبي و تصاوير متحرك براي فيلم و تلويزيون و همچنين براي گواهي نامه ها ، گواهي هاي تولد و مرگ ، نقشه ها و ساير آثار مكتوب استفاده مي شود.ابزارهاابزار اصلي يك خطاط قلم و قلم مو است. قلم هاي خوشنويسي با نوكهايي مي نويسند كه ممكن است صاف ، گرد يا نوك تيز باشد. براي برخي اهداف تزئيني ، مي توان از قلم هاي چند لبه اي - برس هاي استيل - استفاده كرد. با اين حال ، آثاري با نوك نمدي و خودكار نيز ايجاد شده اند ، اگرچه اين آثار از خطوط زاويه دار استفاده نمي كنند. برخي از سبك هاي خوشنويسي وجود دارد ، مانند خط گوتيك ، كه نياز به يك قلم شيب دار دارد.
جوهر نوشتاري معمولاً بر پايه آب است و چسبندگي آن بسيار كمتر از جوهرهاي روغني است كه در چاپ استفاده مي شود. كاغذهاي خاص خاص با جذب جوهر زياد و بافت ثابت خطوط تميزتر را امكان پذير مي كند ، اگرچه غالباً از پوست يا پوست مخمر استفاده مي شود ، زيرا مي توان از چاقو براي پاك كردن عيوب استفاده كرد و براي عبور خطوط از داخل آن نيازي به جعبه چراغ نيست. به طور معمول ، از جعبه ها و الگوهاي سبك براي دستيابي به خطوط مستقيم استفاده مي شود ، بدون اينكه علامت هاي مداد از كار بيفتد. كاغذهاي حاكم ، چه براي يك جعبه سبك و چه براي استفاده مستقيم ، غالباً هر ربع يا نيم اينچ حكم مي شود ، اگرچه از فضاهاي اينچ گاهي استفاده مي شود. اين مورد در مورد litterea unciales (از اين رو نام) است ، و مقاله هاي حاكم بر دانشگاه اغلب به عنوان يك راهنما عمل مي كنند.
قلم ها و قلم هاي متداول خوشنويسي عبارتند از:
قلم پرآغوش قلمبرس جوهرقلمقلم خودنويسسنت هاي جهانيخوشنويسي چيني در اصطلاح محلي shūfǎ يا fǎshū ناميده مي شود (در چيني سنتي 書法 يا 法 literal ، به معناي واقعي كلمه "روش يا قانون نوشتن") ؛ [13] خوشنويسي ژاپني shodō است (書 道 ، به معناي واقعي كلمه "روش يا اصل نوشتن") ؛ خوشنويسي كره اي seoye ناميده مي شود (كره اي: 서예 / 書 藝 ، به معناي واقعي كلمه "هنر نوشتن") ؛ و خوشنويسي ويتنامي thu phap ناميده مي شود (ويتنامي: Thư pháp / 書法 ، به معناي واقعي كلمه "روش حروف يا كلمات"). خوشنويسي شخصيت هاي آسياي شرقي يكي از جنبه هاي مهم و قابل تقدير فرهنگ سنتي آسياي شرقي است.
تاريخدر چين باستان ، قديمي ترين شخصيت هاي چيني شخصيت هاي Ji charactersgǔwén (甲骨文) بر روي پلاسترون گاو و لاك پشت حك شده است ، زيرا سلطه گران در سلسله شانگ چاله هايي را بر روي استخوان هاي اين حيوانات حك مي كردند و سپس آنها را براي دستيابي به امور نظامي ، برداشت محصولات كشاورزي ، پخته مي كردند يا حتي توليد مثل و هوا. در طول مراسم پيشگويي ، پس از ايجاد ترك ها ، شخصيت ها با قلم مو روي پوسته يا استخوان نوشته مي شدند تا بعداً تراشيده شوند. (كيتلي ، 1978). با توسعه Jīnwén (خط Bronzeware) و Dàzhuàn (Large Seal Script) علائم "خط شكسته" ادامه يافت. مائو گونگ دينگ يكي از مشهورترين و معمولي ترين خط هاي برنزور در تاريخ خوشنويسي چين است. 500 نويسه در برنز دارد كه بيشترين تعداد كتيبه برنزي است كه تاكنون كشف كرده ايم. علاوه بر اين ، هر پادشاهي باستاني چين فعلي داراي شخصيت هاي خاص خود بود.
در امپراطوري چين ، نمودارهاي موجود در اسكلت هاي قديمي - برخي از آنها مربوط به 200 سال قبل از ميلاد مسيح و به سبك Xiaozhuan هستند - هنوز هم قابل دسترسي است.
حدود 220 سال قبل از ميلاد ، امپراتور شين شي هوانگ ، اولين نفري كه كل حوضه چين را فتح كرد ، اصلاحات زيادي را اعمال كرد ، از جمله اتحاد شخصيت لي Si ، كه مجموعه اي از 3300 شخصيت Xiǎozhuàn ized استاندارد را ايجاد كرد. علي رغم اين واقعيت كه نسخه اصلي نوشتن آن زمان از قبل برس بود ، تعداد كمي مقاله از اين دوره زنده مانده اند و نمونه هاي اصلي اين سبك بر روي اسكلت ها است.
سبك Lìshū (隸書 / 隸书) (خط روحاني) كه قاعده مندتر است و از جهاتي شبيه متن مدرن است ، تحت Qin Shi Huangdi نيز مجاز است.بين خط روحاني و خط معمولي سنتي ، نوع ديگري از آثار خوشنويسي انتقال وجود دارد كه وي بي ناميده مي شود. از سلسله جنوبي و شمالي آغاز شده بود و قبل از سلسله تانگ به پايان رسيد.
سبك كايشي (خط معمولي سنتي) - كه امروزه هنوز هم مورد استفاده است - و به وانگ زيزي (王羲之 ، 303–361) و پيروانش نسبت داده مي شود ، حتي بيشتر منظم است. امپراتور مينگزونگ بعداً تانگ (9233–933) ، كه دستور چاپ كلاسيك ها را با استفاده از بلوك هاي چوبي جديد در كايشو صادر كرد ، گسترش آن را تشويق كرد. فن آوري هاي چاپ در اينجا امكان تثبيت شكل را فراهم مي كنند

آشنايي با رشته صنايع غذايي | بخش دوم

۱۷ بازديد

نفوذ صنعتصنايع غذايي تأثير زيادي در مصرف گرايي دارد. سازمان هايي مانند آكادمي پزشكان خانواده آمريكا (AAFP) به دليل پذيرش كمك هاي مالي از شركت هاي داخل صنعت غذا مانند كوكاكولا مورد انتقاد قرار گرفته اند. اين كمك ها به دليل ايجاد تضاد منافع و ترجيح منافع مانند سود اقتصادي مورد انتقاد قرار گرفته اند.
خط مشيدر سال 2020 دانشمندان گزارش دادند كه كاهش انتشار گازهاي گلخانه اي از سيستم جهاني غذا براي دستيابي به اهداف آب و هوايي توافق نامه پاريس ضروري است. در سال 2020 ، يك بررسي شواهد براي مكانيزم مشاوره علمي اتحاديه اروپا نشان داد كه ، بدون تغيير قابل توجه ، به دليل رشد جمعيت و تغيير الگوي مصرف ، انتشار تا 4050-40٪ افزايش مي يابد و نتيجه گرفت كه "هزينه زيست محيطي توليد مواد غذايي برآورد مي شود كه حدود 12 تريليون دلار در سال باشد و در سال 2050 به 16 تريليون دلار افزايش يابد ". گزارش هاي IPCC و اتحاديه اروپا به اين نتيجه رسيدند كه تطبيق سيستم غذايي براي كاهش اثرات انتشار گازهاي گلخانه اي و نگراني هاي مربوط به امنيت غذايي ، در حالي كه به سمت يك رژيم غذايي پايدار سوق پيدا مي كند ، عملي است.مقرراتاز زمان جنگ جهاني دوم ، كشاورزي در ايالات متحده و كل سيستم غذايي ملي به طور كامل توسط مدلهايي مشخص مي شود كه بر هزينه تماميت اجتماعي و محيطي بر سودآوري پولي تمركز دارند. مقرراتي براي محافظت از مصرف كنندگان و تا حدي متعادل كردن اين جهت گيري اقتصادي با منافع عمومي براي كيفيت غذا ، امنيت غذايي ، ايمني غذا ، رفاه حيوانات ، حفاظت از محيط زيست و بهداشت وجود دارد.
عمده فروشي و توزيع(يك شبكه حمل و نقل جهاني گسترده ، بخشهاي مختلف صنعت را به يكديگر متصل مي كند. اين شامل تامين كنندگان ، توليد كنندگان ، انبارها ، خرده فروشان و مصرف كنندگان نهايي است.) بازارهاي عمده فروشي محصولات غذايي تازه در كشورهاي شهرنشين از جمله آمريكاي لاتين و برخي از اهميت برخوردار است. كشورهاي آسيايي در نتيجه رشد سوپرماركت ها ، به جاي خريد از طريق بازارها ، مستقيماً از كشاورزان يا از طريق تامين كنندگان ترجيحي تهيه مي شوند.
جريان مداوم و بدون وقفه محصول از مراكز توزيع به محل هاي ذخيره سازي ، يك حلقه مهم در عمليات صنايع غذايي است. اگر اقدامات صحيح در هنگام راه اندازي سيستم مديريت مواد در يك انبار انجام شود ، مراكز توزيع با كارايي بيشتري كار مي كنند ، مي توان توان عملياتي را افزايش داد ، هزينه ها را كاهش داد و از نيروي انساني بهتر استفاده كرد.
خرده فروشيبا شهرنشيني در سراسر جهان ، خريد مواد غذايي به طور فزاينده اي از توليد مواد غذايي حذف مي شود. در طول قرن بيستم ، اين سوپرماركت به عنصر اصلي خرده فروشي صنايع غذايي تبديل شد. در آنجا ، ده ها هزار محصول در يك مكان ، در عرضه مداوم و در طول سال ، جمع شده اند.
تهيه غذا منطقه ديگري است كه تغيير در دهه هاي اخير چشمگير بوده است. امروز ، دو بخش صنايع غذايي در رقابت آشكار براي دلار خرده فروشي مواد غذايي هستند. صنعت مواد غذايي محصولات تازه و تا حد زيادي خام را براي مصرف كنندگان به فروش مي رساند تا از آنها به عنوان مواد اوليه در آشپزي خانگي استفاده كنند. در مقابل ، صنعت خدمات غذايي ، غذاي آماده را به عنوان محصولات نهايي يا به عنوان اجزاي نيمه آماده براي "مونتاژ" نهايي ارائه مي دهد. رستوران ها ، كافه ها ، نانوايي ها و كاميون هاي سيار مواد غذايي فرصت خريد مواد غذايي را براي مصرف كنندگان فراهم مي كنند.
در قرن بيست و يكم فروشگاه هاي مواد غذايي آنلاين ظهور كردند و فناوري هاي ديجيتال براي كشاورزي مورد حمايت جامعه ، كشاورزان را قادر به فروش مستقيم محصولات كرده است. برخي از فروشگاههاي مواد غذايي آنلاين داوطلبانه اهداف اجتماعي يا ارزشهايي فراتر از تأمين تقاضاي مصرف كننده و انباشت سود تعيين كرده اند.
فن آوري هاي صنايع غذاييتوليد مواد غذايي مدرن توسط فن آوري هاي پيشرفته تعريف شده است. اين مناطق شامل مناطق بسياري مي شود. ماشين آلات كشاورزي كه در اصل توسط تراكتور هدايت مي شدند ، در بسياري از زمينه هاي توليد عملاً نيروي انساني را از بين برده اند. بيوتكنولوژي تغييرات زيادي را ايجاد مي كند ، در مناطق متنوعي مانند محصولات شيميايي ، اصلاح نباتات و فرآوري مواد غذايي. بسياري از انواع ديگر فناوري نيز درگير هستند ، تا جايي كه يافتن منطقه اي كه تأثير مستقيم بر صنايع غذايي نداشته باشد دشوار است. همانند ساير زمينه ها ، فناوري رايانه نيز يك نيروي اصلي است.
بازار يابيهمانطور كه مصرف كنندگان به طور فزاينده اي از توليد مواد غذايي حذف مي شوند ، نقش ايجاد محصول ، تبليغات و تبليغات به وسيله اصلي اطلاعات در مورد مواد غذايي تبديل مي شوند. با داشتن غذاي فرآوري شده به عنوان دسته غالب ، بازاريابان تقريباً در توليد محصول امكانات بي نهايت دارند. 73٪ از غذاهايي كه در تلويزيون براي كودكان تبليغ مي شود ، غذاهاي سريع يا راحت است.كار و تحصيلتا 100 سال گذشته ، كشاورزي پر كار بود. كشاورزي يك شغل معمول بود و ميليون ها نفر در توليد مواد غذايي مشاركت داشتند. كشاورزان ، كه عمدتاً از نسلي به نسل ديگر آموزش ديده اند ، تجارت خانوادگي را انجام مي دهند.

امروز اين وضعيت به طرز چشمگيري تغيير كرده است. در آمريكا در سال 1870 ، 70-80 درصد مردم آمريكا در كشاورزي اشتغال داشتند. از سال 2008 ، كمتر از 2 درصد از جمعيت به طور مستقيم در كشاورزي اشتغال دارند و حدود 80 درصد از جمعيت در شهرها زندگي مي كنند. صنايع غذايي به عنوان يك كل پيچيده به مهارت هاي فوق العاده گسترده اي نياز دارد. چند صد نوع شغل در صنايع غذايي وجود دارد.

آشنايي با رشته صنايع غذايي | بخش اول

۱۹ بازديد

صنايع غذايي يك شبكه پيچيده و جهاني از مشاغل متنوع است كه بيشتر مواد غذايي مصرفي توسط جمعيت جهان را تأمين مي كند. [نياز به منبع] اصطلاح صنايع غذايي مجموعه اي از فعاليت هاي صنعتي را شامل مي شود كه در توليد ، توزيع ، فرآوري ، تبديل ، تهيه ، نگهداري ، حمل و نقل ، صدور گواهينامه و بسته بندي مواد غذايي. صنايع غذايي امروزه بسيار متنوع شده است و توليدات آن از فعاليت هاي كوچك ، سنتي و خانوادگي كه بسيار پرمشغله هستند گرفته تا فرآيندهاي صنعتي بزرگ ، متمركز بر سرمايه و بسيار مكانيزه ، متغير است. بسياري از صنايع غذايي تقريباً كاملاً به محصولات كشاورزي محلي يا ماهيگيري بستگي دارند.
يافتن راهي فراگير براي پوشش دادن همه جنبه هاي توليد و فروش مواد غذايي چالش برانگيز است. آژانس استاندارد مواد غذايي انگلستان آن را به عنوان "كل صنعت غذا - از كشاورزي و توليد ، بسته بندي و توزيع مواد غذايي تا خرده فروشي و تهيه غذا" توصيف مي كند. سرويس تحقيقات اقتصادي USDA براي توصيف همان مورد از اصطلاح سيستم غذايي استفاده مي كند و مي گويد: "سيستم غذايي ايالات متحده شبكه پيچيده اي از كشاورزان و صنايعي است كه به آنها پيوند دارند. اين پيوندها شامل سازندگان تجهيزات كشاورزي و مواد شيميايي نيز مي شود. اين سيستم همچنين شامل صنايع بازاريابي غذايي است كه مزارع را به مصرف كنندگان متصل مي كند و شامل پردازنده هاي مواد غذايي و فيبر ، عمده فروشان ، خرده فروشان و مserسسات خدمات مواد غذايي است. " صنايع غذايي شامل موارد زير است:
كشاورزي: ​​پرورش محصولات كشاورزي ، دام و غذاهاي درياييساخت: محصولات شيميايي ، كشاورزي ، ماشين آلات و تجهيزات كشاورزي ، بذر و غيرهفرآوري مواد غذايي: تهيه محصولات تازه براي بازار و توليد محصولات غذايي آمادهبازاريابي: تبليغ محصولات عمومي (به عنوان مثال ، تخته شير) ، محصولات جديد ، تبليغات ، كمپين هاي بازاريابي ، بسته بندي ، روابط عمومي و غيرهتوزيع عمده و مواد غذايي: تداركات ، حمل و نقل ، انبارداريخدمات غذايي (شامل پذيرايي)مواد غذايي ، بازارهاي كشاورزان ، بازارهاي عمومي و ساير خرده فروشي هامقررات: قوانين و مقررات محلي ، منطقه اي ، ملي و بين المللي براي توليد و فروش مواد غذايي ، از جمله كيفيت غذا ، امنيت غذايي ، ايمني غذا ، بازاريابي / تبليغات و فعاليت هاي لابي گري در صنعتتحصيلات: دانشگاهي ، مشاوره اي ، شغليتحقيق و توسعه: فناوري غذاييخدمات مالي: اعتبار ، بيمهفقط كشاورزان معيشتي ، كساني كه با آنچه رشد مي كنند زنده مي مانند و جمع آوري شكارچيان غيرمجاز مي توانند خارج از محدوده صنايع غذايي مدرن باشند.
از شركتهاي غالب در صنعت غذا بعضاً به عنوان Big Food ياد مي شود ، اصطلاحي كه توسط نويسنده نيل هميلتون ابداع شده است.توليد غذابيشتر مواد غذايي توليد شده براي صنايع غذايي از محصولات كالايي با استفاده از روشهاي مرسوم كشاورزي تأمين مي شود. كشاورزي فرآيند توليد مواد غذايي ، تغذيه محصولات ، فيبر و ساير محصولات مورد نظر با كشت برخي گياهان و پرورش دام هاي اهلي (دام) است. به طور متوسط ​​83٪ غذاي مصرفي انسان با استفاده از كشاورزي زميني توليد مي شود. ساير منابع غذايي شامل آبزي پروري و ماهيگيري است.
رويه كشاورزي به عنوان "كشاورزي" نيز شناخته مي شود. گفته مي شود دانشمندان ، مخترعين و ساير افرادي كه به بهبود روشها و ادوات كشاورزي مي پردازند ، در كشاورزي مشغول هستند. از هر 3 نفر 1 نفر در سراسر جهان در بخش كشاورزي مشغول به كار هستند ، [9] با اين وجود فقط 3٪ به توليد ناخالص داخلي جهاني كمك مي كند. [10] در سال 2017 ، كشاورزي به طور متوسط ​​4٪ از توليد ناخالص داخلي ملي را تشكيل مي دهد. [8] توليد محصولات كشاورزي جهاني بين 14 تا 28 درصد از انتشار گازهاي گلخانه اي جهاني را بر عهده دارد ، كه اين امر را به يكي از بزرگترين عوامل گرمايش كره زمين تبديل مي كند كه عمده آن به دليل اقدامات متداول كشاورزي ، از جمله كودهاي ازته و مديريت نامناسب زمين است.
زراعت علم و فناوري توليد و استفاده از گياهان براي غذا ، سوخت ، فيبر و احياي زمين است. زراعت شامل كارهايي در زمينه هاي ژنتيك گياهي ، فيزيولوژي گياهان ، هواشناسي و خاك شناسي است. زراعت كاربرد تركيبي از علوم است. امروزه متخصصان زراعت با بسياري از مسائل از جمله توليد غذا ، ايجاد غذاي سالم ، مديريت تأثيرات زيست محيطي كشاورزي و استخراج انرژي از گياهان درگير هستند.
فرآوري مواد غذاييفرآوري مواد غذايي شامل روش ها و تكنيك هايي است كه براي تبديل مواد اوليه به مواد غذايي براي مصرف انسان استفاده مي شود. فرآوري مواد غذايي اجزاي تميز ، برداشت شده يا ذبح شده و قصابي را مي گيرد و از آنها براي توليد محصولات غذايي قابل فروش استفاده مي كند. چندين روش مختلف براي توليد غذا وجود دارد.
توليد يكبار مصرف: اين روش زماني مورد استفاده قرار مي گيرد كه مشتريان سفارشي را تهيه مي كنند تا طبق مشخصات خود چيزي ساخته شود ، مثلاً كيك عروسي. بسته به پيچيدگي طراحي ، ساخت محصولات يكبار مصرف ممكن است روزها طول بكشد.توليد دسته اي: اين روش زماني استفاده مي شود كه اندازه بازار يك محصول مشخص نباشد و در محدوده اي از يك خط توليد وجود داشته باشد.

آشنايي با رشته روانكاوي

۲۳ بازديد

مقدمه اي بر روانكاوي يا سخنراني هاي مقدماتي روانكاوي (به آلماني: Vorlesungen zur Einführung in die Psychoanalyse) مجموعه اي از سخنراني ها است كه توسط زيگموند فرويد ، بنيانگذار روانكاوي ، در سالهاي 1915–1917 برگزار شده است (منتشر شده 1916–1917). در اين 28 سخنراني ، يك ارزيابي اوليه از ديدگاه هاي وي در مورد ناخودآگاه ، روياها و نظريه روان رنجوري در زمان نوشتن مقاله و همچنين ارائه برخي مطالب فني جديد به خواننده پيشرفته تر ارائه مي شود.
اين سخنراني ها محبوب ترين و ترجمه شده ترين آثار وي شدند. با اين حال ، برخي از مواضع ذكر شده در مقدمه روانكاوي متعاقباً در كارهاي بعدي فرويد تغيير مي يابد يا تجديد نظر مي شود. و در سال 1932 او مجموعه دوم هفت سخنراني با شماره 29-35 را ارائه كرد - سخنراني هاي مقدماتي جديد در مورد روانكاوي - به عنوان مكمل (هر چند اين سخنراني ها هرگز با صداي بلند خوانده نمي شدند و سبك ارائه متفاوت ، و گاه بحث برانگيزتري داشتند).فهرستفرويد در سخنراني هاي مقدماتي سه بخشي خود ، با آغاز بحث در مورد لغزش هاي فرويدي در قسمت اول ، رفتن به روياها در قسمت دوم و تنها مقابله با روان رنجوري ها در بخش سوم ، موفق شد ايده هاي خود را به گونه اي محكم در مورد موارد مشترك ارائه دهد دنياي حس روزمره. فرويد با استفاده كامل از فرم سخنراني ، توانست با مخاطبان خود درگير جدال پر جنب و جوش شود و خواننده / شنونده را دائماً درگير بحث كند ، تا نظرات آنها را بگيرد و با ايرادات احتمالي آنها برخورد كند. اين كار به خواننده آشنا با مفاهيم فرويد اجازه مي دهد تا منطق استدلال هاي خود را از نو پيگيري كرده و نتيجه گيري هاي خود را دنبال كنند ، همانطور كه با مثال هايي از زندگي و عمل باليني پشتيباني مي شود. اما فرويد همچنين عناصري از نظريه خود را كه نياز به توضيح بيشتر دارد ، و همچنين آوردن مطالب جديد ، به عنوان مثال در مورد نمادگرايي و تخيلات اوليه ، مشخص كرد ، و با اين كار قطار فكري را براي ادامه كار "مرد گرگ" در نظر گرفت. "در سخنراني هاي مقدماتي جديد ، كساني كه در مورد رويا و اضطراب / زندگي غريزي بودند ، توضيحات روشني از آخرين تفكر فرويد ارائه دادند ، در حالي كه نقش ابر-نفس در سخنراني 31 به روز شد. علم به تكميل حجم كمك كرد.ارزيابي هاكارل آبراهام سخنراني ها را براي ارائه عناصر اصلي روانكاوي به روشي قابل دسترس ، به بهترين معني در نظر گرفت.جي استنلي هال در مقدمه خود در ترجمه آمريكايي 1920 نوشت:اين بيست و هشت سخنراني براي غير روحاني ها ابتدايي و تقريباً محاوره اي است. فرويد صريحاً صريح مشكلات و محدوديتهاي روانكاوي را بيان مي كند ، و همچنين روشها و نتايج اصلي آن را شرح مي دهد همانطور كه فقط يك استاد و مبتكر يك مكتب فكري جديد مي تواند انجام دهد. اين گفتمان ها در عين سادگي و تقريباً محرمانه هستند و نتايج سي سال تحقيق فداكارانه و پرزحمت را رديابي و خلاصه مي كنند. گرچه آنها به هيچ وجه بحث برانگيز نيستند ، ما اتفاقاً در پرتو روشن تري تفاوتهاي استاد و برخي از شاگردان برجسته وي را مي بينيم.
فرويد خود معمولاً نسبت به كار تمام شده خود خوار بود ، و آن را بصورت خصوصي توصيف كرد "كار درشت ، براي بسياري".نفوذماكس شور ، كه پزشك شخصي فرويد شد ، در سخنراني هاي اصلي 1915 حضور داشت و علاقه مادام العمر به روانكاوي را از آنها جلب مي كرد.كارل ياسپرس پس از آنكه در سخنرانيهاي مقدماتي به خصوص توسط فرويد متضرر شد و ادعا كرد فرويد مبني بر اينكه مي تواند تكنيك او را در اسطوره ها و مطالعات فرهنگي به كار برد ، همانطور كه در مورد روان رنجوري ها است ، از يك طرفدار به مخالف روانكاوي تبديل شد.

آشنايي با رشته روانپزشكي | بخش هشتم

۱۹ بازديد

در اوايل دهه 1800 ، روانپزشكي علاوه بر توهم يا بي منطقي در سطح بيماري ، با گسترش دسته بندي بيماريهاي رواني ، شامل اختلالات خلقي ، در زمينه تشخيص بيماريهاي رواني پيشرفتهايي داشت. قرن بيستم روانپزشكي جديدي را با ديدگاه هاي مختلف بررسي اختلالات رواني به جهان وارد كرد. از نظر اميل كراپلين ، ايده هاي اوليه روانپزشكي بيولوژيكي ، بيان مي كند كه اختلالات مختلف رواني ماهيتاً بيولوژيكي هستند ، به مفهوم جديدي از "اعصاب" تبديل مي شوند و روانپزشكي به تقريب تقريبي عصب شناسي و روانپزشكي عصبي تبديل مي شود. به دنبال كار پيشگامانه زيگموند فرويد ، ايده هاي ناشي از نظريه روانكاوي نيز در روانپزشكي ريشه دواند. نظريه روانكاوي در بين روانپزشكان رايج شد زيرا به بيماران اجازه مي داد به جاي انبار در پناهگاه در مراكز خصوصي تحت معالجه قرار بگيرند.با اين حال ، در دهه 1970 ، مكتب روانكاوي در اين حوزه به حاشيه رفت. در اين مدت روانپزشكي بيولوژيك دوباره شروع شد. روان-فارماكولوژي با كشف خصوصيات نورومدولاسيون استيل كولين توسط Otto Loewi به بخشي جدايي ناپذير در روانپزشكي تبديل شد. بنابراين آن را به عنوان اولين انتقال دهنده عصبي شناخته مي شود. تصويربرداري عصبي براي اولين بار در دهه 1980 به عنوان ابزاري براي روانپزشكي مورد استفاده قرار گرفت. كشف اثر كلرپرومازين در درمان اسكيزوفرني در سال 1952 انقلابي در درمان اين اختلال ايجاد كرد ، همانطور كه توانايي كربنات ليتيوم در تثبيت اوج و پايين آمدن خلق و خو در اختلال دوقطبي در سال 1948 نيز وجود داشت.
در سال 1963 ، رئيس جمهور آمريكا جان اف كندي قانوني را براي تفويض انستيتوي ملي بهداشت روان براي اداره مراكز بهداشت روان جامعه براي افرادي كه از بيمارستانهاي روانپزشكي دولتي ترخيص مي شوند ، ارائه داد. بعداً ، بعداً ، مراكز بهداشت روان جامعه به ارائه روان درماني براي مبتلايان به اختلالات رواني حاد اما كمتر جدي روي آوردند. سرانجام هيچ ترتيبي براي پيگيري و معالجه فعال بيماران رواني شديد كه از بيمارستان مرخص مي شدند ، وجود نداشت و در نتيجه جمعيت زيادي از افراد بي خانمان مزمن از بيماري رواني رنج مي بردند.
جنجال و انتقاداين جنجال ها اغلب روانپزشكي را احاطه كرده و محققان انتقاداتي را ارائه مي دهند. گفته شده است كه روانپزشكي بيش از حد تحت تأثير ايده هاي پزشكي است و باعث مي شود ماهيت پريشاني ذهني را اشتباه درك كند. استفاده از داروها تا حدي به دليل لابي توسط شركت هاي دارويي و در نتيجه تحريف تحقيقات است. كه مفهوم "بيماري رواني" اغلب براي برچسب زدن و كنترل كساني كه عقايد و رفتاري دارند كه اكثر مردم با آنها مخالف هستند ، استفاده مي شود. و اينكه اختلالات ذهن را با اختلالات مغزي كه مي تواند با دارو درمان شود اشتباه مي گيرد. انتقاد از روانپزشكي از درون حوزه از گروه روانپزشكي انتقادي در انگلستان است.
اصطلاح "ضد روانپزشكي" توسط روانپزشك ديويد كوپر در سال 1967 ابداع شد و بعداً توسط توماس ساساس محبوب شد. كلمه "Antipsychiatrie" قبلاً در آلمان در سال 1904 استفاده شده بود. فرضيه اصلي جنبش ضد روانپزشكي اين است كه روانپزشكان سعي مي كنند افراد "عادي" را به عنوان "منحرف" طبقه بندي كنند. درمان هاي روانپزشكي در نهايت بيشتر از اينكه براي بيماران مفيد باشد آسيب زننده است. و تاريخچه روانپزشكي شامل روشهاي درماني خطرناكي است (مانند لوبكتومي پيشاني (كه لوبوتومي ناميده مي شود)). چندين گروه بيمار سابق تشكيل شده اند كه اغلب از خود به عنوان "بازماندگان" ياد مي كنند. در سال 1973 ، آزمايش روزن هان براي تعيين اعتبار تشخيص روانپزشكي انجام شد. داوطلبان براي ورود به بيمارستان هاي روانپريشي توهم مي كردند و پس از آن به طور عادي عمل مي كردند. به آنها اختلالات روانپزشكي تشخيص داده شد و داروهاي ضد روان پريشي به آنها داده شد. اين مطالعه توسط روانشناس ديويد روزنهان ، استاد دانشگاه استنفورد انجام شد و توسط مجله Science تحت عنوان "در مورد جنون در مكان هاي ديوانه" منتشر شد.
كليساي ساينتولوژي منتقد روانپزشكي است ، در حالي كه ديگران صحت اطلاعاتي را كه كليساي ساينتولوژي در اختيار عموم قرار مي دهد زير سوال برده اند.

آشنايي با رشته روانپزشكي | بخش هفتم

۱۶ بازديد

دوران مدرن تأمين نهادينه شده براي مراقبت از بيماران رواني ، از اوايل قرن نوزدهم با تلاش گسترده اي به رهبري دولت آغاز شد. در انگلستان ، قانون ديوانگي 1845 يك علامت مهم در درمان بيماران رواني بود ، زيرا صريحاً وضعيت افراد رواني را به بيماراني كه نياز به درمان داشتند تغيير داد. همه پناهگاه ها ملزم به داشتن مقررات مدون و داشتن پزشك واجد شرايط مقيم بودند. در سال 1838 ، فرانسه قانوني را تنظيم كرد كه هم پذيرش در پناهگاه ها و هم خدمات پناهندگي را در سراسر كشور تنظيم مي كند. در ايالات متحده ، احداث پناهگاه هاي ايالتي با اولين قانون ايجاد يكي در نيويورك كه در سال 1842 تصويب شد ، آغاز شد. بيمارستان دولتي يوتيكا در حدود سال 1850 افتتاح شد. بسياري از بيمارستان هاي دولتي در ايالات متحده در دهه 1850 ساخته شدند و دهه 1860 در طرح كركبرايد ، سبك معماري داراي اثر درماني بود.در آغاز قرن ، انگليس و فرانسه در مجموع فقط چند صد نفر در پناهگاه داشتند. در اواخر دهه 1890 و اوايل دهه 1900 ، اين تعداد به صدها هزار نفر رسيده بود. با اين حال ، اين ايده كه بيماري رواني مي تواند از طريق نهادينه سازي بهبود يابد ، با مشكلاتي روبرو شد. روانپزشكان تحت فشار جمعيتي كه روز به روز در حال افزايش بود تحت فشار قرار گرفتند و آسايشگاه ها تقريباً از م institutionsسسات نگهداري غير قابل تشخيص بودند.
در اوايل دهه 1800 ، روانپزشكي علاوه بر توهم يا بي منطقي در سطح بيماري ، با گسترش دسته بندي بيماريهاي رواني ، شامل اختلالات خلقي ، در زمينه تشخيص بيماريهاي رواني پيشرفتهايي داشت. قرن بيستم روانپزشكي جديدي را با ديدگاه هاي مختلف بررسي اختلالات رواني به جهان وارد كرد. از نظر اميل كراپلين ، ايده هاي اوليه روانپزشكي بيولوژيكي ، بيان مي كند كه اختلالات مختلف رواني ماهيتاً بيولوژيكي هستند ، به مفهوم جديدي از "اعصاب" تبديل مي شوند و روانپزشكي به تقريب تقريبي عصب شناسي و روانپزشكي عصبي تبديل مي شود. به دنبال كار پيشگامانه زيگموند فرويد ، ايده هاي ناشي از نظريه روانكاوي نيز در روانپزشكي ريشه دواند. نظريه روانكاوي در بين روانپزشكان رايج شد زيرا به بيماران اجازه مي داد به جاي انبار در پناهگاه در مراكز خصوصي تحت معالجه قرار بگيرند.با اين حال ، در دهه 1970 ، مكتب روانكاوي در اين حوزه به حاشيه رفت. [120] در اين مدت روانپزشكي بيولوژيك دوباره شروع شد. روان-فارماكولوژي با كشف خصوصيات نورومدولاسيون استيل كولين توسط Otto Loewi به بخشي جدايي ناپذير در روانپزشكي تبديل شد. بنابراين آن را به عنوان اولين انتقال دهنده عصبي شناخته مي شود. تصويربرداري عصبي براي اولين بار در دهه 1980 به عنوان ابزاري براي روانپزشكي مورد استفاده قرار گرفت. كشف اثر كلرپرومازين در درمان اسكيزوفرني در سال 1952 انقلابي در درمان اين اختلال ايجاد كرد ، همانطور كه توانايي كربنات ليتيوم در تثبيت اوج و پايين آمدن خلق و خو در اختلال دوقطبي در سال 1948 نيز وجود داشت.
در سال 1963 ، رئيس جمهور آمريكا جان اف كندي قانوني را براي تفويض انستيتوي ملي بهداشت روان براي اداره مراكز بهداشت روان جامعه براي افرادي كه از بيمارستانهاي روانپزشكي دولتي ترخيص مي شوند ، ارائه داد. بعداً ، بعداً ، مراكز بهداشت روان جامعه به ارائه روان درماني براي مبتلايان به اختلالات رواني حاد اما كمتر جدي روي آوردند. سرانجام هيچ ترتيبي براي پيگيري و معالجه فعال بيماران رواني شديد كه از بيمارستان مرخص مي شدند ، وجود نداشت و در نتيجه جمعيت زيادي از افراد بي خانمان مزمن از بيماري رواني رنج مي بردند.جنجال و انتقاداين جنجال ها اغلب روانپزشكي را احاطه كرده و محققان انتقاداتي را ارائه مي دهند. گفته شده است كه روانپزشكي بيش از حد تحت تأثير ايده هاي پزشكي است و باعث مي شود ماهيت پريشاني ذهني را اشتباه درك كند. استفاده از داروها تا حدي به دليل لابي توسط شركت هاي دارويي و در نتيجه تحريف تحقيقات است. كه مفهوم "بيماري رواني" اغلب براي برچسب زدن و كنترل كساني كه عقايد و رفتاري دارند كه اكثر مردم با آنها مخالف هستند ، استفاده مي شود. و اينكه اختلالات ذهن را با اختلالات مغزي كه مي تواند با دارو درمان شود اشتباه مي گيرد. انتقاد از روانپزشكي از درون حوزه از گروه روانپزشكي انتقادي در انگلستان است.اصطلاح "ضد روانپزشكي" توسط روانپزشك ديويد كوپر در سال 1967 ابداع شد و بعداً توسط توماس ساساس محبوب شد. كلمه "Antipsychiatrie" قبلاً در آلمان در سال 1904 استفاده شده بود. فرضيه اصلي جنبش ضد روانپزشكي اين است كه روانپزشكان سعي مي كنند افراد "عادي" را به عنوان "منحرف" طبقه بندي كنند. درمان هاي روانپزشكي در نهايت بيشتر از اينكه براي بيماران مفيد باشد آسيب زننده است. و تاريخچه روانپزشكي شامل روشهاي درماني خطرناكي است (مانند لوبكتومي پيشاني (كه لوبوتومي ناميده مي شود)). چندين گروه بيمار سابق تشكيل شده اند كه اغلب از خود به عنوان "بازماندگان" ياد مي كنند.

آشنايي با رشته روانپزشكي | بخش ششم

۱۸ بازديد

تاريخاولين متون شناخته شده در مورد اختلالات رواني مربوط به هند باستان است و شامل متن آيورودا ، Charaka Samhita است. اولين بيمارستان هاي درمان بيماري هاي رواني در هند در طول قرن 3 قبل از ميلاد تاسيس شدند.يونانيان همچنين دست نوشته هاي اوليه اي درباره اختلالات رواني ايجاد كردند. [97] در قرن 4 قبل از ميلاد ، بقراط اين نظريه را مطرح كرد كه ناهنجاريهاي فيزيولوژيكي ممكن است ريشه اختلالات رواني باشد. در قرن 4 تا 5 پيش از ميلاد يونان ، بقراط نوشت كه او از دموكريتوس ديدار كرد و او را در باغ خود پيدا كرد كه حيوانات باز را بريد. دموكريتوس توضيح داد كه او در تلاش است تا علت جنون و ماليخوليا را كشف كند. بقراط كار او را ستود. دموكريتوس كتابي درباره جنون و ماليخوليا با خود داشت. در طول قرن 5 قبل از ميلاد ، اختلالات رواني ، به ويژه آنهايي كه داراي ويژگي هاي روان پريشي بودند ، از نظر ريشه اي فوق طبيعي قلمداد مي شدند ، ديدگاهي كه در سراسر يونان و روم باستان و همچنين مناطق مصر وجود داشت. [100] از جن گيري براي درمان اختلالات رواني اغلب با استفاده از روشهايي كه بسياري آنها را بي رحمانه يا وحشيانه مي دانند. Trepanning يكي از اين روشها بود كه در طول تاريخ مورد استفاده قرار گرفت.
عصر طلاي اسلامي مطالعات اوليه را در روانشناسي اسلامي و روانپزشكي پرورش داد ، بسياري از محققان در مورد اختلالات رواني نوشتند. پزشك ايراني محمد بن زكرياي رازي ، معروف به "رازز" ، متن هايي در مورد شرايط روانپزشكي در قرن 9 نوشت. وي همچنين به عنوان پزشك ارشد بيمارستاني در بغداد مدير يكي از اولين بخش هاي روانپزشكي در جهان بود. به ويژه دو اثر وي ، المنصوري و الحاوي ، توصيف و درمان بيماري هاي رواني را ارائه مي دهد.
ابوزيد البلخي ، در طول قرن هاي 9 و 10 ، يك ملت پارسي بود و از اولين كساني بود كه اختلالات عصبي را طبقه بندي كرد. وي براي درمان هر يك از اين اختلالات طبقه بندي شده نوروتيك ، در شناخت درماني پيشگام بود. وي روان رنجوري را به چهار اختلال عاطفي طبقه بندي كرد: ترس و اضطراب ، عصبانيت و پرخاشگري ، غم و افسردگي و وسواس. البلخي در ادامه سه نوع افسردگي را طبقه بندي كرد: افسردگي يا غم طبيعي (huzn) ، افسردگي درون زا كه از داخل بدن نشات مي گيرد و افسردگي باليني واكنشي كه از خارج بدن ناشي مي شود.
اولين bimaristan در قرن نهم در بغداد تاسيس شد و چندين قرن ديگر با پيچيدگي روزافزون در سراسر جهان عرب ايجاد شد. برخي از دو بومارستان شامل بخشهايي بود كه به مراقبت از بيماران رواني اختصاص داده شده بود [103] كه بيشتر آنها از بيماريهاي ناتوان كننده رنج مي بردند يا خشونت نشان مي دادند. [104] بيمارستان هاي تخصصي مانند بيمارستان سلطنتي بتلم در لندن از قرن سيزدهم ميلادي براي درمان اختلالات رواني در اروپاي قرون وسطي ساخته شده اند ، اما فقط به عنوان نهاد نگهداري از آنها استفاده مي شده و هيچ نوع درماني ارائه نمي دهند.
آغاز روانپزشكي به عنوان يك تخصص پزشكي مربوط به اواسط قرن نوزدهم است ، [97] اگرچه جوانه زني آن را مي توان در اواخر قرن هجدهم جستجو كرد. در اواخر قرن هفدهم ، پناهگاه هاي خصوصي مجنون شروع به تكثير و گسترش اندازه مي كنند. در سال 1713 بيمارستان بتل نورويچ ، اولين پناهندگي هدفمند در انگلستان ، افتتاح شد. [106] در سال 1656 ، لوئي چهاردهم از فرانسه يك سيستم عمومي بيمارستان براي كساني كه از اختلالات رواني رنج مي برند ايجاد كرد ، اما مانند انگلستان ، هيچ درمان واقعي انجام نشد.در دوران روشنگري نگرش نسبت به بيماران رواني تغيير مي كند. اين بيماري به عنوان نوعي اختلال مورد توجه قرار گرفت كه نياز به درمان دلسوزانه داشت. در سال 1758 ، ويليام باتي ، پزشك انگليسي ، رساله خود در مورد جنون را در زمينه مديريت اختلال رواني نوشت. اين يك انتقاد بود كه به ويژه در بيمارستان بتلم انجام شد ، جايي كه يك رژيم محافظه كار به درمان وحشيانه حضانت ادامه داد. باتي براي يك مديريت متناسب با بيماران كه شامل تميز كردن ، غذاي خوب ، هواي تازه و حواس پرتي از دوستان و خانواده است ، استدلال كرد. وي استدلال كرد كه اختلال رواني بيش از عملكردهاي داخلي ذهن ناشي از اختلال در عملكرد مغز و بدن است.مقدمه برخورد اخلاقي به طور مستقل توسط پزشك فرانسوي فيليپ پينل و كوكر انگليسي ويليام توك آغاز شد. [98] در سال 1792 پينل به پزشك اصلي بيمارستان Bicêtre تبديل شد. بيماران اجازه داشتند آزادانه در محوطه بيمارستان جابجا شوند و سرانجام سياه چالهاي تاريك با اتاقهاي آفتابي و تهويه مناسب جايگزين شدند. شاگرد و جانشين پينل ، ژان اسكوئرول (1840-1772) ، براي ايجاد 10 بيمارستان رواني جديد كه با همان اصول كار مي كردند ، كمك كرد.اگرچه توكه ، پينل و ديگران سعي داشتند محدوديت هاي جسمي را از بين ببرند ، اما در قرن نوزدهم همچنان گسترده بود. در پناهگاه لينكلن در انگليس ، رابرت گاردينر هيل ، با حمايت ادوارد پاركر چارلزورث ، روش درماني متناسب با "انواع" بيماران را آغاز كرد ، بنابراين مي توان از محدوديت هاي مكانيكي و اجبار استفاده كرد - وضعيتي كه سرانجام در آن به دست آورد 1838